۱۰ بازیگر برتر سال ۲۰۲۱
اسکار بازیگری امسال به کدام یک از بازیگران میرسد؟
سال ۲۰۲۱ مملو از بازیهای درخشان بود؛ و با اینکه معمولاً آثار جشنوارهای یا رقبای اصلی در فصل جوایز آخر سال، منبع اصلی بازیهای الهامبخش و بهیادماندنی هستند ولی ما این دست بازیهای درخشان را در فیلمهای استودیویی پرهزینه یا آثار مستقل کمهزینه هم یافتهایم. با وجود این، هر فهرستی کمبودهای خودش را دارد و شکی نیست که بعضی از ایفای نقشهای محبوب خود ما هم در این فهرست جای نگرفتهاند! بهعلاوه، مشکل بعدی این است که هر یک از فیلمهای این فهرست، شامل چند بازی در خور توجه و تحسینآمیز میشوند که پرداختن به همه آنها واقعاً ممکن نبود و نیست. در این مطلب به بهترین بازی بازیگران در سالی که گذشت اشاره کردیم
دنزل واشینگتن در تراژدی مکبث | The Tragedy Of Macbeth
در معرفی اولین بازیگر برتر سال باید رفت سراغ تراژدی مکبث؛ جوئل کوئن در حالی که برادرش ایتن سینما را ترک کرده، سراغ روایت داستان شخصیت محزون دیگری رفته است؛ و در دستان او، مکبث یک آدم مست پرحرف و خشن دیگر است که خود را شایسته احترام میداند؛ و انگار این دفعه از یک فیلم ترسناک تیرهوتار سر درآورده است. پس شاید طبیعی باشد که بپرسیم چه کسی بهتر از دنزل واشینگتن میتواند چنین جنونی را به نمایش بگذارد؟ او با تمام جزییات، مردی را خلق کرده که در ابتدا، پر از ترس و شک است اما حیلهگر، ولی بهتدریج با همراهی همسر تشنه قدرت و موذیاش (با بازی فوقالعاده فرانسیس مکدورمند)، به سمت جاهطلبی سیاه و پنهان درونیاش پیش میرود. متأسفانه بانو مکبث در «تراژدی» کوئن، کمی در حاشیه قرار گرفته است. در عوض، واشینگتن در تکتک لحظههای فیلم حاکم صحنه است و از هیجان و ترس پیشگوییهای اهریمنی، به خود میلرزد و میکوشد احساساتش را کنترل کند. او سعی میکند خنجرهایش را زیر لباس خود مخفی نگه دارد تا لحظهای که دیگر نمیشود از آنها استفاده نکرد.
کریستن استوارت در اسپنسر | Spencer
درام خانوادگی و سلطنتی پابلو لارایین دو بُعد دارد؛ از یک سو شبیه آثاری مثل سریال «تاج»/ The Crown از پیتر مورگان است و به نمایش سیمای یخزده انگلیسی و استبداد سنت میپردازد و از سوی دیگر، یک داستان ارواح کابوسوار از جنس سینمای وحشت است که به ناامیدی و ترس اسارت در مکانی میپردازد که در آن هیچ خیالی نمیروید. آشکارا یکی از این دو بهمراتب جذابتر از دیگری است ولی این بازی درخشان کریستن استوارت در نقش شاهزاده دایانا در اسپنسر است که این دو را به هم ربط میدهد. او شخصیتی را خلق کرده که تابناک و سرزنده و سبکبار است اما روز به روز بیشتر تحلیل میرود چون به یک سیاهچاله روحکُش، به نام خانواده سلطنتی، نزدیک شده است با تمام لباسهای عاری از شور و هیجانشان، قضاوتهایشان و سلطهگریای که به آن مینازند.
مس میکلسن در سواران عدالت | Riders of Justice
همکاری چنددههای مس میکلسن بازیگر و آندرس توماس یِنسِن کارگردان، کیفیت خاصی دارد که شاید به همین خاطر، نقش میکلسن در «سواران عدالت» میتواند انتظارها را بههم بزند و به یک فیلم اکشن ضدخشونت سروشکل بدهد. «سواران عدالت» روی کاغذ مثل یکی از آن تریلرهای انتقامی لیام نیسن به نظر میرسد اما هیچ چیزی در خصوص این فیلمنامه و بازی مس میکلسن ساده نیست. شخصیت مارکوس از بسیاری جهات، نماینده شخصیت میکلسن – دستکم در بستر آثار امریکایی او – است؛ شخصیتی غیراحساسی و مرگبار که در کارش درجه یک است و بسیار ماهر؛ اما در صحنهای که این ظاهر سخت شکسته میشود (و از پرسونای او به عنوان مردی اهل عمل، برای احیای این مثل قدیمی استفاده میشود که وقتی در جستوجوی انتقامی، دو قبر بکن) یکی از بهترین لحظههای سینمایی سال است.
