روزهای آخر، کارم به روانشناس کشید
لیدی گاگا: برای مدتهای طولانی به یک کار موزیکال فکر کردهام
لیدی گاگا اولین بار در سال ۲۰۱۵ در سریال «داستان ترسناک آمریکایی: هتل» به کارگردانی رایان مورفی و برد فالچوک در نقش یک خونآشام ظاهر شد. ۳ سال بعد، اولین حضور او در سینما در فیلم «ستارهای متولد شده است» به کارگردانی و تهیهکنندگی بردلی کوپر، نامزدی اسکار بهترین بازیگر زن را برای بازی در نقش الی (خواننده سوپراستاری که با یک موزیسین الکلی شکست خورده ازدواج کرده) برایش به ارمغان آورد.
حالا او با بازی در فیلم خانه گوچی به کارگردانی ریدلی اسکات در نقش پاتریزیا گوچی وارد رقابت اسکار شده است. گاگا در این گفتوگو نظر میدهد که زمان تغییرات اساسی در همه چیز فرا رسیده است.
لیدی گاگا در فیلم خانه گوچی نقش زنی را بازی میکند که به جرم قتل همسر سابقش، مائوریتزیو گوچی (آدام درایور) ۱۸ سال را در زندان گذرانده است. نقشی که به دلیل ساختار فیلم، چالش بزرگی برای او محسوب میشود. لیدی گاگا درباره این فیلم در مصاحبه با رسانههای مختلف، حرفهایی زده که اینجا برگزیدهاش را میخوانید:
- واقعا دوست داشتم در یک کمدی رمانتیک بازی کنم.
- تمام طول فیلمبرداری، طوری در این نقش فرو رفته بودم که واقعاً پاتریزیا را زندگی میکردم. من برای فیلم «ستارهای متولد میشود» هم همین کار را کردم. تمام مدت زمان فیلمبرداری در نقش الی فرو رفته بودم. تمام مدت زمانی که در ایتالیا بودم فکر میکردم که آیا پاتریزیا را قرار است ببینم؟ منظورم این است که او دیگر زندانی نبود و نیست.
- باید اعتراف کنم که در روزهای پایانی فیلمبرداری از یک متخصص سلامت روان کمک گرفتم. یک روانشناس همیشه همراهم بود و به نوعی احساس میکردم که چارهای جز این ندارم و این مساله برای من آرامش خیال بیشتری به همراه دارد. کمک خواستن از دیگران هیچ اشکالی ندارد. اگر چنین احساسی دارید حتما کمک بخواهید. مهم نیست چه چیزی باشد.
- فکر نمیکنم هیچ بازیگری لازم باشد برای درآوردن نقش خود چنین فشاری را به خود تحمیل کند. من همیشه از خودم میپرسم که چرا این کار را میکنم. من در طول زندگی حرفهایام چند مورد کارِ بسیار افراطی در رابطه با هنر و شغلم انجام دادهام. مواردی که بدنم و ذهنم را تحت تأثیر قرار داد.
- نمیدانم چرا اینطور عمل میکنم. بهترین پاسخی که میتوانم به شما بدهم این است که یک نوع رابطه عاشقانه با چنین رنجی که خروجیاش یک اثر هنری است دارم و گاهی اوقات زیادهروی هم میکنم!
- احتمالاً وقتی بچهدار شوم عملکردم دیگر اینگونه نخواهد بود اما هنوز بچه ندارم. میخواهم بعدتر به گونهای دیگر در دسترس فرزندانم باشم.
- آرزو داشتم صحنههایی که کشمکش پاتریزیا با تومور مغزیاش را در طول طلاقشان نشان میدهد، میتوانست زمینه بیشتری را در مورد اینکه چرا او به کشتن مائوریتزیو متوسل شده است، ارائه دهد. در واقع در فیلم هیچ اشارهای به بیماریاش نشده است.
- راستش شایعه شده بود که مائوریتزیو هرگز به ملاقات او نرفته و خانواده هم به دیدن او نرفتند، بنابراین او تنها بود. برای من، این موضوع، انگیزه بیشتری در رابطه با چرایی وقوع قتل ایجاد کرد.
- معتقدم داستان پاتریزیا بیش از آن چیزی که ما بخواهیم اعتراف کنیم جهانشمول است. قسمت جذاب قضیه برای من این بود که مرز بین انسانیت او و انسانیت هر زن دیگری باریک بود. به این معنی که هر زن دیگری ممکن است مانند او احساس کند. فکر نمیکنم بین او و زنان دیگر آنقدر تفاوت وجود داشته باشد. فقط فکر می کنم او این تصمیم را گرفت و این کار را کرد و بیشتر زنان این کار را نمیکنند.
- دوست دارم روزی به برادوی بروم. شاید وقتی اولین موزیکالام را ساختم. موزیکالهای شگفتانگیز زیادی وجود دارد، اما من عاشق آهنگسازیام. من عاشق تئاتر موزیکال هستم و در مورد تئاتر موزیکال چیزهای زیادی میدانم و در مورد موسیقی نیز اطلاعات زیادی دارم. بنابراین فکر میکنم از روند ساخت یک موزیکال لذت ببرم. واقعاً برای مدت طولانی به این موضوع فکر کردهام.
- من فقط میخواهم باعث شادی مردم شوم و لبخند روی لبهایشان بیاورم.