پیتر باگدانوویچ؛ مرد هزار چهره سینما
باگدانوویچ در ششم ژانویه ۲۰۲۲ درگذشت
پیتر باگدانوویچ را نمیتوان بهراحتی معرفی کرد یا در این فرصتهای محدود درباره فعالیتهای گستردهاش به قدر کافی گفت، از بس که فعال بود و زندگی پرباری داشت. اگر با عناوین بخواهیم او را توصیف کنیم باید گفت کارگردان، نویسنده، بازیگر، تهیهکننده، منتقد و مورخ سینمای امریکایی بود؛ که ششم ژانویه (شانزدهم دی) به دلیل پیشرفت بیماریاش پارکینسون، در ۸۲ سالگی درگذشت. در این گزارش نگاهی به واکنش های سینماگران مطرح جهان به مناسبت درگذشت پیتر باگدانوویچ انداختیم و اظهار نظرهای ماندگار او درباره سینما را منتشر کردیم.
پیتر باگدانوویچ با آن دستمالگردنهای آشنایش، متولد ۱۹۳۹ در شهر کینگزتن ایالت نیویورک، یکی از فیلمسازان «هالیوود جدید» (جنبشی در تاریخ سینمای امریکا، از اوسط دهه ۱۹۶۰ تا اوایل دهه ۱۹۸۰) بود. کارش را به عنوان ژورنالیست سینمایی آغاز کرد تا اینکه راجر کورمن او را در «فرشتگان وحشی» (۱۹۶۶) به کار گرفت و دو سال بعد، فرصت کارگردانی اولین فیلمش «هدفها» را برای او فراهم کرد که مورد تحسین منتقدان قرار گرفت؛ اما موفقیت بزرگ و همهجانبه او با «آخرین نمایش فیلم» (۱۹۷۱) حاصل شد که در جوایز اسکار، هشت نامزدی به دست آورد از جمله بهترین فیلم و نامزدیهای بهترین کارگردان و فیلمنامه اقتباسی برای باگدانوویچ.
سپس کمدی اسکروبال «چه خبر، دکتر؟» (۱۹۷۲) را ساخت که در گیشه به موفقیت چشمگیری دست یافت. «ماه کاغذی» (۱۹۷۳) یک بار دیگر موفقیت تجاری و انتقادی را برای او به همراه آورد و باگدانوویچ را نامزد جایزه گلدن گلوب بهترین کارگردان کرد. با وجود این، سه فیلم بعدی او هم در گیشه شکست خوردند و هم با نقدهای منفی روبهرو شدند. پس از قتل دوستش دوروثی استراتِن، چهار سال دیگر هم از فیلمسازی دور ماند و کتاب خاطرات «کشتن یونیکورن» را درباره او نوشت. سپس با درام زندگینامهای «نقاب» (۱۹۸۵) بازگشتی موفق را به سینما تجربه کرد. او در مقام بازیگر هم با ایفای نقشهایش در سریال محبوب «سوپرانوها» و آخرین فیلم اورسن ولز «دیگر سوی باد» (که به تمامشدن آن هم کمک کرد) شناخته میشود. باگدانوویچ برای کارگردانی مستند تام پِتی با نام Runnin’ Down a Dream محصول ۲۰۰۷ برنده جایزه گرمی بهترین موسیقی فیلم شد.
او به عنوان یک مورخ سینمای تمامعیار، مستندهایی مثل «به کارگردانی جان فورد» (۱۹۷۱) و «باستر بزرگ: بزرگداشت» (۲۰۱۸) را کارگردانی کرده و بیش از ده کتاب را منتشر کرده است که بعضی شامل گفتوگوهای همهجانبهای با دوستانش هاوارد هاکس و آلفرد هیچکاک است. آثار پیتر باگدانوویچ را فیلمسازان مهم زیادی – از جمله کوئنتین تارانتینو، دیوید فینچر، ادگار رایت، دیوید او. راسل، سوفیا کوپولا، وس اندرسن و نوا بامباک – به عنوان یک منبع الهام مهم نام بردهاند.