پنهلوپه کروز در مادران همزمان | Parallel Mothers
پدرو آلمودووار میکوشد با جدیدترین اثرش آسیبهای روحی و تلاطمهای سیاسی گذشته اسپانیا را با ارواح پرشماری که این کشور میخواهد آنها را به فراموشی بسپارد و همین طور داستانی درباره دو مادر که بر حسب شانس و تصادف در یک روز بچههای خود را در بیمارستانی به دنیا میآورند و سپس دوستان صمیمی میشوند و… پیوند بدهد. پس بدیهی است که چنین ترکیب پیچیده و سختی آن طور که باید به یک کل منسجم بدل نشده باشد اما عاملی هم که اینها را کنار هم نگه داشته، پنهلوپه کروز است. او در سایر فیلمهایش، هرگز بهتر از زمان همکاری با دوست دیرینهاش آلمودووار نبوده است و این دو زمانی که زوج بازیگر و کارگردان میشوند، نتیجهاش چیزی جز چنین فیلم احساسی و غمانگیزی نخواهد شد.
اولیویا کولمن در دختر گمشده | The Lost Daughter
او نقش ملکه، کارآگاه و مدیر هتلی با مسئولیتهای عجیب را بازی کرده است و هر بار ثابت کرده که همیشه میتواند ما را غافلگیر کند. به لطف اقتباس درخشان مگی جیلنهال از رمان اِلنا فرانته، اولیویا کولمن در «دختر گمشده» هم در نقش یک استاد دانشگاه میانسال به نام لِدا درخشیده است. یکی از نقاط قوت کولمن، شکستن ظاهر صمیمیاش و نمایش دردی عمیق است؛ و او اینجا یک بار دیگر، چنین هنرنماییای کرده است که نتیجهای حیرتآور و مسحورکننده در پی دارد.
واکین فینیکس در زودباش، زودباش | C’mon C’mon
فینیکس یکی از بزرگترین بازیگران امروز سینمای جهان است. پس عجیب نیست که امسال هم در درامدی (درام+کمدی) بشردوستانه و فوقالعاده مایک میلس، درخشیده و در نهایت آرامش روح و جسم، زندهترین بازیاش در لحظه را ارائه داده است. او در زود باش، زودباش یک ژورنالیست رادیویی است که مجبور میشود برای مدتی از خواهرزاده نُهسالهاش مراقبت کند و این طوری تجربه والدین بودن را تمام و کمال کسب میکند. مایک میلس همیشه فیلمهایی درباره بلوغ میسازد که برای همه سنین جذابیت دارند، از جمله شخصیت فینیکس که اینجا مرد چهلوچند ساله و مجردی است که جوری خودش را در کار دفن کرده که از غصه و زندگی دور شود؛ و فینیکس با بازیاش، به آرامی و مهربانانه، تمام اهداف ناشی از همدردی و کنجکاوی میلس را برآورده میکند؛ و البته که به بازی دیدنی و تحسینبرانگیز وودی نورمن کمسنوسال هم باید اشاره کرد.
یاسنا یوریچیچ در کجا میروی آیدا؟ | Quo Vadis, Aida?
در سال ۱۹۹۵ بیش از هشت هزار مسلمان بوسنیایی در جریان یک عملیات پاکسازی قومی توسط سربازان صرب قتلعام شدند؛ کشتاری که هنوز زخمی تازه برای مردمان بوسنی است و این بار، سوژه یکی از بهترین فیلمهای سال ۲۰۲۱ شده است: درام ضدجنگ «کجا میروی آیدا؟»؛ فیلمی که به شکلی تمام و کمال، درام خود را از همراهی با بازیگر صرب یاسنا یوریچیچ در چنین رویداد تأثیرگذار و تلخی میگیرد. قدرت فیلم در این است که بیشتر به نمایش دیوانسالاری و شیوه حکومت علاقهمند است تا بازآفرینی کشتار. آیدا به عنوان مترجم سازمان ملل، باید از پس دروغهایی بربیاید که تحویل مقامات شهر سربرنیتسا دادهاند. یوریچیچ هم شخصیت آیدا را بر اساس دنیای واقعی خلق کرده است: او به مردمش خدمت میکند اما اول از همه به خانواده خودش.
