بهترین فیلم های کری گرانت
۱۸ ژانویه زادروز مرد باکلاس هالیوود است
در ژانویه سال ۱۹۰۴ میلادی با نام «آرچیبالد الک لیچ» در بریستول انگلستان متولد شد. از همان دوره نوجوانی مسحور صنعت نمایش شد و پس از دوستی با یک گروه آکروباتکار و انجام کارهای عجیب با آنها، مدام در پشت صحنه سالنهای تئاتر و سینما هم میچرخید تا شاید کاری برای خودش دستوپا کند. در ۲۰ سالگی آنقدر پخته شده بود که برای رسیدن به رویاهایش ترک دیار کند، پس سوار کشتی شد و با رویای حضور در سینما به ایالات متحده سفر کرد.
وقتی توانست اولین قرارداد بازیگریاش را در سال ۱۹۳۱ امضا کند، نام هنری «کری گرانت» را برای خودش برگزید و خیلی زود به یکی از محبوبترین بازیگران نقش اصلی مرد هالیوود تبدیل و نمادی شد برای ژانر کمدی-رمانتیک که تازه در حال شکلگیری بود. او ابتدا به واسطه قامت بلند، ظاهر موقر و صدای گوشنوازش به شهرت رسید، اما در طول چند دهه فعالیت مستمر و کار با کارگردانهای درجهیک، به مرور در هنری بازیگری هم به اوج پختگی و بلوغ رسید و حالا با نگاهی گذرا به کارنامهاش میفهمیم که در که شماری از بهترین آثار تاریخ سینما حضور داشته، از جمله در برخی از آثار برجسته رفیق و هموطنش «آلفرد هیچکاک.»
به مناسبت فرا رسیدن ۱۱۸ سالگی کری گرانت میخواهیم هفت فیلم برتر او را به شما معرفی کنیم.
شمال از شمال غربی | ۱۹۵۹ | North by Northwest
یکی از جذابترین تریلرهای استاد هیچکاک، آنقدر پرتحرک و سریع است که به ندرت به مخاطبش فرصت نفس کشیدن میدهد. داستان را احتمالا میدانید، گرانت در نقش «راجر تورنهیل» کارگزار تبلیغاتی بازی میکند که توسط یک گروه از جاسوسان، با فردی به نام «کاپلان» اشتباه گرفته شده و بیجهت وارد یک بازی جاسوسی مرگبار میشود.
فیلم سکانسهای مشهور زیادی دارد که بهیادماندنیترین آنها سکانس تعقیب راجر توسط یک هواپیما در مزرعه است که به یکی از نمادهای تاریخ سینما تبدیل شده. فیلم در سه رشته نامزد اسکار شد که هیچکدام را نگرفت، اما دستکم به بهترین فیلمی تبدیل شد که کری گرانت در آن بازی کرده است.
منشی همه کاره او | ۱۹۴۰ | His Girl Friday
یک کمدی اسکروبال فوقالعاده از جناب «هوارد هاکس» که در دنیای سریع روزنامهها اتفاق میافتد. فیلم اولین فیلم مهمی بود که به جهان سینما ثابت کرد تغییر جنسیت یک بازیگر در فیلم میتواند به عنوان یک چرخش داستانی معجزه کند.
والتر یک ژورنالیست حرفهای است و زن سابقش که همکارش هم بوده، تصمیم میگیرد پیش او برگردد تا خبر نامزدیاش را با مرد دیگری به او بدهد. همزمان با بازگشت زن برای دادن این خبر، روزنامه درگیر یک خبر داغ میشود و والتر با سوءاستفاده از این موضوع تمام تلاشش را به کار میبندد تا این ازدواج را بههم بزند!
داستان فیلادلفیا | ۱۹۴۰ | The Philadelphia Story
سه تن از غولهای سینمای کلاسیک در این فیلم در کنار هم ظاهر شدند: کاترین هپبورن، جیمز استوارت و کری گرانت. هپبورن در نقش یک زن متمول و نجیبزاده بازی میکند که در آستانه برگزاری مراسم عروسیاش، با حضور دو روزنامهنگار سمج مواجه میشود که قصد دارند به هرشکلی اخبار منفی از مراسم مخابره کنند. این مصیبت وقتی که شوهر سابق زن (کری گرانت) هم سروکلهاش پیدا میشود به اوج میرسد!
در آن زمان چند فیلم هپبورن دچار شکستهای تجاری بدی شده بودند و هپبورن «سم گیشه» لقب گرفته بود، برای همین هم استودیو تصمیم گرفت با اضافه کردن دو ستاره دیگر خطر شکست فیلم را به حداقل برساند. این ریسک جواب داد. فیلم فروشی عالی داشت و در شش رشته نامزد اسکار شد و جایزه بهترین بازیگر مرد (جیمز استوارت) و بهترین فیلمنامه اقتباسی را هم برد.
