یک درام غمبار از دل حادثه تراژیک زیردریایی روسی

بررسی فیلم کورسک : آخرین ماموریت

فیلم «کورسک: آخرین ماموریت»، بازسازی ماهرانه‌ای از حادثه دردناک سال ۲۰۰۰ با ۱۱۸ قربانی است.

در آخرین هنرنمایی توماس وینتربرگ، صحنه‌ای وجود دارد که در آن شخصیت اصلی و خیالی فیلم به نام میخاییل کالکوف (با بازی ماتیاس اسخونارتس) سوالی تاثیر گذار و دردآور می‌پرسد؛ این سوال در شرایطی پرسیده می‌شود که کالکوف هر لحظه منتظر رویارویی با مرگی ناگزیر است: دور از همسر باردار و پسر سه‌ساله‌اش، محبوس در یک زیردریایی به‌گل‌نشسته در اعماق اقیانوس و به همراه دوستانش که یکی از آن ها پدرش را در سه‌سالگی از دست داده است. کالکوف از او می پرسد: «از پدرت چه چیزی به یاد می‌آوری؟» مرد پاسخ می‌دهد: «هیچ‌چیز.»

بهترین فیلم های اکشن تاریخ سینما

این لحظه، لحظه‌ای بسیار گیرا و خالی از امید در فیلمی است که اندوه نه‌تنها در تمامی لحظاتش طنین می‌اندازد بلکه با همراهی خشم، مو به تن آدم راست می‌کند. مانند فیلم «دیپ واتر هاریزون» محصول ۲۰۱۶ که روایتگر یک فاجعه دریایی دیگر است؛ در این فیلم هم شاهد یک تراژدی هولناک انسانی هستیم که درعین‌حال، بر نمایش نقش افرادی که در خصوص فاجعه مسئول بوده‌اند تاکید زیادی دارد؛ در مورد فیلم «دیپ واتر هاریزون»، غرور سنگدلانه شرکت نفت و گاز BP مسئول است و در مورد فیلم «کورسک: آخرین ماموریت»، مسئولیت اصلی بر عهده تکبر و بی‌عاطفگی حاکم بر ارتش روسیه قرار دارد.

زمانی که ما میخاییل را به همراه دیگر دوستان ملوانش می‌بینیم، در حال آماده شدن برای یک عروسی هستند. آخرین شادی و خوشحالی پیش از آنکه برای یک آزمایش تسلیحاتی به اعماق دریا بروند. این آزمایش تسلیحاتی، به‌عنوان بخشی از یک رزمایش دریایی است که پیش از آن، کمتر در چنین مقیاسی در روسیه انجام‌شده؛ اگر بخواهیم دقیق‌تر بگوییم، برای اولین بار و بعد از ده سال انجام می‌شود. این مردان، درنهایت درون زیردریایی کورسک و به همراه انواع متفاوتی از موشک‌ها، ساحل را به مقصد اعماق اقیانوس ترک می‌کنند؛ اما پس از بروز نقص فنی برای بعضی از تجهیزات، مجموعه‌ای از انفجارها درون زیردریایی رخ می‌دهند که موجب از بین رفتن اکثریت خدمه می‌شوند و آن هایی که زنده می‌مانند، حبس شده درون یک زیردریایی ازکارافتاده به اعماق دریای بارنت فرستاده می‌شوند. این مردان، درحالی‌که باید برای زنده ماندن دست‌وپا بزنند، در انتظار رسیدن کمک و نجات هستند.

فیلم کورسک

اما در بالای سطح آب، پیچیدگی‌هایی وجود دارد که عملیات نجات را دشوار می‌کند. اول از همه آنکه شانزده ساعت طول می‌کشد تا مقامات بتوانند زیردریایی را پیدا کنند و زمانی هم که بتوانند مکان آن را بیابند، مشکلات ساختاری جدی در رابطه با نحوه اجرای عملیات نجات احتمالی وجود دارد؛ این مسائل به همراه تجهیزات بی‌کیفیت، موجب می‌شوند یک ماموریت نامحتمل به یک عملیات غیرممکن تبدیل شود.

