سریال «برای من مرده»؛ روابط پیچیده در دنیایی زنانه

سریال «برای من مرده» با عنوان اصلی «Dead to Me» یکی از شانس‌های جایزه امی ۲۰۲۰ است و به همین دلیل، در فیلیمو شات به آن پرداخته‌ایم.

زوج کریستینا اپل‌گیت و لیندا کاردلیانی در سریال ملودرام کمدی «برای من مرده» محصول شبکۀ نت‌فلیکس به‌خوبی با یکدیگر هماهنگ شده‌اند؛ البته منظور سریالی ملودرام و در عین حال معماگونه، با داستانی جالب است که پیچ‌و‌خم‌های فراوان آن به‌سادگی لو نمی‌رود.
در بیشتر سریال‌های کمدی تلویزیونی، که معجونی از ژانرهای متفاوت را برای روایت داستان خود انتخاب کرده‌اند، داستان به‌سادگی لو می‌رود و پیچ‌و‌خم چندانی برای کشف‌کردن باقی نمی‌ماند؛ مانند سریال «پارک‌ها و تفریحات» (با نام اصلی Parks and Recreation) که ماجرا بر اساس موازنۀ قدرت در شهر تخیلی پاونی شکل گرفته است یا سریال «معاون رئیس‌جمهور» (با نام اصلی Veep)؛ شخصیت اصلی این سریال، که در واقع یک جاسوس روسی است و در سازمان نفوذ کرده، در حال کلنجار‌رفتن با موقعیت شغلی خود است. در سریال «کمد ورونیکا» (با نام اصلی Veronica’s Closet) نیز راز شخصیت اصلی داستان، جنازه‌ای است که در کمدش پنهان کرده. بیشتر این مجموعه‌ها بر اساس کمدی موقعیت ساخته شده‌اند؛ روال اصلی بر این مبناست که ماجرایی به‌طور اجمالی اتفاق می‌افتد، سپس تا هفته‌ها، بر اساس همان اتفاق، شوخی‌ها و موقعیت‌های طنز شکل می‌گیرد.

سریال «برای من مرده» را می‌توان نگاهی مطالعاتی به‌شکلی جدید برای بررسی ماهیت غم دانست که از چاشنی شوخ‌طبعی استفاده می‌کند.

به‌تازگی، سریال‌هایی که هر اپیزودشان حدود نیم‌ساعت طول می‌کشد، دوباره محبوبیت یافته‌اند. از سوی دیگر، مخاطبان متقاضی تماشای مجموعه‌های نشاط‌آوری هستند که داستان‌هایی طولانی داشته باشند. در نتیجه، سازندگان تمایل پیدا کرده‌اند دربارۀ هر‌ موضوعی، سریالی این‌چنینی در قالب طنز بسازند.
سریال جدید کمپانی نت‌فلیکس، به نام «برای من مرده» یا «Dead to Me»، طنزی ملودرام و معمایی است که تلاش می‌کنیم جزئیات آن را فاش نکنیم؛ در عین حال، مختصری از داستان نقل خواهد شد. در واقع با دانستن این موضوع که داستان سریال به‌سادگی اسپویل می‌شود، می‌توان اولین نکتۀ اصلی قسمت اول را که در پنج دقیقه آغازین آن اتفاق می‌افتد حدس زد. شاید این موضوع برای مخاطب چندان خوشایند نباشد، اما دقیقاً همان چیزی است که داستان سریال را به پیش می‌برد: روایتی پیچیده و گاه شگفت‌انگیز از دوستی دو زن، که برای هنرپیشگان خود، کریستینا اپل‌گیت و لیندا کاردلیانی، فرصتی عالی برای درخشیدن فراهم می‌آورد؛ نقش‌هایی که برای اجرای ماهیت غم، مانند آزمونی هوشمندانه بازیگران را به چالش می‌کشند.
در کنار این جریان، ماجرایی جنایی نیز عجولانه و سرسری در سریال مطرح می‌شود. وجود موضوع دوم برای مجموعه‌ای ده‌قسمتی، که مدت‌زمان هر قسمت آن فقط سی دقیقه است، کمی نامتناسب به‌نظر می‌رسد؛ با وجود این، آنچه بیشتر تماشاگران سریال بدان علاقه‌مندند، تعلیق انتهای ماجراست. هرچند این تعلیق به‌خوبی سایر المان‌های مجموعه عمل نمی‌کند، بیش از هر نقطه قوت دیگری در سریال، مورد توجه مخاطبان قرار گرفته است.