بدنام | ۱۹۴۶ | Notorious
ظرافتی پخته در این فیلم جاسوسی عاشقانه آلفرد هیچکاک که حاوی یک مثلث عشقی است، وجود دارد. دختر یک جاسوس آلمان نازی که وضعیت روحی خوبی ندارد و روح ناآرامش را با الکل و روابط ولنگارانه آرام میکند (با بازی «اینگرید برگمن») توسط یک مامور دولتی (گرانت) به استخدام درمیآید تا به یک حلقه جاسوسی نازی نفوذ کند. وظیفه زن این است که دوباره با یکی از معشوقههای سابقش که سردسته گروه است رابطه برقرار و او را اغوا کند.
این نقش در کارنامه گرانت نقش نادری است، چرا که به او امکان داده تا ضمن حفظ جذابیت مغناطیسی ذاتی خود به سمت ضدقهرمان شدن حرکت کند. فیلم دو سکانس هیچکاکی بسیار عالی دارد، یکی نمایی از بالا از برگمن است در حالی که کلیدی در دست دارد، دومی هم سکانسی که هیچکاک برای نشان دادن علاقه بین برگمن و گرانت از ترفندی استفاده کرد که بتواند از زیر سانسور آن زمان فرار کند.
پرورش بیبی | ۱۹۳۸ | Bringing Up Baby
فیلمهای کمدی اسکروبال معمولا پر از سگهای کوچک واقواقو هستند، اما فقط یک فیلم است که در آن میتوانید یک پلنگ ببینید و آن هم «پرورش بیبی»، ساخته دلنشین هوارد هاکس است. گرانت در فیلم در نقش یک دیرینهشناس سمج بازی میکند که در حال تکمیل اسکلت نوعی دایناسور است و کارش تقریبا تکمیل شده و او فقط یک تکه استخوان مربوط به ترقوه دایناسور را کم دارد.
این دانشمند ناچار است برای به دست آوردن این قطعه با یک زن بسیار شلوغ و پرحاشیه (با بازی هپبورن) متحد شود و این همکاری سرآغاز دردسرها و ماجراهای بسیار زیادی است. جدا از بازی درست گرانت، هپبورن در فیلم عالی ظاهر شده، خصوصا اینکه در صحنههای بسیاری بدون هیچ ترسی با یک پلنگ واقعی سروکله میزند! فیلم به لحاظ تجاری شکست خورد، اما به مرور به عنوان یکی از بهترین کمدی-رمانتیکهای تاریخ سینما از آن یاد شد.
معما | ۱۹۶۳ | Charade
«معما» بهترین فیلم هیچکاکی تاریخ است که توسط خود هیچکاک ساخته نشده! «استنلی دانن» توانست یک تریلر محشر با مایههای هیچکاکی بسازد و برای ساختش یکراست رفت سراغ گرانت که از بازیگران مورد علاقه استاد بود. گرانت هم برای دانن سنگ تمام گذاشت و به خوبی در نقشی ظاهر شد که هم نیاز به تواناییهای کمدی داشت، هم عاشقانه و هم اکشن.
گرانت که بارها با کاترین هپبورن همبازی شده بود، این بار با «ادری هپبورن» یک شیمی عالی تشکیل دادهاند. سکانس اولین برخورد آنها در آسانسور عالی است؛ آنجایی که هپبورن با اشاره با شکاف چانه گرانت از او سوال میکند: «آنجا را چطور اصلاح میکنی؟!»
تعطیلات (عید) | ۱۹۳۸ | Holiday
زوج گرانت و هپبورن در چهار فیلم کنار هم حاضر شدند که تعطیلات یکی از آنهاست. یک کمدی اسکروبال دوستداشتنی به کارگردانی «جرج کیوکر». فیلم داستان یک آشنایی و نامزدی پردردسر است. زن و مردی در جریان یک سفر در تعطیلات با یکدیگر آشنا و خیلی زود جذب هم میشوند، به طوری که قبل از بازگشت از تعطیلات باهم نامزد میکنند!
اما اتمام تعطیلات و بازگشت به زندگی معمولی نشان میدهد که شخصیت هردوی آنها در جریان زندگی عادی با چیزی که در سفر بروز دادهاند فرق دارد و آنها آنقدرها هم برای هم ایدهآل نیستند.
انتخاب ویژه:
گرفتن یک دزد | ۱۹۵۵ | To Catch a Thief
حیف است به عنوان مخاطب سینما، آدمیزاد از دیدن شکوه و وقار دو ستاره ناب در کنار هم لذت نبرد، آن هم در یک فیلم هیچکاکی. «گریس کلی» سمبل ظرافت، لوکس بودن و وقار بود و گرانت هم نماد عاشقپیشگی و جنتلمنی. دیدن این دو در یک فیلم پرماجرا با محوریت سرقت جواهر واقعا نعمتی است.