کره جنوبی بعد از موفقیت با سریال بازی مرکب بار دیگر با یک سریال فضایی و ماورایی سعی کرده است نظر مخابطان دنیان را به خود جلب کند. در این مطلب درباره سریال دریای خاموش جدیدترین محصول نتفلیکس و واکنش منتقدان به آن نوشتیم که در ادامه میخوانید.
سریال کرهای دریای خاموش یک سریال علمیخیالی، معمایی و تریلر است که از ۲۴ دسامبر ۲۰۲۱ (سوم دی) در نتفلیکس عرضه شده است. به دونا، گونگ یو و لی جون از بازیگران نقشهای اصلی هستند و چوی هانگ-یونگ، هشت قسمت آن را بر اساس فیلم کوتاه سال ۲۰۱۴ خود با عنوان «دریای آرامش»/ The Sea of Tranquility کارگردانی کرده است.
خلاصه داستان سریال دریای خاموش
داستان در آیندهای نزدیک و دیستوپیایی میگذرد که در آن، سیاره زمین از فقدان آب و غذا در اثر خشکسالی و بیابانزایی رنج میبرد. هان یون-جی سرباز سازمان فضایی است و همراه گروهی عازم کره ماه میشود. ماموریت آنها بازیابی نمونه مرموزی از یک ایستگاه تحقیقاتی متروک است.
امتیاز کاربران و منتقدان به سریال دریای خاموش
ردیف | نام سایت | امتیازدهندهها | امتیاز | تعداد آراء |
۱ | IMDb | کاربران ثبتنامکرده | ۷ از ۱۰ | ۱۰۳۶۱ |
۲ | راتن تومیتوز | عموم منتقدان | ۷.۲ از ۱۰ | ۷ |
۳ | راتن تومیتوز | کاربران/ تماشاگران | ۶۹ از ۱۰۰ | ۲۳۰ |
نظر چند منتقد درباره سریال دریای خاموش
مرکوری نیوز | امتیاز ۷۵ از ۱۰۰
رندی مایِرز | این سریال علمیخیالی جدید نتفلیکس، محصول کره جنوبی، همان قدر که غیراصیل به نظر میرسد، جذاب و قانعکننده هم هست. هر یک از هشت قسمت این مجموعه، مملو از تعلیق است و ترکیب بازیگران فوقالعادهای را به نمایش میگذارد. «دریای بیصدا» در همه لحظهها و مدت زمان خود موفق نیست اما زمانی که روی دور میافتد (از جایی نزدیک قسمت پنجم) میتوانید منتظر یک سریال سرگرمکننده تمامعیار باشید.
ورایتی
دانیل داداریو | شباهتهای «دریای خاموش» (جدیدترین سریال کرهایزبان نتفلیکس) و پدیده پخش مجازی فصل پاییز این غول عرضه مجازی، یعنی سریال پرمخاطب و پرسروصدای «بازی مرکب»، واقعاً فراتر از زبان شخصیتهای این دو محصول است. در این سریال نیز گروهی از آدمهای ناامید پا به موقعیتی خطرناک میگذارند تا آخرین تلاش خود برای رستگاری را تجربه کنند؛ و جستوجو و تلاش آنها، با تصدیق دردناک نابرابری اقتصادی در دنیایشان آغاز میشود.
قیاس این دو محصولِ کی-دراما (K-dramas: سریالهایی که به زبان کرهای در کره جنوبی ساخته میشوند و به خاطر نمایش فرهنگ عامهی این کشور – موج کرهای – در سراسر دنیا محبوبیت دارند) که از ژانرهای مختلفی هستند، ورای مباحث تماتیک میتواند خامدستانه شود. «بازی مرکب» تریلری خشن بود ولی «دریای خاموش» یک درام حماسی علمیخیالی است که تلاشی برای برداشتن آب از کره ماه را با هدف کاهش بحران عطش کره زمین – که در حال بدل شدن به سیارهای بیابانی است – به تصویر کشیده است؛ اما همان طور که موفقیت غیرمنتظره و بیمانند «بازی مرکب» نشان داد، بیش از هر زمان دیگری تماشاگرانی در سراسر جهان وجود دارند که میتوان آنها را با پرداخت جسورانه و مؤکد بر مضامینی که از محدودیتهای زبان فراتر میروند، سرگرم و در واقع جذب کرد.
نتفلیکس با «دریای خاموش» سریالی ساخته است که احتمالاً به یک اندازه میتواند تماشاگرش را خشنود و ناامید کند. قسمت اول خیلی مختصر و مفید موقعیت اصلی را به تماشاگر معرفی میکند. زمین در حال مرگ/ نابودی است (بعداً متوجه میشویم که آب جیرهبندی شده است) و «هیأت ملی اقدامات مربوط به بقای بشر» مأموریت جدیدی را به منظور رفتن به پایگاهی در ماه ترتیب میدهد؛ پایگاهی که حادثهای مبهم در آن رخ داده و تحقیقات مربوط به یافتن آب روی ماه را از مسیرش خارج کرده است. این صراحت در پرداختن به چنین موضوعی، لذتهای خاص خودش را دارد ولی ماهیت داستانگویی سریال که انبوهی از اطلاعات را به تماشاگر منتقل میکند، امکانهای هنری و ماهرانهتر دیگر را از آن سلب کرده است. خوشبختانه بازیها اغلب زمختی این بخشها را – که اطلاعات خیلی خشک و خالی عرضه میشوند – کاهش داده است. به دونا که تماشاگران پیگیر آثار سینمایی و تلویزیونی او را از «کلود اطلس» (واچوسکیها، ۲۰۱۲) به یاد میآورند، نقش زیستشناسی را بازی کرده است که بر حسب احساس وظیفه به مأموریت ملحق میشود و برای این کار، هم دلایل شخصی دارد و هم جهانی. او وقتی به پایگاه قمری میرسند، اولین فردی است که کلاه خود را برمیدارد و نشان میدهد که سطح اکسیژن کافی و ایمن است؛ اما شهامت و جسارت بازیگر است که این لحظه را مؤثر از کار درآورده است.
