بعد از نقشآفرینی در سریالهای جدی تلویزیونی مانند گاندو، در اولین تجربه کودکان و نوجوان مقابل دوربین ابراهیم عامریان و حمزه صالحی قرار گرفت تا نقش مهربانو را در سریال نارگیل ایفا کند. سارا منجزی که بسیار به کاراکتر خود در سریال نارگیل بهعنوان یک قهرمان در سرزمینی افسانهای علاقهمند است، در این گفتوگوی از تجربه حضورش در سریال و بازی در کنار قهرمانان کوچک این مجموعه میگوید.
- چطور به پروژه نارگیل پیوستید و چه تصوری در آغاز نسبت به آن داشتید؟
حضورم در سریال نارگیل بیش از هر چیز به دلیل عوامل خوب این سریال بود. همان زمانی که آقای عامریان توضیحاتی درباره کلیت فیلمنامه به من داد، احساس کردم اولین بار است که یک کار کودک با این حد از جذابیت در دست تولید قرار گرفته و اتفاقا دوستانم هم در آن حضور دارند. پروژه، پروژهای فکر شده بود. همیشه در ذهنم بود که کار کودک بسیار سخت است و به همین دلیل فرصت خواستم برای فکر کردن اما آقای عامریان گفتند میخواهم این نقش را خودت ایفا کنی. میدانستم هر هنرمندی برای یکبار هم که شده باید بازی در کار کودک را تجربه کند و به همین دلیل بعد از گفتوگوی اولیه، در همان روز اول قرارداد کار را امضا کردم. واقعا هم در بدترین برهه از زندگی شخصیام بهواسطه بیماری پدرم بودم و فکر میکردم حضور در این پروژه میتواند به من آرامش بدهد. پیش از آن گاندو کار سخت و طاقتفرسایی بود. این کار را که قبول کردم، بسیار از آن لذت بردم.
- اشاره کردید که طرح اولیه را طرح جذابی دیدید، کمی بیشتر درباره جذابیتهای نارگیل از نگاه خودتان میگویید؟
نقشی که قرار بود در این سریال داشته باشم، خیلی برایم جذاب بود. من نقش یک قهرمان را دارم و احساس میکنم بچهها در هر فیلم یا سریالی، قهرمانها را خیلی دوست دارند. نقشی که به من پیشنهاد شد، نقش قهرمانی بود که با ۳ کودک اصلی داستان همراه میشود و به سمت اتفاقهای جدید میروند. این پیشنهاد برایم بسیار جذاب بود. محوریت این نقش بهعنوان قهرمان برایم حائز اهمیت بود.
- ۳ نوجوان اصلی داستان نارگیل خودشان هم به نوعی قهرمان هستند، ویژگیهای یک قهرمان در داستان ویژه کودکان و نوجوانان چیست؟ بهخصوص که اینجا فضای کار هم فانتزی است و در این فضا قرار بود ایفاگر نقش یک قهرمان باشید.
بازی در این نقش چالش جذابی برام بود. از حضور در این پروژه واقعا انرژی میگرفتم. بهخصوص که در قصه اصلی سریال، ۳ کودک اصلی نیاز به یک قهرمان و بزرگتر در آن دنیای فانتزی داشتند. کاراکتر مهربانو یکی از شخصیتهای فانتزی داستان است که ۷۰ سال قبل زندگی میکرده و حالا قرار است بچههای داستان را همراهی کند. آدم شجاعی است که باید به بچهها بیاموزد خیلی چیزها را کنار گذاشته و در جنگل به سختی زندگی کرده تا چیزهای دیگری را تجربه کند. او هم میتوانست مقل خواهرش در آرامش و نعمت باشد اما خیلی چیزها را به بچهها یاد میدهد. او شجاعت را به بچهها یاد میدهد و در مقاطعی از داستان همه به او تکیه میکنند. به خصوص در سرزمین خیالی کمینها خیلی جذاب بود که بچهها همه به مهربانو امید داشتند.
