فیلم نفرت روایتگر خشونت وحشتناکی است که ریشه در نابرابری و تبعیض نژادی دارد. نظرات درباره این فیلم در طول زمان ثابت نبوده است و جالب اینکه با تماشای مجددش در سالهای بعد دستخوش تغییر شده.
روایت تحسینشده متیو کاسوویتس درباره نابرابری و بیعدالتی در شهری چون پاریس!
۲۵ سال پس از اکران فیلم نفرت (La Haine)، حال در آمریکا، با شکلگیری جنبش جان سیاهان مهم است (Black Lives Matter) این فیلم دوباره در کانون توجه قرارگرفته است. برای نقد و بررسی فیلم نفرت با فیلیمو شات همراه باشید.
متیو کاسوویتس از کدام فیلم خود متنفر است؟
دو فیلم جدید استیو مککوئین به جنبش «جان سیاهپوستان مهم است» تقدیم شدند
فیلم نفرت اثری کلاسیک از متیو کاسوویتس است. این فیلم با موضوع خشونت در محلات حومه پاریس، بعد از ۲۵ سال از اولین اکرانش، حال دوباره روی پرده رفته است. این اکران دوباره، در زمانی که جنبش مبارزه ضد خشونت علیه سیاهان در ایالاتمتحده در جریان است، نهتنها بسیار مناسب، بلکه ضروری به نظر میرسد. آنچه اکنون از تماشای فیلم نفرت به مخاطب منتقل میشود، بیش از آنکه همچون عنوان خود فیلم نفرت باشد، بیپناهی، بیهدفی و حتی حس شوخطبعی است. سه جوان در اطراف شهر پرسه میزنند و بر سر مسائلی احمقانه مثل اینکه کدام شخصیت کارتونی از همه بدبختتر است، دعوا راه میاندازند و به دیگران توهین میکنند.
از همین کنایات و اشارات میتوان دریافت که جو حاکم بر جامعه فرانسه در سالهای دهه ۹۰ چگونه بوده است. از این منظر، محتوای این فیلم را میتوان مشابه آن چیزی دانست که در فیلمهای کوئنتین تارانتینو یا فیلم رگیابی (با عنوان اصلی Trainspotting) محصول سال ۱۹۹۶، ساخته دنی بویل میبینیم. همچنین در یک صحنه، با بهکارگیری جمله «آیا با من صحبت میکنی؟» به فیلم راننده تاکسی (با عنوان اصلی Taxi Driver) ساخته مارتین اسکورسیزی اشاره میشود که در سال ۱۹۷۶ ساخته شده است. در کنار موارد فوق، موج نوی سینمای فرانسه هم تأثیراتی در این فیلم داشته است؛ دنیایی که در فیلمهای ژاک ریوت بهشدت جاری است و بر همه نسلهای بعدی آمریکاییها تأثیرگذار بوده است؛ برای مثال هم میتوان به فیلم پاریس از آن ماست (با عنوان اصلی Paris Belongs to Us) اشاره کرد.
کالکشن مارتین اسکورسیزی در فیلیمو شات؛ عشای ربانی در سالن سینما

نظر بینندگان درباره فیلم نفرت
نظرات بینندگان در قبال فیلم نفرت در طول زمان ثابت نبوده است و جالب اینکه با تماشای مجدد این فیلم در سالهای بعد دستخوش تغییر شده است. در دهمین سالگرد اکرانش، بسیاری از منتقدان آن را فیلمی تلخ و قانونگریز ارزیابی کردهاند، اما حالا پس از سالها، با دیدن دوبارهاش، نفرت را فیلمی بسیار عالی میدانند.

داستان فیلم مربوط به شروع دوران ریاستجمهوری ژاک شیراک در فرانسه است که چندان هم با آرامش همراه نبود. دریکی از ییلاقات کوچک حومه پاریس، عواقب ناخوشایند درگیریهای پرخشونت معترضان با نیروهای پلیس آرامش محلات شهری را مختل کرده بود؛ حتی صحنهای واقعی از این درگیریها، به یکی از سکانسهای فیلم افزودهشده است. مردی در شرایطی بحرانی در بیمارستان با مرگ دستوپنجه نرم میکند؛ در همین زمان، دوست او منز، با بازی ونسان کسل، با خشونت تهدید میکند که با اسلحه دزدیده شده از نیروهای پلیس، میخواهد یک افسر پلیس دیگر را بکشد. این صحنه استعارهای درخشان از اسلحه هفتتیر مدل Smith & Wesson به شمار میرود. منز و دوستانش هوبرت (با بازی هوبرت کاوندی) و سعید (با بازی سعید تغماوی) بیهدف در همان اطراف پرسه میزنند تا بهانهای برای خلق صحنه خشن دیگری پیدا کنند. در این فیلم، مجموعه جالبی از بازیگران مشهور فرانسوی و نیز هنرپیشگان نوظهوری که بعدها به شهرت رسیدند در کنار هم قرارگرفتهاند. ونسان لندون نقش مردی دائمالخمر را بازی میکند که وقتی سه جوان سعی دارند ماشینی را بدزدند، سروکلهاش پیدا میشود. فیلیپ نائون در این فیلم نقش یک رئیس پلیس میانسال را بر عهده دارد. در عالم واقع، او روی آثار پلیسی ژان-پیر ملویل، کارگردان تأثیرگذار فرانسوی، مطالعه کرده است. کرین ویار که یکی از معدود شخصیتهای مؤنث فیلم به شمار میرود، زنی پاریسی و از عاشقان هنر است. خود کارگردان، یعنی کاسوویتس، هم در نقشی کوتاه در قالب عضو گروه کلهپوستیهای نئونازی در فیلم حضور دارد.