لیز فلدمن، کارگردان‌ سریال «برای من مرده»، داستان را با تمرکز بر شخصیت جن، با بازی اپل‌گیت آغاز می‌کند؛ شخصیتی که در سِمت کارمند آژانس معاملات ملکی در اورنج کانتی مشغول به کار است. او که همسرش را به‌تازگی از دست داده و عزادار است، روحیه‌ای حساس و عصبی دارد. شوهر جن در اتفاقی ناگهانی کشته شده، اما قاتل گریخته است. جن پیش از فوت همسرش نیز از پرخاشگری رنج می‌برده، اما حال ناتوان از کنارآمدن با مرگ ناگهانی شوهر، مشکلات رفتاری‌‌اش را بزرگ‌تر از پیش می‌یابد. در نتیجه تصمیم می‌گیرد در جلسات گروه‌درمانی مؤسسه‌ای‌ شرکت کند که کلاس‌هایش را در ساحل و کنار دریا تشکیل می‌‌دهد. می‌خواهد بدین طریق با غم خود کنار بیاید. او در این جلسات، با جودی (با بازی کارولینی) آشنا می‌شود. جودی روحی آرام و رها دارد، اما وی نیز در غم از‌دست‌دادن نامزدش، عزادار و در جست‌وجوی مرهمی بر قلب خود است. به‌زودی دو زن با یکدیگر صمیمی می‌شوند؛ زیرا هر‌یک چیزی در وجود خود دارد که دیگری آن را جست‌وجو می‌کند. اگر چه رابطۀ بین جودی و جن وابستگی متقابل را نشان می‌دهد، می‌توان این رابطه را نوعی درمان برای هر دوی آن‌ها دانست. از اینجا به بعد، جیمز مارسدن نیز به داستان اضافه می‌شود؛ اما برای حفظ جذابیت سریال از توضیح بیشتر در این‌ باره خودداری می‌کنیم. در ادامه، مشخص می‌شود که نامزد جودی نمرده است و جزئیات و معماهای بیشتری نیز برای پیچ‌و‌تاب‌دادن به سریال اضافه خواهد شد.

به‌طور کلی، باید دانست که روند اتفاقات در سریال «برای من مرده»، مخاطب را شگفت‌زده نمی‌کند. زیرا روایتِ داستانی کمدی و در عین حال معمایی، آن هم فقط در سی‌ دقیقه، عملاً امکان‌پذیر نیست؛ مخصوصاً اگر بخواهیم سطح کیفی هر دو ژانر را هم در ساخت مجموعه حفظ کنیم! در حقیقت، تنها مثال نقض برای این ادعا را می‌توان فصل اول سریال «سرچ پارتی» (با نام اصلی Search Party) دانست که هم‌زمان با بهره‌بردن از داستانی مناسب در ژانر معمایی، اثری موفق در حیطۀ کمدی نیز به‌شمار می‌آید. سریال «دروغ‌های کوچکِ بزرگ» (با عنوان اصلی Big Little Lies)، در فصل اول، داستانی معمایی بود. این سریال در درگیر نگه‌داشتن ذهن مخاطب برای حدس‌زدن اتفاقات بعدی بسیار موفق عمل کرد و در عین حال، اثری با مضمون کمدی سیاه به‌شمار می‌آمد. دربارۀ مجموعۀ «برای من مرده» می‌توان گفت که این اثر هم داستانی معمایی است، اما در حد متوسط. این اثر با ارائۀ گاه‌به‌گاه موضوعاتی غافل‌گیرکننده سعی دارد از مخاطب امتیاز بیشتری بگیرد و او را به همراه خود تا پایان سریال بکشاند. این کار دقیقاً مانند افزودن مقدار بیشتری خامه به روی بستنی و معجون مغزهاست! البته همه می‌دانند که بستنی و معجون به‌خودی‌خود عالی است و نیازی به افزودن خامۀ اضافه ندارد.