بیانیه مارتین اسکورسیزی
اسکورسیزی که بیانیهاش را در اولین ساعتهای روز یکشنبه منتشر کرده، در رثای پیتر باگدانوویچ نوشته است: «در دهه ۱۹۶۰ و لحظهای حیاتی در تاریخ صنعت فیلمسازی و هنر سینما، پیتر باگدانوویچ در نقطه تلاقی هالیوود قدیم و هالیوود جدید قرار گرفت: مسئول انتخاب و نمایش فیلم موزه هنر مدرن شهر نیویورک، منتقد، مورخ سینما، بازیگر، کارگردان، سرگرمیساز محبوب و… پیتر همه اینها را با موفقیت انجام داد. به عنوان مسئول نمایش فیلم، برنامههای مرور آثار مهمی را درباره اساتید فیلمسازی از روزگار افتخار نظام استودیویی برپا کرد که تا آن زمان چندان توجهی بهشان نشده بود؛ به عنوان ژورنالیست، تقریباً همه را میشناخت، از جان فورد و هاوارد هاکس تا مارلینه دیتریش و کری گرانت. مثل خیلی از ما، راهش به سینما و کارگردانی فیلم با پیشنهاد و همکاری با راجر کورمن هموار شد و او و فرانسیس فورد کوپولا خیلی زود وارد نظام هالیوود شدند.
اولین فیلم پیتر با عنوان «هدفها»/ Targets همچنان یکی از بهترین فیلمهای زندگی من است. او با «آخرین نمایش فیلم» فیلمی ساخت که به نظر میرسد همزمان هم جلو میرود و هم عقب میآید. این موفقیت شگفتانگیز بهسرعت با فیلمهای «چه خبر، دکتر؟» و «ماه کاغذی» دنبال شد. در سالهای بعد، پیتر اتفاقهای بد و تراژدیهایی را تجربه کرد و فقط دائم خودش را از نو تکرار کرد. آخرین بار او را در جشنواره فیلم نیویورک سال ۲۰۱۸ دیدم که با هم در گفتوگویی درباره فیلم دوست قدیمیاش اورسن ولز با نام «دیگر سوی باد»/ The Other Side of the Wind شرکت کردیم؛ فیلمی که پیتر بازی فوقالعادهای در آن دارد و زمان و انرژی زیادی را در طول سالهای متمادی صرف آن کرد. او تا آخرین لحظه زندگیاش برای هنر سینما و خالقان آن میجنگید.»
نقل قولهایی از باگدانوویچ
- غمانگیز است که بیشتر سینماروهای امروزی هرگز فیلمی قدیمیتر از «جنگهای ستارهای» (۱۹۷۷) را ندیدهاند.
- کارگردانی واقعاً به معنی خلق فضا و اتمسفر است، نوع خاصی که معمولاً متعلق به خود کارگردان است. البته لزوماً نباید چنین باشد. بعضی کارگردانها هم آثارشان هویت خاصی ندارد؛ اما در هر صورت، آنچه بازیگران یا عوامل انجام میدهند، این است که میکوشند کارگردان راضی شود.
- درباره ساخت «آخرین نمایش فیلم»: امیدوارم به سرنوشت اورسن ولز دچار نشوم؛ اینکه یک فیلم جدی موفق را در ابتدای راه بسازم و سپس باقی عمرم سقوط کنم (نتوانم چنین موفقیتی را تکرار کنم).
- درباره نقدهای تحسینآمیز «آخرین نمایش فیلم»: خیلی مفتخرم. از ماجراجویانهترین رویاهایم هم فراتر رفته است؛ اینکه فیلم با «همشهری کین» (۱۹۴۱) قیاس شده، شگفتانگیز است؛ اما بیشک حقیقت ندارد اما خوب است که چنین چیزی نوشته شده است.
- فیلمسازان مسئولیتی در قبال تماشاگران و آثارشان دارند. ایکاش آن را بیشتر احساس کنند، بهخصوص در این مورد که در زندگی چه چیزی حقیقی است.
- همیشه فکر میکردم که در سینما، هدف، خفه کردن ناباوری است.
- این تصور از بازیگری غلط است که میگویند تمرین این است که وانمود کنید فرد دیگری هستید. در واقع، تمرین یافتن شخصیت، در درون خودتان است.
