فیلم «روی صخرهها» تصویری بهشدت جذاب و باشکوه از زنی ارائه میدهد که سعی دارد هویت خود را پیدا کند.
لورا و دین با فرزندشان در منهتن به خوبی و خوشی زندگی میکنند. تصویری کامل از خانوادهای خوشبخت را میتوان در خانۀ آنها دید؛ اما لورا بهتازگی احساس میکند که احتمال خیانت همسرش به او وجود دارد. نگرانی او کمکم بیشتر و جدیتر میشود. به همین دلیل به سراغ پدرش فیلیکس میرود. او دیگر چندان جوان نیست و در زندگی خود نیز روابط متعدد فراوانی را با زنان تجربه کرده است. لورا از پدرش میخواهد به او کمک کند تا دلیل واقعی رفتار عجیب شوهرش را کشف نماید. برای نقد و بررسی فیلم «روی صخره ها» ساخته جدید سوفیا کوپولا که احتمالا در اسکار ۲۰۲۱ موردتوجه قرار خواهد گرفت با فیلیمو شات همراه باشید.
کمپانی A24 در زمینۀ ساخت فیلمهای مستقل فعالیت میکند و تقریباً دو سالی میشود که برای ساخت فیلمهای مستقل جدید به همکاری با شرکت اپل روی آورده است. حاصل اولین همکاری این دو، فیلم کمدی – درام «روی صخره ها» (با عنوان اصلی On The Rocks) ساختۀ سوفیا کوپولا است. در این اثر، کوپولا برای دومین مرتبه با بیل مری، بازیگر افسانهای سالهای دهۀ ۱۹۷۰، همکاری کرده است. در فیلم «روی صخرهها»، مری نقش فیلیکس (پدر لورا) را بازی میکند.
لورا (با بازی رشیدا جونز) نویسنده و مادر دو کودک کمسن وسال است. چندی است که او برای نوشتن، خلاقیتی در خود نمییابد. در همین زمان بهطرزی آزاردهنده احساس میکند که همسرش دین، با بازی مارلون وینز، به او خیانت میکند. دین در ظاهر شوهری ایدهآل به نظر میرسد؛ اما لورا فکر میکند که او درگیر ارتباطی عاشقانه با یکی از همکارانش است. لورا عاقبت به پدرش اعتماد میکند و از او کمک میخواهد. بیل مری که نقش فیلیکس را ایفا میکند، در سالهای دهۀ ۱۹۷۰ نمونهای از مردان جذاب و خوشقیافه در دنیای سینما به حساب میآمد و برای ایفای نقش پدری که در جوانی درگیر روابط بیشمار بوده، انتخابی خوب و باورپذیر است.
بیل مری میتواند در لیست نامزدهای اسکار بهترین بازیگر مرد قرار بگیرد؛ در فیلیمو شات بخوانید
لورا پریشان و سرگشته در خیابانها و میخانههای نیویورک پرسه میزند تا شاید بتواند مدرکی در ارتباط با خیانت شوهرش پیدا کند. آنچه از نام فیلم «روی صخره ها» برمیآید، تصویری است که این فیلم از ازدواجی بحرانزده ارائه میدهد. در واقع، فیلم به دنبال تحلیل بحرانهای درونیای است که زن مدرن جامعۀ امروزی باید با آنها روبهرو شود؛ بحرانهایی که بهمراتب پرتلاطمتر از روابط شوهر با همکاری جذاب و خوشقیافه است؛ برای مثال، بحران تبدیلشدن دختر خانواده به همسر یک مرد یا مادر دو فرزند و حتی هر دوی اینها. یا بحرانهایی که قدرت خلاقیت و حرکت را از یک زن سلب میکنند و هویت او را دستخوش تغییر مینمایند.
فیلم «روی صخرهها» در بیشتر قسمتها، آهنگی افسونکننده و خلسهآور را دنبال میکند.