اپل‌گیت و کاردلیانی در این مجموعه عالی هستند. آن‌ دو در کنار یکدیگر بسیار بامزه و دلپذیرند و با توجه به اتفاقات داستان، نمی‌توان پیش‌بینی کرد که کدام‌یک از این دو هنرپیشه با ایفای نقش در این مجموعه، بیشتر سود می‌برد؛ گاه احساس می‌شود اپل‌گیت (در نقش جن) برندۀ این مجموعه است؛ کسی که آزار و توهین می‌بیند و با یادآوری مرگ همسرش زجر می‌کشد. او آن‌قدر زجر می‌کشد… تا ناگهان با کوچک‌ترین تحریک کلامی فوران کند. سپس جودی است که مورد توجه قرار می‌گیرد. کار کاردلیانی در نقش جودی بسی مشکل‌تر می‌نماید؛ گویی او از مسائلی متفاوت و واقعی در عذاب است. جودی احساس می‌کند که از طرف دیگران تحت‌فشار است و چنین می‌نماید که در درون خود نیز گرفتار دور باطل شده است. کاردلیانی هنرپیشه‌ای کهنه‌کار است و سابقۀ بازی در سریال «فریکس اند گیکس» (با عنوان اصلی The Freaks and Geeks) را در کارنامه‌اش دارد. او در نقش جودی، نمایشی بی‌نظیر و یکدست از خود ارائه داده است؛ اما بازیگر نقش جودی در نهایت نبرد را می‌بازد! در یکی از اپیزودهای پایانی سریال، بدون هیچ‌گونه دلیل قابل‌توجیه و پیش‌زمینۀ منطقی، جن در یک کلاس رقص جاز ثبت‌نام می‌کند! درحالی‌که در قسمت‌های پیشین، هیچ اشاره‌ای به این موضوع وجود ندارد. با دیدن این اتفاق، بیننده از خود می‌پرسد: «زنی در‌هم‌شکسته که همسرش را از دست داده، در کنترل خشم خود ناتوان است و به دنبال آرامش می‌گردد، حال ناگهان چگونه می‌تواند مانند هنرپیشۀ حرفه‌ای تئاتر برادوی، که نامزد دریافت جایزۀ تونی نیز شده، به رقص درآید؟! آیا هرچه تا به حال از او دیده‌ایم دروغی بیش نبود؟» و در نهایت، این اپل‌گیت است که از این جدال سربلند بیرون می‌آید و البته این نکات از دید رأی‌دهندگان جایزۀ امی نیز پنهان نخواهد ماند.