بدون شک، وینتربرگ برای فیلم جدیدش که بزرگ‌ترین و عامه‌پسندانه‌ترین اثرش تا به امروز محسوب می‌شود، خود را در آزمون دشواری قرار داده و پروژه سختی را پذیرفته است. او به همراه فیلمنامه نویس «نجات سرباز رایان» یعنی رابرت رودات، فیلمنامه این اثر را از کتاب تحقیقاتی و پرفروش «زمانی برای مردن» نوشته رابرت مور اقتباس کرده است و در آن، نه‌تنها داستان مردان محبوس در زیردریایی را روایت می‌کند، بلکه به خانواده‌های نگران آن‌ها در خشکی و بروکراسی احمقانه حاکم بر همه‌چیز هم می‌پردازد. وینتربرگ، درنهایت عناصر معمول فیلم‌های سبک فاجعه‌ای را به اثرش اضافه می‌کند: صحنه‌های پر تعلیق، سخنرانی‌های تاثیر گذار و حضور یک کاراکتر اصلی قدرتمند.

فیلم «کورسک: آخرین ماموریت»، یک چرخش غیرمعمول محسوب می‌شود آن هم برای کارگردانی که زمانی به همراه لارس فون تریه (کارگردان دانمارکی) جنبش دگما ۹۵ را بنیان‌گذاری کرده است. او در فیلم جدیدش، دست به انتخاب‌های خاصی می‌زند که سبک همیشگی کارش را تحت تاثیر قرار می‌دهد. بارزترین و موفق‌ترین این موارد، تصمیم وینتربرگ برای تغییر نسبت صفحه‌نمایش است؛ او فقط زمانی کادر را عریض‌تر می‌کند که کورسک در حال غرق شدن است؛ در بقیه موارد، از فیلمبرداری به شکل ساده میان کاراکترها (چه در زیر آب و چه در خشکی) استفاده می‌کند.

با توجه به بودجه محدود و انتظارات پیاپی، باید گفت فیلم «کورسک: آخرین ماموریت»، در دنیای آن دسته از فیلم‌های آشنایی قرار می‌گیرد که کاراکترهای روس توسط بازیگران بلژیکی‌ها، فرانسوی‌ها، آلمانی‌ها و سوئدی‌ها نمایش داده می‌شوند درحالی‌که همگی تلاش می‌کنند تا انگلیسی حرف بزنند. البته چنین اتفاقی بهایی است که باید برای کسب مخاطبین گسترده‌تر پرداخت و هرچند در ابتدا ممکن است گیج‌کننده به نظر برسد و حواس بیننده را پرت کند اما باید توجه کرد که حاصل کار می‌توانست بسیار بدتر باشد. (مانند فیلم «K-19» ساخته هریسون فورد)

فیلم‌هایی شبیه «کورسک: آخرین ماموریت» معمولا در تلاش هستند تا به کاراکتر «همسر چشم‌به‌راه» هر طور شده عمق و معنا ببخشند؛ فیلمنامه رودات به همسر میخاییل با بازی لئا سیدوکس، نقشی بسیار فعالانه و عمیق را هدیه کرده است. یکی از تاثیرگذار‌ترین و عصبانی‌کننده‌ترین عناصر فیلم، برخورد بد و ناشایست مقامات با خانواده‌های مردان محبوس در زیردریایی است؛ خانواده‌ها به شکلی مبهم در بی‌خبری قرار گرفته بودند و حتی در بعضی موارد، به آن‌ها دروغ هم گفته می‌شد. درنهایت، دلواپسی شدید سیدوکس در سکانسی پرالتهاب و پرهیجان در یک سالن دولتی، به نقطه انفجار رسید؛ درست پیش از آن که شاهد آخرین اجرا و سخنرانی او در فیلم (که البته بسیار تاثیر گذار هم بود) باشیم. اجرای او در این فیلم، بسیار گیرا و احساسی است و جزو بهترین کارهای او تا به امروز به شمار می‌رود. همچنین بازی کالین فرث (در نقش یکی از فرماندهان واقعی ارتش بریتانیا در زمان حادثه کورسک) هم قوی و درخشان است؛ او نقش دیوید راسل را به عهده دارد که درخواست‌های مکررش برای شرکت در عملیات نجات، از سوی روسیه رد شد. حاصل اجرای کالین فرث، یکی از تلخ‌ترین و نیشدارترین صحنه‌های فیلم است: جایی که خبرهای بدی از شکست عملیات نجات به این فرمانده بریتانیایی رسیده و او در تلاش است تا آرامش خود را در یونیفرم ارتش حفظ کند و خوددار باقی بماند.

