ارشا اقدسی، بدلکار ایرانی، در تاریخ ۱۳ مرداد ۱۴۰۰ در سن ۳۹ سالگی درگذشت. در ادامه، همبازیهای او در فصل سوم بازی مافیا، از خاطراتشان با ارشا میگویند.
قسمت آخر فصل سوم شبهای مافیا هم از فیلیمو پخش شد، اما جای ارشا اقدسی در میان همبازیهایش حسابی خالی است تا پای تماشای هیجان و صمیمیت جاری در این جمع دوستانه بنشیند. حالا برای هر ۱۱ نفری که با ارشا اقدسی در شب های مافیا همبازی شدند، خاطره شوخیها، سر به سر گذاشتنها و شبهای پرشور این بازی، با خاطراتی از دوست سفرکردهشان گره خورده است. همبازیهای ارشا اقدسی از او میگویند و از تصویری که برای همیشه در ذهنشان از این نام ثبت شده.
عباس جمشیدیفر
گستاخ دوستداشتنی!
«اگر بخواهم یک جمله در توصیف ارشا بگویم، باید بگویم به نظر من ارشا یک گستاخ دوستداشتنی بود. این پسر واقعا بیادعا و بیریا بود.»
شهرام عبدلی
مودب و مهربان
«شبهای مافیا اولین فرصت آشنایی من با ارشا بود و قبل از آن با او همکاری نداشتم. بعد از یک مکالمه کمی تند در قسمت دوم، ارشا چندین بار سراغم آمد تا مطمئن شود دلخور نشدهام و به قول خودش از دلم دربیاورد. من هم به او گفتم همهچیز بازی است و دلخوری وجود ندارد. ارشا پسر مودب و باشخصیت، فعال و مهربان و در کار خودش یک استاد بود.»
حسین سلیمانی
جنگجوی واقعی
«حدود ۱۵ سال با ارشا رفیق بودم. او یک جنگجو بود و هرجا که حس میکرد نیاز به مبارزه دارد، با همه توان میجنگید. همیشه فکر میکرد پیروز خواهد شد و به همین دلیل هم از انجام کارهایی که برای دیگران عجیبوغریب بود، ترسی نداشت. ارشا پسر باهوشی بود و مدام سعی میکرد چیزهای بیشتری یاد بگیرد.»
سیاوش مفیدی
رفیق خونگرم و موفق
«این یک جمله کلیشهای نیست، این حقیقت است که ارشا اقدسی یک دوست بامعرفت، یک جوان مودب و دوستداشتنی، یک رفیق خونگرم و انسانی موفق و کاربلد بود. او عاشقانه کارش را دوست داشت و از آن لذت میبرد. من فکر میکنم او همانطوری رفت که خودش دوست داشت.»

ادموند بزیک
شیفته خوشحالی دیگران
«من قبل از شب های مافیا با ارشا اقدسی آشنایی نداشتم، اما در همین مدت کوتاه او را بسیار سرزنده و شوخطبع شناختم. ارشا یک انسان واقعی بود و کاملا مشخص بود که شیفته خوشحالی دیگران است. دوست داشت همه مردم ایران خوشحال باشند.»
امیر غفارمنش
عاشق با دل و جرات
«در حاشیه شب های مافیا با ارشا اقدسی از برنامه آتینگا و پاتینگا حرف زدیم و از این گفت که چقدر از اینکه بعضی کارها را انجام داده خوشحال است. به او گفتم تو دیوانهای که کارهای خطرناک انجام میدهی، گفت از هیجان لذت میبرد. گفتم ارشا تو هر لحظه زندگی را مزه میکنی و شاکری، این یعنی واقعا عاشقی. دستش را بالا برد و گفت همین است، من عاشقم. ارشا دل و جراتی اندازه کوه داشت و خودش میگفت که حتی از مرگ نمیترسد و آن را تولد دوباره میداند.»
مهدی جهانی
مهربانی بود و بس
«اولین بار ارشا اقدسی را در شبهای مافیا دیدم و برایم جالب بود که موقع ورودم، چقدر با انرژی و مهربان سلام و احوالپرسی کرد. ارشا سرشار از انرژی مثبت بود و کوچکترین کینه و عقدهای در وجودش دیده نمیشد، هر چه بود مهربانی بود و بس.»
کوروش تهامی
چقدر جایت خالی است
«تا آخرین باری که در شبهای مافیا دیدمش، هیچوقت او را آرام ندیدم. ارشا نمونه یک انسان پرانگیزه و هدفمند بود که هیجان در تمام وجودش موج میزد. عاشق کارش بود و با تمام وجودش کاری را که میخواست انجام میداد.
هیچوقت کم نمیگذاشت و این موضوع در کنار ادب و متانتی که در گفتار و رفتارش داشت، زبانزد بود. رفتنش را نمیشود باور کرد. یعنی وقتی فکر میکنی در سینما دیگر قرار نیست ارشا را با آن همه هدف و انگیزه ببینی، دلت میگیرد. ولی مطمئنم هر جا آن بالا بالاها که هست هر روز نقشه میکشد که با کارهای عجیبی که خوب بلد است، آن طرفیها را متحیر کند. ارشا جان یادت همیشه با ماست اما جایت در سینما از این به بعد خیلی خالی است…»
همه چیز درباره مجموعه پرطرفدار شب های مافیا
اگر تبر یه انسان بود شبیه اون خدابیامرز میشد،روحش شاد