اما اصلاً چرا این دو زن را باید در حال رقابت در‌ نظر گرفت؟ این همان پرسش اساسی‌ای است که سریال «برای من مرده» مطرح می‌کند و آن را به‌خوبی به بحث و بررسی می‌گذارد‌. فیلم سعی می‌کند بی‌قاعدگی‌ها و حس گریز زنانه را، که اغلب از آن به رفتارهای عجیب‌و‌غریب یا هیستریک تعبیر می‌کنند، واکاوی کند و ریشه‌هایی از مسائل جنسیتی در آن بیابد. سریال، این سؤال‌ها را کاملاً به‌موقع به میان می‌کشد؛ به‌طوری که وقتی در نیمۀ دوم مجموعه، دو شخصیت اصلی زنِ داستان، رفتارهایی ساختارشکنانه از خود نشان می‌دهند، مخاطب نمی‌تواند هیچ‌گونه قضاوت سوئی درباره‌شان داشته باشد، چون این کار به او احساس گناه می‌دهد. در عوض، مخاطبان به‌سمت همدلی و درک متقابل از آن دو سوق داده می‌شوند؛ یعنی، درک همان شخصیت‌هایی که در شرایط سخت روحی با بحران‌هایی فزاینده‌ دست‌و‌پنجه نرم می‌کنند.
سریال «برای من مرده» را می‌توان نگاهی مطالعاتی به‌شکلی جدید از برنامه‌های نیم‌ساعته دانست که برای بررسی ماهیت غم، کمی از چاشنی شوخ‌طبعی استفاده می‌کند. وقتی مصیبتی حادث می‌شود، دنیا برای شخص غمگین به ناگاه تغییر می‌کند؛ چنان که گویی همۀ چیزهای خوشایند و ناخوشایند در محیط پیرامون او فقط یادآور غم و رنج از‌دست‌دادن می‌شوند.‌

با تمام این تفاسیر می‌توان گفت که با وجود فضای غم‌بار و احساسات تلخ و گزندۀ جاری در سریال «برای من مرده»، این سریال گزینۀ چندان مناسبی نبود تا پس از مجموعۀ «پس از زندگی» (با نام اصلی After Life) از شبکۀ نت‌فلیکس پخش شود؛ حتی تا حدودی شیرینی تماشای آن را هم از بین خواهد برد! بیشتر تماشاگران مجموعه‌های تلویزیونی، که کارشناس و منتقد محسوب نمی‌شوند، این سریال را به کارگردانی ریکی جرویز دیده‌اند و از آن لذت برده‌اند. در سوی مقابل، تعداد بینندگان مجموعۀ خوش‌ساخت «برای غمت متأسفیم» (با نام اصلی Sorry for Your Loss) که کمپانی فیسبوک آن را تولید کرده، بسیار کم بودند. از این دو مثال می‌توان نتیجه گرفت سریالی که غم و رمز‌و‌راز را با هم پیش می‌برد شاید کمتر تحت‌تأثیر این جو قرار بگیرد.
در مجموعۀ «برای من مرده»، حضور پاستور وین با بازی کیونگ سیم، به‌عنوان مشاور و روان‌شناس جالب‌توجه است. این شخصیت همیشه در سریال حضور دارد و هر‌از‌گاهی با جملاتی خردمندانه یا سخنرانی‌ای کوتاه به کمک شخصیت‌های داستان می‌شتابد. مکس جنکینز، در نقش کریستوفر، نیز چشم‌اندازی از باورهای مسیحیت را نشان می‌دهد.
در مجموع، باید اضافه کرد که این سریال مانند بسیاری از مجموعه‌هایی نیست که این روزها دربارۀ غم و اندوه و نبرد افراد با شرایط غم‌بار خود ساخته می‌شوند. این سریال فقط داستان پیروزی بر درد و رنج نیست.

حرف آخر درباره سریال «Dead to Me»

اگر این سریال را فقط به دلیل درخشش دو هنرپیشۀ اصلی آن (اپل‌گیت و کاردلیانی) در نقش‌هایشان ببینید، باز هم ارزشش را دارد؛ اما بقیۀ ماجرا، دیگر به سلیقۀ شما مربوط می‌شود: آیا خامۀ اضافه را روی معجون بستنی دوست دارید؟!


منبع: Hollywood Reporter

نظر شما چیست؟

ایمیل شما منتشر نخواهد شد

از اینکه نظرتان را با ما در میان می‌گذارید، خوشحالیم

1 دیدگاه
  1. Javad62 می‌نویسد

    مرسی بابت نقد ، در یک کلام عاشق این سریالم و از دیدن تک تک قسمتهاش لذت بردم یه تجربه ناب و فراموش نشدنی برای من ، به شدت منتظر فصل سومشم

fosil