فیلم «بخش ریتم»، یک تریلر با موضوع انتقامجویی و تروریسم بینالمللی است که در دوران معاصر اتفاق میافتد.
دانش آموزی به نام استفانی پاتریک (با بازی بلیک لایولی)، خانواده خود را در یک سانحه هوایی از دست میدهد و دچار فروپاشی روحی میشود. سه سال بعد، با یک زندگی ناموفق و در حالی که به فاحشگی روی آورده است، از طریق یک روزنامهنگار متوجه میشود که این سانحه یک اتفاق عادی نبوده و تصمیم به انتقام می گیرد. در فیلیمو شات نگاهی داریم به فیلم «بخش ریتم»؛ با ما همراه باشید.
داستان فیلم «بخش ریتم» نوشته مارک برنل، اولین بار در سال ۱۹۹۹ منتشر شد. این فیلم، یک تریلر با موضوع انتقامجویی و تروریسم بینالمللی است که در دوران معاصر اتفاق میافتد. پس از حوادث یازدهم سپتامبر، داستان حمله به یک هواپیمای مسافربری قطعاً حس احترام و شوک عمیقی در جامعه برمیانگیزد؛ بنابراین برنل تصمیم گرفت با کم کردن حواشی داستان و زدودن بخشهای زائد آن، یک فیلمنامه بنویسد. درنهایت، چیزی که از داستان برنل باقی مانده روایت تلاشی شخصی است که در آن استفانی پاتریک خود را از منجلاب زندگیاش بالا میکشد تا به ابزاری برای انتقامی مرگبار تبدیل شود.
لایولی پس از بازی در فیلم «یک لطف ساده» ساخته پال فیگ، در نقش استفانی در مرکز توجه داستان «بخش ریتم» قرار گرفته است. او استفانی آسیبدیده را لایه به لایه نمایش میدهد که به خاطر احساس گناه، خود را در منجلاب فساد غرق میکند. زندگی ناامیدانه او در لندن و احساس گناهش از شغلی که انتخاب کرده، به زیبایی و با مهارت در اجرای لایولی نمایان است. اما شاید انتخاب جود لا برای نقش ایان بوید، ماموری که استفانی را به مسیر جدیدش هدایت میکند، چندان مناسب به نظر نرسد. استفانی، زندگی جدیدی میسازد و برای پیدا کردن مقصر اصلی قتل خانوادهاش به یک تروریست بینالمللی تبدیل میشود.
اما به نظر میرسد که این دگردیسی در شخصیت استفانی بهاندازه کافی وجود ندارد؛ بعد از ماهها تمرین و آموزش در اسکاتلند، او همچنان یک زن است که ماموریتی در پیش دارد. فیلم اصلا تلاشی برای تبدیل استفانی به نسخه مونث جیسون بورن ندارد؛ این موضوع را بهوضوح در سکانس مبارزه بیرحمانه بر سر غذا میتوان دید. در عوض، تغییرات او بیشتر جنبه روحی دارند؛ لایولی نقش کاراکتری را بازی میکند که با حفظ ذات شکننده و آسیبپذیرش، ارادهای آهنین دارد؛ شخصیتی که حتی در کشتارهای فجیع، با حالتی وحشتزده، لرزان و نگران باقی میماند.
کارگردان فیلم، رید سورانو که کارگردانی سریال «سرگذشت ندیمه» را هم در کارنامه دارد، در تمامی صحنهها دقت دارد که استفانی، جذاب دیده نشود؛ حتی صحنهای که او را در تیم اسکورت میبینیم هم هیچ جاذبه زنانهای را بهنمایش نمیگذارد. اما کارگردان در ساخت صحنههای اکشن فیلم دچار ضعف است؛ با انتخاب شیوه دوربین روی دست در سکانسهای زدوخورد، شلوغی صحنه تعمدی به نظر میرسد اما تدوین کند و ضعیف، هیجان این سکانسها را از بین برده است. قسمت تعقیب و گریز با اتومبیل در خیابانها بیروح و سرد است و صحنه درگیری داخل اتوبوس هم در حد تنه زدنهای بیادبانه تنزل داده شده و درنهایت به غلتیدن روی زمین خلاصه میشود.
«The Rhythm Section» بر اساس اولین قسمت از مجموعه «استفانی پاتریک» نوشته برنل ساخته شده است؛ با شایعاتی که درباره فیلم «بخش ریتم» بهعنوان نسخه مونث جیمز باند بر سر زبانها بود، این محصول کمپانی Eon میتوانست بهعنوان نمونهای عالی از فیلمهای اکشن با چاشنی عشق و خشونت مطرح شود. اما تغییرات زیاد فیلمنامه در مقایسه با داستان اصلی کتاب، فیلم را دچار مشکلات اساسی کرده است؛ بهطور مثال، با تغییر جغرافیای داستان، ایده اصلی آن که تغییر سرنوشت یک زن از ناامیدی و سقوط به یک ابرقهرمان است، دچار اشکال میشود. بیست سال پیش، این کتاب یک رمان مبتذل انگاشته میشد، اما حالا و در سال ۲۰۲۰ داستانش بسیار سهلانگارانه به نظر میرسد و ناپختگی تیم تولید، ضرباهنگ فیلم را هم از بین برده است.
منبع: Empire Online