عجیب است که با وجود سبقه طولانی سینمای ما در حوزه ساخت انیمیشن و استاپموشن و کسب موفقیتهای بینالمللی توسط فیلمسازان قدیمی و خبرهای مثل «عبدالله علیمراد»، این ژانر در طول چند دهه گذشته خیلی مورد توجه جوانترها نبوده. به عنوان یک عاشق این گونه ساختاری، در طول چندین سال اخیر حتی یک استاپموشنی که قابل تامل یا دریادماندنی باشد در ذهنم سراغ ندارم.
ساخت استاپموشن هم به ذوق و قریحه زیاد احتیاج دارد و هم به صبر و حوصله زیاد. انجام یک حرکت ساده توسط عروسکها نیازمند دهها اسلاید عکس و توجه وسواسگونه به جزئیاتی نظیر نور و سایه است و شاید برای همین علیرغم گل کردن نمونههای موفق خارجی مثل «آقای فاکس شگفتانگیز» و «مری و مکس» بین سینمادوستان ایرانی، کسی خیلی پیه ورود به ساخت استاپموشن را به تنش نمالیده!
این مقدمه را گفتم تا برسم به این نکته که وقتی در پی گشتزنی در صفحه اول «فیلیمو» چشمم افتاد به پوستر فیلم «فوبی» و فهمیدم با یک استاپموشن ایرانی طرف هستم، بیدرنگ روی پوستر فیلم کلیک کردم تا حاصل کار را تماشا کنم.
ساده و خلاصه بگویم که برخلاف نمونههای خارجی که مثال زدم، «فوبی» فیلم مخاطب بزرگسال نیست و برای کودکان ساخته شده. بار آموزشی هم دارد و احتمالا همانطور که از اسمش هم پیداست، قرار است کودکان را با یکی از رایجترین فوبیاهای جهان که فوبیا نسبت به عنکبوت است آشتی دهد.
کاراکتر فوبی روسری بر سر دارد، اما آگهیها و کاغذهایی که روی در خانهشان چسبانده شده به زبان انگلیسی است و گویی کارگردان قصد داشته اثرش محدود به جغرافیا نباشد و بتواند در جشنوارههای خارجی هم جلب نظر کند.
«فوبی» دخترکی است خیالپرداز و رویایی که در دنیای نقاشیها و جزئیات محیط کوچک اطرافش سیر میکند. با همه چیز در صلح و آشتی است، اما در نقاشیهایش عنکبوتی غولپیکر و ترسناک به سبک کاراکترهای انیمیشنی «تیم برتون» وجود دارد که گهگاهی به کابوسهای شبانه دخترک هم سرک میکشد و او را میترساند.
«فوبی» هر روز داخل یک بسته نخپیچیده شده، از طرف شخصی ناشناس مجسمههای بلوری با اشکال مختلف در قالب هدیه دریافت میکند و به آنها دل میبندد. او فهمیده که یک رفیق ناشناس او را دوست دارد و دورادور هوایش را دارد، برای همین تصویر نقاشیهای ترسناک عنکبوتآلودش را از دیوار میکند و تصویری خیالی از این رفیق ناشناس را روی دیوار میچسباند تا از شر کابوسهای عنکبوتی رها شود.
اشاره به اینکه در ادامه چه سورپرایزی در انتظار اوست، اسپویل کردن فیلم است و قصد ندارم به آن بپردازم، بنابراین میرویم سراغ ساختار فیلم.
الهام امینیان کارگردان، عروسکساز و تقریبا همهکاره انیمیشن فوبی است. کارش در کارگردانی هم شستهرفته و مشخص است که او هم استاپموشنباز قهاری بوده. به قواعد ژانر پایبند است و در طول ۱۲ دقیقه توانسته کاری کند که «فوبی» را بشناسیم و با او اخت شویم.
سیر اتفاقاتی که قرار است منجر به شکستن تصویر کابوسوار از عنکبوت در ذهن فوبی شود منطقی و دلچسب است و مطمئنم کودکان از تماشای فیلم تاثیر مثبتی خواهند پذیرفت، هرچند هنگام تماشای فیلم بهتر است در کنارشان باشید.
انیمیشن فوبی شاید اگر اثر متعلق به کودکان نبود، میشد حجم زیاد موسیقی و کیفیت نهچندان مطلوب آن را ضعف فیلم قلمداد کرد، اما کودکان با موسیقی ارتباط بیشتری برقرار میکنند. و ایضا اگر مخاطب اصلی فیلم کودکان نبودند، میشد صدای فوبی و کمیت استفاده از آن را هم جزو ضعفهای فیلم قلمداد کرد، چون مینیمالیسم یکی از شاخصههای استاپموشنهای درجهیک است. برای مثال ارجاعتان میدهم به فیلم اسکارگرفته و درخشانِ کوتاه «تعادل» (The Balance)، شاهکار هفت دقیقهای کارگردانهای دوقلوی آلمانی Wolfgang Lauenstein و Christoph Lauenstein که سال ۱۹۸۹ ساخته شد و همچنان اثری قبراق، تکاندهنده و بدون تاریخ مصرف است.
اما خب «فوبی» قرار نیست پیامی در عمق و ابعاد «تعادل» به مخاطب بزرگسال بدهد و صرفا و بهدرستی قصد دارد به کودکان بگوید «پدیدهها از آنچه در ذهن کودکانه ما بزرگنمایی میشوند، کوچکتر و غالبا غیرترسناکترند!».
انیمیشن فوبی اثری تروتمیز و آبرومند است و امیداورم کارگردانش به فکر ساختن کارهای کوتاه بعدی با محتوای مخصوص بزرگسالان هم باشد.