در یک سو، پریشانیهای لورا را در زندگی مدرن امروزیاش میبینیم و در سوی دیگر فیلیکس قرار میگیرد. او مردی از نسلی دیگر است که نیویورک را متفاوت از لورا میبیند: شهری با رستورانها و قهوهخانههایی با صندلیهای مخملی و چرمی و پیشخدمتهایی که نهتنها او را به نام میشناسند، بلکه نوع نوشیدنی مورد علاقهاش را نیز ناگفته میدانند. مکالمات فیلم کوپولا پُرانرژی و قوی است، اما کلنجارهای پدر و دختر را با توجه به اختلاف نسل میان آن دو چندان نمیتوان درک کرد و در مجموع، این گوشۀ اثر جالب از کار در نیامده است. پدر به نسلی تعلق دارد که زن را جزو اموال مرد میداند؛ بهویژه آنکه این مرد عاشق زن نیز باشد! فیلم با صحنههایی از دوران کودکی لورا شروع میشود که در آن پدر به دخترش میگوید: «یادت باشه که قلبت رو به هیچ پسری نسپری. تو تا زمانیکه ازدواج کنی به من تعلق داری و بعد از اون هم هنوز مال منی.»
در این میان، در کنار همۀ مشکلاتی که در زندگی زناشویی لورا و دین وجود دارد، کلیشهای تکراری نیز اتفاق میافتد که حتی اوضاع را بدتر میکند: دین برای تولد لورا یک وسیلۀ آشپزخانه میخرد!
با همۀ این احوال، فیلم «روی صخره ها» افسونی خلسهآور به روند داستان میبخشد. لورا مدتها روزمرگیها را با آسودگی تکرار کرده است: او درحالیکه بلوزی با تصویر یک گروه موسیقی شاد بر تن دارد، به فرزندان خود نگاه میکند که دندانهایشان را مسواک میزنند، موهایشان را شانه میکنند و با عجله و شادمانه به مدرسه میروند. حالا این زندگی آرام و یکنواخت با بیوفایی شوهر گرفتار توفان شده است. لورا همیشه همسرش را مردی وفادار و قابل اعتماد میدانسته؛ همسری که درست در نقطۀ مقابل پدر هوسبازش قرار میگیرد. اما اکنون همه چیز تغییر کرده است. صحبتکردن دربارۀ بیوفایی این شوهر، با پدری که در این زمینه چندان خوشسابقه نیست، شکافی را که سالهاست بین پدر و دختر وجود دارد، عمیقتر میکند.
فیلم «روی صخرهها» از سوی دیگر، تصویری زیبا از نیویورک را در بهترین شکل ممکن به نمایش میگذارد. خیابانها پر از طنین موسیقی هستند و در قاب دوربین همه چیز درخشان و رؤیایی است و مری در این شهر پُرزرقوبرق سوار بر اتومبیل کلاسیک خود در خیابانها گردش میکند. نکته اینجاست که این نیویورک در واقع دیگر وجود ندارد و کوپولا با این تصاویر لطیف و دوستداشتنی سعی میکند مفهومی مالیخولیایی را دربارۀ این شهر به تصویر بکشد.
شخصیت مری، فردی عصبانی و خشمگین است، با وجود این دوستداشتنی هم است. او در ارتباط با لورا، بهعنوان پدری که قلبش مملو از احساس پشیمانی است، باورپذیر مینماید. بازی جونز نیز در نقش زنی که تلاش میکند هویت خود را بازیابد پذیرفتنی است؛ زنی که میخواهد باور کند هنوز همان کسی است که قبلاً بوده.
آیا رشیدا جونز شانس حضور در میان نامزدهای اسکار ۲۰۲۱ را دارد؟ در فیلیمو شات بخوانید
در نگاه اول، فیلم «روی صخرهها» در قیاس با آنچه از کوپولا انتظار میرود کوچک و کموزن است؛ اما باید اذعان داشت که این فیلم تصویری بهشدت جذاب و باشکوه از زنی ارائه میدهد که سعی دارد هویت خود را به عنوان یک دختر، همسر و مادر در خیابانهای نیویورک پیدا کند. او میخواهد بداند که واقعاً کیست و کجای زندگی ایستاده است. در دنیای مدرن قرن بیستویکم آیا هنوز زنها بهعنوان دختر، همسر و حتی مادر به پدر، همسر یا فرزندانشان تعلق دارند؟ آیا شما در این زمینه با نظر پدر لورا موافقید؟
۵۶ فیلم برتر سال ۲۰۲۰؛ از فیلمهای جذاب تابستانی تا درامهای پاییزی
منبع: Empire Online
عالی بود نقدتون البته بیل مری از ۱۹۸۰ بیشتر شناخته شد و واقعا دوست داشتنیه این مرد
ممنون از توجه و نظر شما