- مارلون براندو همه چیز را برای بازیگران تغییر داد. پس از او، همه میخواستند مارلون باشند. هیچکس نمیخواست یک تیپ باشد و همه میخواستند در هر نقشی تطبیقپذیری را به نمایش بگذارند؛ اما استعداد درخشان مارلون این بود که پرسونای یک ستاره را داشت که در هر نقشی میتابید.
- در هالیوود همه واقعاً حسودند. این کافی نیست که موفقیت بزرگی کسب شود. دوست صمیمی شما هم باید شکست بخورد.
- من همیشه یک فرصتطلب معترف بودهام.
- فکر میکنم یکی از دلایلی که جوانها فیلمهای قدیمی و پیش از دهه ۱۹۶۰ را دوست ندارند، این است که هرگز آنها را روی پرده بزرگ سینما ندیدهاند. شما اگر فیلمی را روی پرده بزرگ نبینید، اصلاً آن را ندیدهاید. در واقع، نسخهای از آن را تماشا کردید اما خودش را نه. این احساس من است که البته ازمدافتادهام.
ادای احترام سینماگران و همکاران پیتر باگدانوویچ
- فرانسیس فورد کوپولا کارگردان سهگانه «پدرخوانده»: او هنرمند بزرگ و شگفتانگیزی بود. هرگز حضور در اولین نمایش «آخرین نمایش فیلم» را فراموش نمیکنم. تماشاگران دستکم پانزده دقیقه دست زدند. احساس میکنم خودم هرگز چنین واکنشی را تجربه نکردهام که پیتر و فیلمش واقعاً شایسته آن بودند. باشد که برای ابد در آرامش از تشویقهای ما لذت ببرد.
- گیرمو دل تورو کارگردان «هزارتوی پن» و «شکل آب»: او دوستی عزیز و قهرمان سینما بود. او به عنوان کارگردان شاهکار میساخت و خوشمشربترین انسان بود. او بهتنهایی تقریباً بیش از تمام همنسلیهای خود با فیلمسازان کلاسیک گفتوگو کرد و از زندگی و آثارشان تجلیل کرد… باعث افتخارم بود که با پیتر دیدار کردم و وقت گذراندم.
- جف بریجز بازیگر «آخرین نمایش فیلم» و…: قلبم شکسته است. دوست عزیزم پیتر دیگر به شکل جسمانی در میان ما نیست. او را دوست داشتم و دلم برایش تنگ خواهد شد. چه هنرمند شگفتانگیزی بود. او برای ما فیلمهای فوقالعاده و تحلیلهایش درباره فیلمسازانی را که میستود به جا گذاشته است. دوستت دارم پیتر.
- باربرا استرایسند بازیگر «تازه چه خبر، دکتر؟» و…: پیتر همیشه مرا میخنداند! او توی آسمان هم همه را خواهد خنداند. روحش در آرامش.
- شر بازیگر و خوانندهای که همکاری دشوارش با باگدانوویچ در «نقاب» مشهور است: «فیلمی که با هم ساختیم مایه افتخار من است و در نهایت مطمئن هستم که او هم چنین نظری داشت. او فیلمهای فراموشنشدنیای ساخت و هنرمندان فوقالعادهای را کشف کرد.»
- تِیتِم اونیل بازیگر که برای اولین فیلمش «ماه کاغذی» برنده اسکار شد: «پیتر، آسمان و زمین من بود؛ هم شمایلی پدرگونه؛ و هم یک دوست. او از «ماه کاغذی» تا «نیکلودیئن» همیشه کاری میکرد که احساس امنیت کنم. دوستت دارم پیتر.»
- سیبل شِفِرد بازیگر سه فیلم از باگدانوویچ: بهرهمندی از هدایت پیتر باگدانوویچ به عنوان اولین معلم بازیگریام در نخستین فیلمم، «آخرین نمایش فیلم»، یک اتفاق فوقالعاده بود. خیلی ساده، هیچ واژه و ترکیبی برای بیان احساساتم در خصوص این ضایعه عمیق وجود ندارد. امید به اینکه پیتر تا مدتهای طولانی در خاطرات ما زنده بماند.
برگرفته از منابع مختلف، از جمله ورایتی، ددلاین و ایندیوایر