سینمای یاسوجیرو اوزو کارگردان شهیر ژاپنی را نمیتوان جدا از تاریخ ژاپن درک کرد. همچنانکه آنها در شرقیترین نقطه شرقی جهان تلاش کردند تاریخی متفاوت از آنچه در غرب گذشت را بنا کنند، اوزو نیز تلاش کرد سینمایی متفاوت با سینمای هالیوود به عنوان الگوی حاکم را برپا کند که هویت و استقلال خود را داشته باشد. حتی در تکنیک و فرم ساختاری فیلم هایش. در واقع اوزو در ساخت فیلمهایش روشی متمایز با ساختار هالیوودی را پیش گرفته بود. مانند عدم پیروی از خط فرضی ۱۸۰ درجه یا کنش فرضی در تدوین یا استفاده از ساختاری روایی خاص که متمایز با هالیوود بود.
مروری بر کارنامه یاسوجیرو اوزو
این زاویه دید در واقع امضای ازوست و آن عبارتست از ارتفاع دوربین که اغلب (ولی نه همیشه) در فاصلهی کمتر از یک متر از سطح زمین قرار میگیرد. آن را زاویه دید یک نفر که به سبک ژاپنی بر روی تاتامی (تشکچه سنتی ژاپنی) نشسته و در مراسم چای و یا مدیتیشن شرکت کرده است دانستهاند. اوزو رفته رفته در فیلمهای خود حرکات دوربین را به صفر تقلیل داد. حرکات دوربین به ندرت در فیلمهای اوزو دیده میشود و از جلوهها (افکت) تصویری هم خبری نیست. البته این مساله مطلق نیست. نمای درشت و حتی تراولینگ هم در برخی از فیلمها به چشم میخورد. ولی به طور کلی اگر این حرکات هم وجود داشته باشند در خدمت حفظ کمپوزیسیون صحنه هستند.
اوزو به جای استفاده از فید، دیزالو و سایر تکنیکهای نقطهگذاری از نماهای چندگانه استفاده میکند که در پایان یک صحنه یا سکانس و شروع صحنه یا سکانس بعدی روی پرده میآید. این نماها که معمولن ترکیبی از «کات اِوِی یا برون بروش» و نمای اینسرت هستند ترکیبهای متنوعی دارند. به دلیل ترکیببندیها و قطع دقیق اوزو با شناختن مناظر زیبا و ترکیبهای گرافیکی دقیق و با رعایت هوشمندانهی فاصله این گذار را به زیبایی انجام میدهد. همچنین قاببندی مرکز گرا و مرکز گریز، فضای ۳۶۰ درجه و شکستن خط فرضی و صدای بیرون از قاب را باید به تکنیکهای دیگر سینمای اوزو افزود.
«یاسوجیرو اوزو» متولد ۱۲ دسامبر ۱۹۰۳ در فوکاگاوا توکیو به دنیا آمد. او با حمایت خانوادهاش در یک مدرسه شبانه روزی ثبت نام شد. تحصیلات متوسطه را در دبیرستان شهر ماتسوزاکا سپری کرد و در سال ۱۹۲۱ از همین دبیرستان فارغ التحصیل شد. در سینمای ژاپن اوزو نام آشناترین و مهمترین کارگردانی است که با آثار حرفهای و متفاوت خود درخشیده است. فیلمسازی که پای خود را فراتر گذاشته و دست به تجربهها و قواعد متفاوت زده است تا بتوان به جرات گفت او متمایزترین کارگردان تاریخ سینمای ژاپن است.
فیلمسازی که توانست سبک سینمای منحصر به فرد خود را بیافریند از جمله فیلمهای او میتوان به «بعد ظهر پاییزی»، «اواخر پاییز»، «داستان توکیو»، «هوس زودگذر»، «صبح بخیر» و «داستان علفهای شناور» اشاره کرد. در فیلمهای صامت او شاهد استفاده از تکنیکهای فید و دیزالو هستیم که در سینمای ناطق دیگر استفاده چندانی از این تکنیکها نکرد. دیزالو روشی در انتقال از صحنهای به صحنه دیگر که در آن صحنه اول به تدریج محو میشود و صحنه دیگر جای آن را میگیرد. داستانهای دراماتیک را کنار گذاشت و پیرنگ خود را سادگی قرار داد.
موضوعات روزمره، مسائل خانوادگی، داستانهای ساده و معضلات و مشکلات مسئله اصلی او بود. اوزو رسالت خود را در نشان دادن مسائل جدی و ضروریات میدانست و از به تصویر کشیدن مسائل غیر ضروری خودداری میکرد. از مضامین فیلمهای او میتوان به یادآوری فرصتهایی که حالا از دست رفته، حسرتها و جداییها اشاره کرد. اصلیترین درون مایه آثار اوزو از هم گسیختگی زندگی خانوادگی است و در آخر که به مبحث هویت میپردازد. نقطه قوت کارهای او ارائه تصویری واقعی از زندگی روزمره مردم قشر متوسط یا فقیر است. او به بهترین صورت از بین رفتن سنتهای ژاپن را در مقابل جذابیتهای زندگی مدرن به تصویر کشید. او داستانی روایت نمیکند بلکه ما را جزئی از درون داستان میکند.
بیننده گوشهای از خانه کاراکترها مینشیند و زندگی روزمره را تماشا میکند. به همین دلیل است خیلیها سینمای او را با سینمای «عباس کیارستمی» مقایسه کرده و از یک خانواده و سبک و سیاق میدانند. اوزو از معدود کارگردانانی بود که ابتدا در ژاپن شناخته شد و پس از درگذشت او آوازه سینمای جادویی و شاعرانهاش در جهان پیچید. او آخرین استاد سینمای ژاپن است که در غرب کشف شد که در سن ۶۰ سالگی بر اثر سرطان درگذشت و بر روی سنگ قبرش تنها کلمه مو به معنای پوچی نوشته شده است.