وجوه بصری «دریای خاموش» چشمگیر است؛ تنگههای قمری، خیلی خوب و تحسینبرانگیز خلق شدهاند اما هشت قسمت این سریال به کندی پیش میروند و موقعیتها و صحنهها بهنوعی کش پیدا کردهاند؛ انگار سریال هم از زیبایی خودش حیرتزده شده است. در واقع این جهان داستانی بهسرعت شکل میگیرد اما سپس، همین طور زمان به هدر میرود. از سوی دیگر، اختصاص هشت قسمت فصل اول فقط به یک رابطهی شخصی، کمی محدودکننده احساس میشود.
فیلم «جاذبه» (آلفونسو کوارون، ۲۰۱۳) به گونه مشابهی سفری فضایی را به عنوان استعارهای برای سفری در زندگی احساسی شخصیت اصلی خود در نظر گرفته بود؛ و کمتر اطلاعاتی از دنیای بزرگتر زندگی راین استونِ فضانورد و غموغصهی او به مخاطب میداد؛ گویی ماموریت و احساسات او یکی هستند. در «دریای خاموش» سرنوشت جهان بهنوعی توازن را ایجاد کرده و در نقطه مقابلِ داستان احساسیای قرار میگیرد که در سریال روایت میشود. به عبارت دیگر، هر یک از این دو خط داستانی میتواند حواس مخاطب را از دیگری پرت بکند. با وجود این، نقاط اوج «دریای خاموش» واقعاً دیدنیاند.
یک نسخه پنج یا شش قسمتی از این سریال میتوانست ریتم و انسجام بهمراتب بهتری داشته باشد؛ اما رویهمرفته علاقهمندان این ژانر احتمالاً از دیدن «دریای خاموش» راضی خواهند بود.
اِیج
کریگ ماتیسون | «دریای خاموش» رویهمرفته یک سریال تریلر علمیخیالی قابل قبول و دیدنی است. گونگ یو (مأمور خوشتیپ سریال «بازی مرکب» که آدمها را در مترو شناسایی و به بازی دعوت میکرد) و به دونا (بازیگری که احتمالاً خیلیها او را با فیلم «میزبان»/ The Host شناختند) در رأس ترکیب بازیگران این مجموعه قرار دارند؛ سریالی که بهتدریج بر حجم نکتههای کنجکاویبرانگیز آن – که داستان را پیش میبرند – افزوده میشود. البته ضرباهنگ، بیثبات و غیریکدست است اما جلوههای دیجیتال «دریای خاموش»، تماشاگر را در این جهان داستانی غوطهور میکند تا داستانی که در نگاه اول غیرممکن مینماید خیلی زود برای مخاطب به نمونهای کنجکاویبرانگیز بدل شود.
رِدیاِستدیکات
دنیل هرت | اگر فیلمنامه «دریای خاموش» را کالبدشکافی کنیم، در لایههای زیرین به داستانی برمیخوریم که جنبههای متعددی از آگاهی بشر را پررنگ میکند. البته که بهراحتی میشود مجذوب تولید این محصول از جنبش «کی-دراما» شد اما سریال بهسرعت به مطالعهای در باب تصمیمگیریهای انسانی و نقاط ضعف آدمی بدل میشود که بهخودیخود با احساسات ما پیوند خورده است؛ و این مضمونی است که من بهشدت با آن ارتباط برقرار میکنم. یک سریال علمیخیالی احساسمحور که ماجراهایش در فضا رخ میدهد، شرایط ایدهآلی را برای روایت داستانی درباره روابط جمعی از آدمها ایجاد کرده است… از سوی دیگر، اتکا به اهداف و نیات شخصیتهای اصلی، هسته داستان را پیش میبرد. همه آنها اهداف شخصی و دلایل احساسی خود را برای حضور در این مأموریت دارند. خواستههای آنها بهتدریج مشخص میشوند و رازها به شکل قطرهای به تماشاگر تشنه داده میشوند. «دریای خاموش» اگر چنین شخصیتپردازی خوب و ترکیب بازیگران جالب توجهی نداشت، ارزش دیدن و دنبال کردن را پیدا نمیکرد.
از میان سایر جنبههای تولید باید به حاشیه صوتی (ساندترک) هم اشاره کرد. اگر شما از آکوردهای احساسی فیلمهای مشابهی چون «میانستارهای»/ Interstellar و «ورود»/ Arrival لذت بردهاید، بیتردید قدردان تلاش این سریال نتفلیکس در این خصوص خواهید بود. این محصول «کی-دراما» تولید بزرگی را صرف ارتقای داستان خود کرده است؛ امری که در این صنعت غافلگیرکننده نیست اما موضوعی است که ما نباید هرگز روی آن حساب کنیم. من از روزی میترسم که این دست درامها قصد حرکت از میانبر را پیدا کنند و به تولیدهای ارزانقیمتتری بدل شوند. خوشبختانه فکر میکنم که در بازهی زندگی خودم شاهد این اتفاق نخواهم بود.