سریال هالستون ماجرای زندگی پر فراز و نشیب طراح معروف، هالستون است. او نابغهای خودویرانگر بود که مشتاق لذت بود و بهصورت افراطی خود را غرق در زندگی و لذت لحظه کرده بود.
داستان سریال هالستون ماجرای زندگی یکی از طراحان افسانهای دنیای مد است. هالستون (با بازی یوان مکگرگور) شخصی بود که کلاه مخصوص ژاکلین کندی را برای مراسم تحلیف جان اف. کندی طراحی کرد. پسازاین واقعه بود که او به چهرهای معروف بدل شد. هالستون انقلابی در لباسهای شیک و گرانقیمت زنانه بهوجود آورد و تا زمانی که در ۵۷ سالگی براثر بیماری ایدز درگذشت، سبک زندگی لذتطلبانه را دنبال کرد. برای نقد و بررسی سریال هالستون (Halston) با فیلیمو شات همراه باشید.
جدیدترین و بهترین فیلم های ۲۰۲۱
پیشازاین، رایان مورفی سریالهای هالیوود (Hollywood)، سیاستمدار (The Politician) و رچد (Ratched) را برای نتفلیکس ساخته بود. اثر تازۀ او داستانی پنجساعته دربارۀ نابغهای خودسر است. مورفی بهعنوان یک شورانر تلویزیونی در طول دوران کار حرفهایاش همیشه دوست داشته که سراغ این داستان برود. این نمایش دراماتیک زندگی روی هالستون فرویک بانام برند مد خود هالستون شناخته میشود و بهغیراز چند فلاشبک مختصر امپرسیونیستی به آسیبهای دوران کودکی او، ساختاری قدیمی و سرراست دارد. سریال، وقایع اصلی زندگی هالستون را به ترتیب وقوع زمانیشان به تصویر میکشد و به این روند پایبند است. این شیوه حالوهوایی قدیمی و کهنه به کار بخشیده است. داستان این سریال نیز همان مسیر آشنای ستارۀ خلاق و بااستعدادی است که با اعتیاد، زیادهروی و افراط به سقوط کشیده میشود. البته این رویکرد سریال در پایان نتیجه میدهد. اگرچه برای رسیدن به این نقطه، میبایست ساعتها شخصیت کاملاً آزاردهنده و سبکسر هالستون را تحمل کنیم. نقش این شخصیت را یوان مکگرگور ایفا میکند.

مکگرگور علاوه بر ایفای این نقش، مدیر اجرایی تولید پروژه هم است. او لهجۀ تصنعی طبقۀ فرادست آمریکایی را به شکلی کاملاً مؤثر در نقش هالستون تقلید میکند. بهاینترتیب، او در نقش مردی که هرروز زندگیاش نمایشی تازه است حضوری متقاعدکننده دارد. هالستون بهندرت بدون سیگار دیده میشود. حتی زمانهایی که با دوستان بسیار مشهورش مانند لایزا مینلی (با بازی کریستا رودریگز) وقت میگذراند شخصیتی مغرور، بدجنس و فوقالعاده ناسازگار از خود نشان میدهد، بدون آنکه سرگرمکننده و جذاب باشد. کمکم خودشیفتگی او از کنترل خارج میشود و همزمان بداخلاقیهایش در آتلیه سبب میشود زندگی کاریاش نیز بهتدریج رو به سقوط برود. زمانی که انتظار داشتیم هالستونِ مکگرگور شخصیتی کاریزماتیک و ترسناک باشد، او به شخصیتی غرغرو تبدیل میشود. او دراینباره اظهارنظری غیرقابلقبول دارد: «این معنای هنرمند بودن است!»
هالستون پسازاینکه به چهرهای معروف تبدیل شد، به درون ابتذال و فساد سقوط کرد. مشابه این روایت را پیشازاین نیز بارها دیدهایم. در حقیقت، هیچ بهانهای وجود ندارد که اعتیاد هالستون را نادیده بگیریم و او را قضاوت نکنیم؛ زیرا میبینیم که مانند تونی مانتانا در صورت زخمی (Scarface) چگونه در مصرف کوکائین زیادهروی میکند و از عیاشیهای خود در کلوپ شبانۀ استودیو ۵۴ در نیویورک لذت میبرد. هنگامیکه هالستون به دهۀ هشتاد میرسد، آهنگهای بسیار هیجانانگیز و جذابی از گروه ویسیج و تییرز فور فییرز در ساندترک سریال پخش میشوند. این لحظات زمانهایی جذاب و سرگرمکننده در سریالاند. جزئیات سرگرمکننده و مفرح دیگری نیز در سریال وجود دارد: واقعیتهایی مانند اینکه هالستون سیبزمینی تنوری و غذاهای دریایی ناهارش را از رستورانی در ۱۰۸ مایلی منهتن تهیه میکند، درحالیکه خانۀ ساحلیاش در مونتاوک است! هنگامیکه این مغز متفکر خلاق در برابر مردان سرمایهگذار قرار میگیرد، نشان میدهد که ما بیش از خلاقیت با تجارت طرف هستیم.

برخی اپیزودها دورۀ اوج شهرت هالستون را روایت میکنند، اما درام سریال بهندرت به اوجی غافلگیرکننده میرسد؛ بهجز لحظهای فراموشنشدنی که شخصیت ادل، مشاور عطر ساز، برای ساختن عطر ویژۀ هالستون چیزهایی از زندگی شخصیاش را از او درخواست میکند. نقش این مشاور را ورا فارمیگا بازی میکند. بزرگترین شگفتی کل سریال نیز در پایان آن رقم میخورد؛ جایی که سریال به نقطهای بهشدت تأثیرگذار میرسد. مونتاژ پایانی لذتی شاعرانه را به ارمغان میآورد که تمام روح کسلکنندۀ حاکم برجهان سریال را جبران میکند.
سریال هالستون، در ظاهر، یکی دیگر از داستانهای زندگینامهای هالیوود دربارۀ نوابغ خلاق خودویرانگر است. در اینگونه فیلمها، همیشه این خطر وجود دارد که سبک یک زندگی خاص با افراطگراییهای اخلاقگرایانۀ گلدرشت آسیب ببیند؛ اما آخرین معجون رایان مورفی، تا حد زیادی، خودش را از این شیوه دور میکند و در پایان هم موفق میشود به نقطهای عمیقتر برسد.
منبع: EmpireOnline