نقد فیلم فیلم کورسک

فیلم «کورسک: آخرین ماموریت»، اثری چالش‌برانگیز و اندوهناک درباره مردانی است که جان‌هایشان به‌صورت ظالمانه کم‌ارزش شمرده و نادیده گرفته شد و خانواده‌هایی که مسیر زندگی‌هایشان برای همیشه تغییر کرد. این فیلم، با یک خاطره غمناک به پایان می‌رسد اما خشم سوزاننده‌ای که ایجاد می‌کند باقی خواهد ماند و سکانس‌های پایانی، با یک آگاهی تلخ از زخم‌هایی که ممکن است هرگز درمان نشوند در ذهن تکرار می‌شوند.

نظر شما چیست؟

ایمیل شما منتشر نخواهد شد

از اینکه نظرتان را با ما در میان می‌گذارید، خوشحالیم

3 نظر
  1. بینام می‌نویسد

    بانظرکاربر آرش موافقم

  2. آرش می‌نویسد

    کاربرکامیار،نمونه یک آدم فناتیک اُمُل هست که ناگهان از میان صحرا ومیان دامها تنهابواسطه نادان بودنشان برکشیده میشوند وبی اونکه درکی ازجهان امروز داشته، وسوادلازم کار رو داشته باشند، به میدان سیاست پرتاب میشن، واین امکان رو پیدامیکنن که بانظرات نصف ونیم بند و استفاده ازچند واژه خارجی، بی اونکه حتی درکی از معنای آنها داشته باشند، جولان بدهند وهر روز نادانی خود روابراز کنند، نمونه بارزی از از کارگزاران وگردانندگان صحنه سیاست امروز، خالی ازفهم وشعور وعاطفه!!
    چنان ازجان چندسرباز ومسایل مهمتر حرف زدی که هر کس که ذره ای محبت به خانواده خودش هم داشته باشد مشمئز میشود.
    درآن روزگارکه شوروی واقتصادش و مرام وسیاستش شدیدا ازهم وارفته بود و ناوگان قرن نوزدهمی آن درحال تلاشی بود چه نیازی به چنین مانورسنگینی بود؟ وبعداز شکست مانور هم کمک تمام کشورهای صاحب تکنولوژی ازجمله سوئد و آلمان و دانمارک بریتانیا رو پس زدن واجازه دادن بیش ازصدجوان وخانواده هاشان وآرزوهاشان نابود شوند اما دوتا وسیله نجات بکمک جان اینها نیاید!! بعدهم دیدیم بمرور زمان از همان شش زیردریایی اتمی روسی، چهارتا رو از رده خارج و اسقاط کردندو دوتا رو هم در اسکله خشک بحال خود رها کردند!! (گزارش اونها در اینترنت موجوده) تکنولوژی واسرار نظامی که نتواند جان صد ملوان خودش ومردمش رو حفظ کنه، نابود باد…. کلا افرادی که بخوداجازه میدن چنین بصراحت جانها رو بی ارزش قلمدادکنن وحشتناکن ومتاسفانه در دوره بی هنران پرمدعا، راه بقدرت رسیدنشان هم هموار شده!

  3. کامیار می‌نویسد

    جالبه نویسنده این مطلب اصلا کاری به شرایط اون روزها نداره و فقط پیامی که فیلمساز جویده و توی دهن مخاطب میزاره رو قورت میده.شوروی تازه از هم پاشیده. اقتصاد در بدترین حالت خودشه که حتی ممکنه روسیه هم بخاطر وضع اقتصادی تجزیه بشه.تجهیزات نیست. در این شرایط حادثه پیش میاد. جالبه برای نویسنده این سوال پیش نیومد که چرا امریکاییها اینقدر اصرار به کمک کردن داشتن؟؟ جواب سادست. کورسک یکی از سلاحهای استراتژیک شوروی محسوب میشد و امریکاییها همواره دنبال اطلاعاتش بودن.حتی دوتا از جاسوسهاشون دستگیر شدن. کدوم کشوری میاد بخاطر جون چند سرباز یکی از مهمترین عناصر امنیت خودش رو لو بده اخه؟؟؟بله میتونستن اینکارو کنن ولی خب وقتی دشمن به اطلاعات مهمت دسترسی پیدا کنه احتمال جنگ بشدت بالا میره. در اون حالت بجای چند نفر چند میلیون نفر کشته میشن. واقعا ناراحت کنندست که نظرات پوپولیستی و احساس گرایانه و بی منطق اینقدر بین بعضی ایرانیها شدت گرفته. خداروشکر شما تو نیروهای نظامی نیستید وگرنه نسل ایرانی رو تا الان ریشه کن میکردید.

fosil