درباره سینمای مارتین اسکورسیزی

قصه فیلمساز بزرگ نیویورکی

شنبه‌ها؛ یک کارگردان

یکی از دوره‌های طلایی سینمای جهان به دهه ۶۰ به ویژه اواخر آن برمی گردد که بدون شک یکی از ستاره‌های درخشان آن «مارتین اسکورسیزی» است. او آن زمان جوان خوش‌فکر و تازه‌نفسی بود که به عرصه فیلمسازی وارد شد و فیلم‌های اولیه‌اش برساخته جریان‌سازی‌های برآمده از جنبش‌های سیاسی و اجتماعی آن دهه بود. فیلم‌های اعتراضی به وضعیت آن زمان جامعه آمریکا. فیلسمازی تاریخ‌ساز که محصول یک دوره خاص تاریخی است اما فیلم‌هایش تاریخ مصرف ندارد و برخی از آن‌ها همواره در لیست صد فیلم برتر سینمای جهان قرار می‌گیرد.

«مارتین اسکورسیزی» در شانزدهم نوامبر ۱۹۴۲ در شهر مورد علاقه‌اش- نیویورک- به‌دنیا آمد. شهری که در بسیاری از آثار او به‌نوعی به‌عنوان یک کاراکتر و شخصیت مجازی و دراماتیک خودنمایی می‌کند. علاقه پدر مارتین به بردن او به سالن‌های سینما و تماشای فیلم‌های گوناگون جرقه اولیه عشق بی‌حدومرز مارتین اسکورسیزی خردسال را به دنیای پرفریب و دوست‌داشتنی سینما رقم زد. تماشای آثار درخشان سینمای نئورئالیسم ایتالیا تاثیر عمیقی بر روحیه مارتین اسکورسیزی گذاشت و تصمیم او را برای ورود به عرصه حرفه‌ای سینما جدی‌تر کرد. او در ابتدا می‌خواست کشیش شود اما تمایل درونی‌اش نسبت به سینما سبب شد که راهی مدرسه فیلم دانشگاه نیویورک شده و در سال ۱۹۶۹ توانست با دریافت مدرک کارگردانی فارغ‌التحصیل شود.

در ابتدای دهه ۷۰ میلادی او با فیلمسازان تازه‌نفسی همچون فرانسیس فورد کاپولا، استیون اسپیلبرگ، برایان دی پالما و جورج لوکاس آشنا شد که بر روند و مسیر فیلمسازی او تاثیر عمیقی گذاشتند. «پایین شهر» (۱۹۷۳) نخستین فیلم بلند اسکورسیزی بود که به شدت مورد توجه منتقدان قرار گرفت. او در این فیلم برای اولین‌بار از رابرت دنیروی جوان استفاده کرد و پاسخ خوبی هم از مخاطبانش گرفت. سال بعد اسکورسیزی فیلم «آلیس دیگر در آنجا زندگی نمی‌کند» را ساخت که با تمرکز بر کاراکتر اصلی‌اش که الن برستاین نقش آن را بازی می‌کرد، سعی داشت با اهداف جنبش‌های طرفدار آزادی زنان نزدیک باشد. «برستاین» برای این فیلم جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول زن را از اعضای آکادمی دریافت کرد.

راننده تاکسی (۱۹۷۶) سومین اثر سینمایی اسکورسیزی یک اتفاق بزرگ و نقطه عطفی در کارنامه او بود که همچنان به باور بسیاری از منتقدان بهترین فیلم کارنامه اوست. «رابرت دنیرو» با بازی نقش «تراویس بیکل» تحسین همه را برانگیخت و فیلمنامه «پل شریدر» که پر از جزئیات درخشان بود، بعدها به‌عنوان یکی از نمونه‌های موفق و درخشان فیلمنامه‌های دهه ۷۰ در کلاس‌های سینمایی تدریس شد.

«راننده تاکسی» قصه یک کهنه سرباز جنگ ویتنام را روایت می‌کرد که به کار رانندگی مشغول بود که نسبت به فساد و ناعدالتی‌های پیرامونش واکنش نشان می‌داد. ضمن اینکه می‌توان آن را نمونه موفقی از یک فیلم شهری دانست که به درستی به بازنمایی شهر نیویورگ پرداخته است. دریافت نخل طلای کن در همان سال ارمغان ساخت اثر درخشان راننده تاکسی برای مارتین اسکورسیزی بود. البته خود فیلم و رابرت دنیرو هم در آن سال کاندیدای دریافت جایزه اسکار شدند که به دلایلی سیاسی، رقابت را برای کسب مجسمه طلایی آکادمی به حریفان واگذار کردند.

رابرت دنیرو و مارتین اسکورسیزی «نیویورک نیویورک» (۱۹۷۷) اثر بعدی اسکورسیزی و سومین همکاری دنیرو با او بود. فیلمی موزیکال و نخستین فیلم اسکوسیزی که در فضای استودیویی ساخته شد و نگاهی نوستالژیک به نیویورک دهه ۴۰ میلادی داشت.

«گاو خشمگین» به عنوان آخرین فیلم او در دهه ۷۰ بار دیگر تحسین برانگیز شد و درخشید. فیلمی سیاه و سفید داستان واقعی بوکسوری به نام جیک لاموتا (با بازی رابرت دنیرو) را روایت می‌کردو در نگاهی جامعه شناسانه، مناسبات جامعه معاصر آمریکا را به تصویر می‌کشید و البته باز هم با بازی درخشان رابرت دنیرو در نقش «جیک لاموتا» که به خاطر آن ۲۰کیلو به وزن خود اضافه کرد.

