در پیری هم میشود شیرین بود
با پخش فیلم کله پوک آخرین نقشآفرینی اویسی را میبینیم
فتحعلی اویسی جزو آن دسته از بازیگران است که میتوان کارنامه کاریاش را به قبل و بعد از یک اتفاق تقسیم کرد. شاید کمتر بازیگری مانند او باشد که ریسک تغییر پوزیشن بازیگری را بپذیرد و از منتهای نقشهای منفی در سینما و تلویزیون به یکی از شیرینترین و طنازترین بازیگران ایران بدل شود.
بازخوانی یکی از گفتوگوهای قدیمی او مربوط به دهه ۸۰ و بعد از ظهور مجدد و متفاوتش در سریال بدون شرح ساخته مهدی مظلومی در نقش آقای کاووسی که در ماهنامه فیلم انجام شده است شاید بتواند خاطرات مردی را برایمان زنده کند که اگرچه حدود چهل روز است که از میان ما رفته، اما نقشهایش در دوران پیری خنده را بر لبهایمان میآورد و اکران آنلاین فیلم کله پوک، آخرین هنرنمایی او را در معرض دیدگانمان قرار میدهد
فتحعلی اویسی با آن قد بلند و شمایل دوستداشتنی بعد از وقفهای چندساله با شمایل یک پیرمرد طناز و دوستداشتنی جلوی دوربین بدون شرح رفت. خودش میگوید: «خواست خدا بود که این اتفاق بیفتد. مدت طولانی در این فکر بودم کار طنزی انجام دهم، خیلی از نزدیکان نیز معتقد بودند که میتوانم، وقتی بازیگر در نقشهای خاصی جا میافتد، معمولا تا آخر عمر باید با آن پیش برود و به ندرت فرصتی پیش میآید که بتواند تغییر مسیر دهد. در مورد من، فرصت بازی طنزآمیز و کمدی خیلی دیر پیشآمده چون شور توان بیست سال پیش را ندارم و کار کمدی و طنز نیازمند نیروی جوانی است، هرچند در پیری هم میتوان شیرین بوده بههرحال داشتم در آن نقشهای گذشته کلیشه میشدم و بدون شرح، اتفاق خوبی در کارنامهام بود. از این پس نیز دوست دارم در فیلمها و مجموعههای شیرین کار کنم، چون فکر میکنم تماشاگر دیگر من را در آن نقشهای گذشته نپذیرد.»
زندهیاد اویسی خودش هم این تغییر را برای رشد کارش ضروری میدانست اما آن را یکی از کارهای سخت زندگیاش عنوان میکند: «بشر ابعاد و قابلیتهای مختلفی دارد. آن چهره خشن، در سینما برای من ساخته شده بود. نقشهای شوخ و طنزآمیز را پیشتر به شکلی کمرنگ در فیلم مومیایی۳، قسمتی از مجموعه خودرو تهران ۱۱، چراغ جادو و مجموعه چمدانهای بسته، داشتم. اتفاقا همین مجموعه چمدانهای بسته باعث شد من را در این مجموعه بپذیرند.
این بازیگر پیشکسوت سینما و تلویزیون یک بار هم در مقام کارگردان، فیلم تولید کرده است. او درباره اینکه چرا بعد از مریم و میتیل دیگر فیلم نساخت میگوید: «موقع کارگردانی وقتی میبینم بازیگری خوب نیست، خیلی حرصوجوش میخورم و متاثر میشوم. ترجیح دادم مدتی کار نکنم. اما اگر فرصتی پیش بیاید بازهم علاقهمند هستم که برای بچهها فیلم بسازم. میدانم که بچهها چه میخواهند و مریم و میتیل هم فیلم پرمخاطبی بود.»
البته فتحعلی اویسی هیچگاه دیگر فرصت ساخت فیلم را پیدا نکرد. او البته درباره دوران تحصیل و شناخت رشته بازیگری میگوید: «در دهی میان قم و کاشان (که یک کوه، با ده سهراب سپهری فاصله داشت) متولد شدم و به دلیل شغل پدرم بسیاری از مناطق ایران را دیدم و تا اندازهای با فرهنگ بومی این سرزمین آشنا شدم، هرچند بیشتر عمرم را در تهران بودهام. متولد ۱۳۲۴ هستم و در رشته بازیگری و کارگردانی سینما از آمریکا فوقلیسانس گرفتم. پیش از آن، دو بار در دانشگاه تهران امتحان دادم که امتحانهای شفاهی را قبول شدم، اما در آزمون کتبی رد شدم. اتفاقاً استاد سمندریان هم امتحان میگرفت. خیلی دوست داشتم در این رشته تحصیل کنم. سال ۱۳۵۳ به ایران برگشتم. نخستین بازیام در یک تئاتر تلویزیونی به نام سحر (پرویز تاییدی) بود و اولین فیلمی هم که بازی کردم قدغن (علیرضا داودنژاد) نام داشت که پس از انقلاب به نمایش درآمد.
زندهیاد فتحعلی اویسی گریزی هم به نخستین نقش طنزش که پیش از انقلاب بازی کرده میزند و میگوید: «در هی جو، از من بهگونهای استفاده نشد که بگویم طنز بود، ولی تا حدودی رگههایی از شیرینی داشت. وقتی خودرو تهران ۱۱، پخش شد خیلیها تشویقم کردند. خانم مرضیه برومند خیلی راضی بود و البته شجاعتی به خرج داد که من را با آن چهره و سابقه بازیگری انتخاب کرد. پررنگی نقش کاوسی و استمرار پخش بدون شرح، باعث شده بازی من در این ژانر بیشتر دیده شود.»
این بازیگر مطرح سینما و تلویزیون درباره اینکه همواره سعی میکند در زندگیاش متعادل رفتار کند میگوید: «به زعم خودم آدم متعادلی هستم، دلم نمیخواهد در زندگی شخصی هم موضوعی را پررنگ و با آب و تاب نشان بدهم. زیادهروی و پرگویی را دوست ندارم. حتی دوست دارم شوخیهایی که در زندگی عادی میکنم دو بار تکرار نشود. در بدون شرح، زیاد تجربه کار طنز نداشتم و از طرفی هم اوایل کار نمیدانستیم مردم با نوع طنز این مجموعه ارتباط برقرار میکنند یا خیر. کمتر هم پیش آمده بود که درباره آدمی مانند مدیرمسئول یک هفتهنامه، برنامه طنزی ساخته شود. به این موضوع فکر میکردم که مدیرمسئول یک هفتهنامه چه کاری میتواند انجام دهد که مردم را بخنداند؟ شکلک که نمیتواند درآورد و یا حرف بیمزه بزند. خشک و رسمی هم نباید باشد این نقش را بر اساس متنها شکل دادم. چون نمیخواستیم به فضای واقعی نزدیک شویم و هدفمان نمایش یک هفتهنامه ساختگی بود.»
مرحوم فتحعلی اویسی درباره بهترین بازیهایش در عرصه سینما اشاره میکند: «با دو نقش ارتباط بیشتری برقرار کردم؛ سرهنگ در ناخدا خورشید که مرا تثبیت کرد و دیگری نقشی که در مجموعه کوچک جنگلی داشتم و البته آقای ناصر تقوایی را برای این نقش انتخاب کرده بود.»