انتخاب هیچکس بهاندازه آدام سندلر بهعنوان نامزد جایزه اسکار حیرتآور نخواهد بود.
انتخاب هیچکس بهاندازه آدام سندلر بهعنوان نامزد جایزه اسکار حیرتآور نخواهد بود.
خواب نمیبینید؛ بازیگر فیلمهای «بیلی مدیسون»، «آقای دیدز»، «هپی گیلمور»، شخصیت رابی هارت فیلم «خواننده عروسی» و فردی که آهنگ «The Hanukkah Song» را خواند، بهترین اجرای کارنامه بازیگریاش را در فیلم «جواهرات تراشنخورده» به نمایش گذاشته است؛ یک فیلم جدید در ژانر کمدی و جنایی که توسط بن و جاشوا سفدی نوشته و کارگردانی شده است. در فیلیمو شات نگاهی داریم به فیلم «جواهرات تراش نخورده» و بازی آدام سندلر در آن.
غیرممکن به حقیقت پیوسته است؛ چون سندلر در این فیلم باشکوه بازی میکند.
این فیلم، یک تغییر ناگهانی و شبیه چیزی نیست که هنگام تماشای رابین ویلیامز در نقش یک شخصیت خطرناک در فیلم «عکس یکساعته» یا جیم کری در نقش یک پلیس در فیلم «جنایتهای تاریک» احساس میکنیم.
موضوع بهسادگی از این قرار است که سندلر درنهایت فیلمی را پیدا کرده که با استعداد شگفتانگیز او تناسب دارد و به خوبی از عهده بازی در آن برمیآید؛ یعنی بازی در نقش یک دلال جواهر نفرتانگیز نیویورکی که تمام زندگیاش یک تصمیم اشتباه بزرگ است. این دلال جواهر، هاوارد نام دارد و مانند یک شهردار شیکاگویی پایبند به مسائل اخلاقی است. او در فروشگاه خود در میدتاون منهتن، اغلب اوقات جواهرات را به قیمت بالا به افراد مشهوری مانند کوین گارنت (ستاره بازنشسته بسکتبال) میفروشد. هاوارد، در سال ۲۰۱۲ یک محموله از آفریقا دریافت میکند: یک عقیق سیاه کمیاب، با تهرنگهای رنگینکمانی که عقیده دارد میلیونها دلار میارزد.
این جواهر، جادویی خاص در خود دارد. گارنت با نگاه به این سنگ درخشنده مبهوت میشود. ستاره تیم بوستون سلتیک از هاوارد درخواست میکند که این جواهر فریبنده را به او دهد تا برایش در مسابقه آینده خوششناسی بیاورد. هاوارد با اینکار موافقت است و عقیق سیاه را موقتا با انگشتر قهرمانی گارنت عوض میکند؛ آنها قرار میگذارند که مدتی بعد، هاوارد یک حراج جواهرات برگزار کند و این بازیکن معروف بسکتبال، عقیق سیاه را بخرد.

اما داستان به همین سادگی نیست. هاوارد به اشخاص زیادی پول فراوانی بدهکار است. او که قصد دارد بدهیهای خود را بپردازد و کشته نشود، انگشتر گارنت را گرو میگذارد و با پول آن، به این امید قمار میکند که مبلغ زیادی برنده شود تا حلقه را پس بگیرد و همچنین بدهیهای خودش را پرداخت کند.
کارگردانان فیلم و سندلر تمامی این رویدادها را به شکل یک تریلر با تنش بالا به تصویر میکشند. فیلمنامه بسیار هوشمندانه است، مدتزمان مناسبی دارد و هر شخصیت بهویژه زنان داخل فیلم، به شکلی بهیادماندنی پردازش شدهاند.
ایدینا منزل، نقش همسر رنجکشیده هاوارد به نام دینا را بازی میکند که مسئولیت اداره خانواده را در لانگ آیلند بر عهده دارد؛ درحالیکه هاوارد مشغول خوشگذرانی با دستیار جوانش یعنی جولیا (جولیا فاکس) در آپارتمان مجردی خود در نیویورک است.
هر دو کاراکتر زن داخل فیلم، به شکل خوشایندی آزاردهنده هستند؛ در یکی از سکانسها، منزل که عصبانی شده است به نحوی داخل چشمان سندلر نگاه میکند که بیننده را شدیدا به خنده میاندازد و یک سکانس هیجانانگیز ولی فوقالعاده خندهدار دیگر زمانی است که دو گردنکلفت، هاوارد را تا درون مدرسه راهنمایی فرزندش تعقیب میکنند؛ جایی که فرزند او، مشغول بازی در یک نمایش است. شخصیت جولیا در یک باشگاه شبانه با د ویکند (خواننده معروف) آشنا میشود و تا جایی پیش میرود که ممکن است هاوارد را ناراحت کند. فیلم با تمام این سکانسهای خندهدار و دیوانهوار، نوعی شجاعت در خود دارد که نتیجه آن، سرگرمکنندگی و سکانسهای طنز است.
سپس به بازی سندلر در نقش هاوارد میرسیم؛ یک شخصیت خندهدار عالی که در حد جرج کاستانزا در سریال «ساینفلد» یا اسکار مدیسون فیلم «زوج عجیب» است؛ زمانی که این بازیگر روی منبع انرژی درونیاش تمرکز میکند، اجرایی بهیادماندنی از خود بهجا میگذارد. باید از سندلر تشکر کنیم که در پروژههای ماجراجویانه هالیوود، از فیلم «جواهرات تراش نخورده» تا فیلمهایی مانند «نیکی کوچک»، تلاش چشمگیری میکند؛ شخصیت فیلم «آبدارچی»، در سال ۲۰۱۹ به یک مرد واقعی تبدیل شده است.
منبع: New York Post