سلطان کمدی (۱۹۸۲) اثر بعدی اسکورسیزی تجربه متفاوتی در کارنامه او بود که یکی از ویژگی‌های برجسته آن همکاری جری لوئیس، یکی از ستاره‌های سینمای کمدی با رابرت دنیرو بود. نگاه انتقادی-اعتراضی اسکورسیزی رویای آمریکایی موفقیت یک شبه مهمترین وجه مضمونی فیلم بود اما فیلم در گیشه شکست تجاری خورد.

اسکورسیزی در دیروقت (۱۹۸۴) که آن را یک راننده تاکسی کمیک می‌نامند، این بار تصویری نه‌چندان دوست‌داشتنی از شهر مورد علاقه‌اش نیویورک را به تصویر کشید. رنگ پول (۱۹۸۶) یکی دیگر از آثار برجسته اسکورسیزی به‌حساب می‌آید که در آن پل نیومن پیر در کنار تام کروز جوان به یکی از بهترین زوج‌های سینمایی دهه ۸۰ تبدیل شدند. اسکورسیزی در «رنگ پول» ضمن پرداختن به بازی بیلیارد و ترسیم رفاقت‌های مردانه به دنیای زیر زمینی قمار و شرط‌بندی‌های غیرقانونی در آمریکا نیز پرداخت. پل نیومن برای این فیلم تنها جایزه اسکار عمر خود را کسب کرد.

آخرین وسوسه مسیح (۱۹۸۸) که «پل شریدر» فیلمنامه آن را براساس رمان مشهور نیکوس کازانتزاکیس نوشت و «ویلیام دافو» در نقش حضرت مسیح (ع) در آن بازی کرد به جدال روح و جسم حضرت مسیح در روزهای پایانی زندگی‌اش می‌پرداخت که البته در بسیاری از کشورهای غربی با مخالفت‌هایی در نمایش خود روبه‌رو شد. اسکورسیزی اما برای این فیلم نامزد دریافت جایزه اسکار بهترین کارگردانی شد، اما باز هم مورد بی‌مهری اعضای آکادمی قرار گرفت.

«رفقای خوب» اثری ماندگار در تاریخ ژانر گانگستری به‌حساب می‌آید که اسکورسیزی آن را در سال ۱۹۹۰ ساخت. فیلم با نگاهی تیزبین و ظریف و سینمایی به دنیای تبهکاری می‌پرداخت و بار دیگر نقش‌آفرینی رابرت دنیرو یکی از عمده‌ترین دلایل موفقیت این فیلم نزد منتقدان شد. اقتباس از فیلم کلاسیک جان لی تامپسن با نام تنگه وحشت (۱۹۶۲) دستمایه کار بعدی اسکورسیزی بود که آن را در سال ۱۹۹۱ با بازی رابرت دنیرو و نیک نولتی مقابل دوربین برد.

عصر معصومیت (۱۹۹۳) اولین تجربه تاریخی اسکورسیزی بود که بر مبنای رمانی به همین نام نوشته ادیت وارتن ساخته شد و با استقبال نسبی منتقدان روبه‌رو شد. کازینو (۱۹۹۵) روایت درخشان دیگری از اسکورسیزی در مورد دنیای زیر زمینی بزهکاران بود که خیلی‌ها در مراسم اسکار روی موفقیت آن حساب باز می‌کردند. برای این فیلم اسکورسیزی یک بار دیگر تا مرز دریافت اسکار پیش رفت اما موفق به دریافت آن نشد.

علاقه اسکورسیزی به آیین بودایی منجر به ساخت فیلمی به‌نام کوندون (۱۹۹۷) شد که در مورد زندگی دالایی لاما بود. با این وجود فیلم چندان مورد استقبال قرار نگرفت. پل شریدر در سال ۱۹۹۹ بار دیگر فیلمنامه‌ای را برای اسکورسیزی نوشت. «احیای مردگان» که در حال‌وهوای شب‌های نیویورک معاصر می‌گذشت اما فیلم چندان مورد توجه قرار نگرفت.

اما اسکورسیزی در فیلم دارو دسته‌های نیویورکی (۲۰۰۲) سعی کرد بار دیگر به شهر مورد علاقه‌اش بپردازد و این بار تاریخ پیدایش شهر نیویورک را مرور کند. فیلم گرچه ضعف‌های فیلمنامه‌ای داشت اما از منظر تصویری بسیار برجسته بود. بازی درخشان دانیل دی لوییس در کنار اولین نقش‌آفرینی موفق «لئوناردو دی‌کاپریو» خیلی‌ها را مجذوب فیلم کرد.

جدا افتاده (۲۰۰۶) آخرین اثر به نمایش در آمده از مارتین اسکورسیزی بود که در نهایت توانست اسکار بهترین فیلم و بهترین کارگردانی را نصیب این فیلمساز بزرگ سینمای هالیوود در چهار دهه گذشته کند. فیلم که تریلری نفس‌گیر و معمایی بود که جک نیکلسون با بازی درخشانش در آن یکی از بهترین نقش‌های مکمل سینما را به نام خود رقم زد. بدون شک «مارتین اسکورسیزی» یکی از فیلمسازان مولف و جریان ساز سینمای جهان است که با ۹ نامزدی بهترین کارگردانی از اسکار، تنها کارگردان زنده با بیشترین نامزدی است.

تماشای آنلاین فیلم‌های مارتین اسکورسیزی

نظر شما چیست؟

ایمیل شما منتشر نخواهد شد

از اینکه نظرتان را با ما در میان می‌گذارید، خوشحالیم

fosil