بندیکت کامبربچ در قدرت سگ | The Power of the Dog
او بهقدری اینجا عالی بازی کرده است که حتی معدود کسانی که پیش از این، بازیهایش را بیش از اندازه دقیق و نمایشی توصیف میکردند، این بار متقاعد شدهاند که او را به عنوان بازیگری تمامعیار تحسین کنند. شخصیت فیل بربنک، درست مثل بیشتر بازیهای عالی، همان قدر از شهرت بازیگرش سود برده که از استعداد او. بربنک از همان ابتدای کار غیرعادی به نظر میرسد، بهخصوص که کامبربچ در سینما یک شمایل مردانه و تنومند به شمار نمیرود. پس طبیعی است که بیرحمی زهرآگین او در قالب این شخصیت کمی مغایر به نظر برسد تا اینکه در فیلم قدرت سگ بهتدریج، پرده از این شخصیت خاص برمیدارد و ما میفهمیم که تکتک رفتارهای کامبربچ کاملاً عمدی و حسابشده و هدفمند بوده است.
الانا هایم و کوپر هافمن در لیکوریس پیتزا | Licorice Pizza
پل تامس اندرسن این بار به غرایز خود اعتماد کرده و با بهکارگیری دو نابازیگر – که پیش از این هرگز بازی نکرده بودند – در نقشهای اصلی فیلم جدیدش، یکی از جسورانهترین شگفتیهای سینمایی ۲۰۲۱ را رقم زده است؛ اما این دو بازیگر جوان و «بیتجربه» چندان هم ناآشنا نیستند! کوپر هافمن پسر فیلیپ سیمور هافمن فقید است و الانا هایم یکی از اعضای گروه موسیقی پاپ هایم است که اندرسن پیش از این چندتا از ویدیوهای موسیقیشان را کارگردانی کرده بود. هافمن خیلی خوب است اما ایفای نقش هایم، شگفتانگیز است.
تسا تامپسن در گذر | Passing
اگر خطی میان فیلمهایی مثل «سرخپوست وحشی» و «گذر» بکشیم، سال ۲۰۲۱ برای آثاری درباره شالودهشکنی (دِکونستروکسیونِ) هویت، عالی بوده است. اولین فیلم ربکا هال در مقام کارگردان، شاید در وهله اول توجه ما را به ترکیب سیاهوسفید و نسبت تصویر چهاروسهاش جلب کند، اما زیر این تصمیمهای کاملاً کلاسیک، یک فروپاشی پیچیده و ظریف نهفته است. در ابتدای فیلم، شخصیت تسا تامپسن به نام آیرین، ستاره است؛ زنی سیاهپوست که با هویتش در دهه ۱۹۲۰ در ستیز است (اینجا هم روث نِگا در نقش مقابل به اندازه تامپسن خوب است و فرد دیگری ممکن است او را به عنوان بازیگر بهتر این فیلم برگزیند)؛ اما از نظر نویسنده این متن، بازی تامپسن آن قدر خوب است که تماشاگر هرگز ایمانش را به او از دست ندهد. این بهترین بازی او تا به امروز است.
و دیگر بازیگر برتر سال ۲۰۲۱ که نباید فراموش کرد
دوباره تأکید میکنیم که بازیهای خوب امسال فراوان بودند و انگار راهی جز ازقلمافتادن بعضی از آنها نیست! پس اینها را هم تیتروار از ما بپذیرید:
- ربکا هال در «خانه شب»/ The Night House
- نیکلاس کیج در «خوک»/ Pig
- نیام الگار در «سانسور»/ Censor
- ریناته رینسوه در «بدترین آدم دنیا»/ The Worst Person in the World
- بن افلک در «آخرین دوئل»/ The Last Duel
- آگات روسِله در «تیتان»/ Titane
- دِو پَتل در «شوالیه سبز»/ The Green Knight
- ربکا فرگوسن در «دون»/ Dune
- مایکل گریآیز در «سرخپوست وحشی»/ Wild Indian
- امیر المصری در «برزخ»/ Limbo
- کولمن دومینگو در «زولا»/ Zola
- ریچل سِنوت در «شیوا بیبی»/ Shiva Baby
- لِسلی گریس در «در هایتس»/ In the Heights
- تروی کوتسِر در «کودا»/ CODA
- کیت بلانشت در «نایتمر الی»/ Nightmare Alley
- سانیا سیدنی در «شاه ریچارد»/ King Richard
- آریانا دِبوس و ریچل زِگلِر در «داستان وست ساید»/ West Side Story
- سایمن رِکس و سوزانا سان در «رِد راکت»/ Red Rocket