- به نوعی این کاراکتر، قهرمانِ قهرمانان نارگیل محسوب میشود.
دقیقا همینطور است. مهربانو قهرمان این قهرمانان کوچک بود و ایفای نقش او بسیار جذاب و در عین حال سخت بود. چون این نقش رئال هم نبود. بیان دیالوگ به جای یک کاراکتر واقعی خیلی راحتتر است تا اینکه در برابرت ۳ عروسک و ۳ کودک حضور داشته باشد.
- کمی از تجربه همبازی بودن با بچهها بگویید.
این بچهها بسیار باهوش و توانمند بودند. کار کردن با آنها بسیار برایم جذاب بود و خیلی چیزها مانند رفاقت را از آنها یاد گرفتم. در سختیها تحمل این بچهها بسیار زیاد بود. در یکی از سکانسها یکی از بچهها باید تکه نان مانده و سفتی را میخورد اما با لذت آن را میخورد و بازی بسیار خوبی داشت که احساس کردم نکند این نان واقعا خوشمزه بوده اما وقتی امتحان کردم دیدم واقعا سفت و بدمزه بود و دیدم چقدر این بچه نقشش را خوب ایفا کرده است. مهمترین ویژگیای که حضور در این پروژه برای من داشت، انرژی خوب کارگردان و عوامل بود. اینکه متن به این خوبی نوشته شده و هدایتگری درستی هم از سوی کارگردان صورت میگرفت. برای ما بازیگران بسیار مهم است که عوامل پشتصحنه هوای ما را داشته باشند و در این پروژه واقعا اینگونه بود و همه با هم یکدست و مهربان بودند و یک تجربه شاد و فانتزی را تولید کردیم که امیدوارم برایش اتفاقات خوبی بیفتد. معتقدم کاری که در پشتصحنهاش انرژی خوبی جریان داشته، حتما مخاطب آن را میپذیرد و این انرژی به مخاطب هم منتقل میشود.
- چه حس و حالی از حضور در کنار عروسکها داشتید و فکر میکنید این ۳ چقدر در برقراری ارتباط با مخاطب میتوانند موفق باشند؟
خیلی زیاد موفق خواهند بود. عروسکگردان کار بسیار حرفهای بود و صداپیشهها هم طنز این کاراکترها را بیشتر کردند. بازهم خروجی کار بسیار آموزنده شده است. کار کودک نیاز به فکر دارد تا بتواند علاوه بر سرگرمکنندگی، آموزنده هم باشد. کار کودک باید علاوه بر رنگ و حس و حال، حتما آموزنده هم باشد. اتفاقا بعد از این پروژه، سر کار عمو پورنگ هم رفتم و برایم جالب بود که بعد از نقشهای جدیای که در کارهای قبلیام مانند گاندو داشتم، چقدر آن قالب را شکستم و در کار کودک تجربه متفاوتی را پشتسر گذاشتم. با کودکان همذاتپنداری کردم و با آنها همراه شدم و این تجربه بسیار برای خودم جذاب بود. به خصوص بازی در نقش، مهربانو، که هم مهربان و قوی است و هم در ادامه داستان متوجه میشویم عاشق شده است. حضور در این کارهای کودک، بعد از اتفاق تلخی که در زندگی پشت سر گذاشتم، زندگیام را نجات داد و حالم را بسیار خوب کرد.
- فکر میکنید تکرار تجربههایی مانند نارگیل در شبکه نمایش خانگی چقدر ضروری است؟
براساس کامنتهایی که بعد از قسمتهایی ابتدایی از مردم داشتم، احساس میکنم جای این تولیدات بسیار خالی است. بچهها آینده مملکت را میسازند و وقتی برای آن برنامههای مفید و متفاوت تولید میکنید، حتما اتفاق خوبی است. نارگیل بهواسطه فضای فانتزی یک اثر جذاب است. امیدوارم هر بار که بیشتر دیده میشود، مخاطبان کودک و حتی بزرگسال با آن همراه شوند.