سکانسهای خلاقانه و صحنه ارزشمند فیلم کاسوویتس
جوشوخروش ذاتی جاری در فیلم نفرت را میتوان در همه لایههای زیرین داستان لمس کرد؛ ویژگیای که در خلاقانهترین سکانس فیلم به اوج خود میرسد. در این سکانس، مردی از پنجرهای در طبقات بالایی یک برج مسکونی، آهنگی با صدای بسیار بلند پخش میکند. همزمان با صدای موزیک، دوربین پیر ایم، فیلمبردار این اثر، از فراز بامها، در هوا به پرواز درمیآید و از آن بالا به پایین مینگرد؛ با این سکانس، فیلم از حالوهوای فشرده و خفقانآور صحنههای قبلی و بعدی جدا میشود. این صحنه بهطور یقین، بر طراحی صحنهای از فیلم بینوایان (با عنوان اصلی Les Miserables) تأثیرگذار بوده است؛ بینوایان ساخته اخیر لاج لی است که در سال ۲۰۱۹ در حومۀ شهر و با استفاده از هواپیماهای کوچک بیسرنشین فیلمبرداری شده است. البته بدون شک، کاسوویتس در سال ۱۹۹۵ برای ساختن این صحنه، هواپیمای بدون سرنشین در اختیار نداشته است و همین موضوع ساخت و فیلمبرداری این صحنه را دشوار و البته ارزشمند کرده است.

از میان تمام مؤلفههای خاص فیلم نفرت، برجستهترین آنها بازی درخشان ونسان کسل است. او در بیستوچندسالگی در نقش مردی ظاهرشده است که بهسادگی به آستانه انفجار میرسد. او با صورتی مثلثی شکل و با آن چانه نوکتیز همچون چاقویی برنده است. جمله فیلیپ فرنچ، منتقد فقید سینما، درباره کسل بهدرستی برازنده اوست:
«هرچقدر هم که بازی او را تماشا کنید، بازهم کم است!»
کسل است که انرژی لازم را برای پویایی سایر شخصیتها به فیلم تزریق میکند. در حقیقت، بدون وجود او، حضور شخصیتهایی که کاوندی و تغماوی نقششان را بازی میکنند، بیشازاندازه آرام و خستهکننده مینمود.
نقد فیلیپ فرنچ درباره فیلم جادوگرها
باوجود تمام این گفتهها، در فیلم نفرت، کسل چندان نفرت را به نمایش نمیگذارد؛ سه تفنگدار فیلم، در گشتوگذار خود، با مسائلی عجیبوغریب مواجه میشوند. علاوهبر اینها، پیرمردی به نام پل (با بازی تادک لوکچینسکی) در دستشویی عمومی از یک اتاقک کوچک نمایان میشود تا ضرورت و اهمیت منظم بودن اجابت مزاج را به آنها یادآوری کند! صحنه هوشمندانه دیگری نیز در این فیلم وجود دارد که البته دلخراش است؛ دو مأمور پلیس، جوانترین عضو گروه را تحت بازجویی خشونتآمیزی قرار میدهند تا بهزعم خودشان به او درسی داده باشند. البته در این مورد فیلم بسیار هنرمندانه حدوحدودی برای خودش قائل میشود.
درنهایت، فیلم با شوخی کنایهآمیز معروفی بهپایان میرسد که چندان هم خندهدار نیست: مردی از آسمانخراشی به پایین سقوط میکند و در حال سقوط مردم صدای او را میشنوند که با خوشبینی با خودش میگوید:
«تا اینجا که خوب بوده است… تا اینجا که خوب بوده است…»
اما همه میدانند که برخورد قریبالوقوع و مرگبار او با زمین حتمی خواهد بود. فیلم نفرت روایتگر خشونت وحشتناکی است که ریشه در نابرابری و تبعیض نژادی دارد. از ۲۵ سال پیش تاکنون که فیلم نفرت برای اولین بار روی پرده نمایش داده شد، به نظر میرسد که سقوط همچنان ادامه دارد، اما هنوز آن برخورد حتمی اتفاق نیفتاده است. شاید هم اگر تصادفی رخداده باشد، سقوط دیگری پسازآن شکلگرفته و شروع شده است. خشونت و سقوط اجتماعی ناشی از آن در تمام این سالها وجود داشته است و حتی به بخشی عادی از زندگی تبدیلشده است. اما حالا دیگر باید گفت:
«تا اینجا که خیلی بد بوده است… تا اینجا که خیلی بد بوده است…»
فیلم نفرت را باید پاسخی برای سؤالی همیشگی دانست؛ پاسخی که نمیتوان آن را نادیده گرفت و نشنید.
فیلم نفرت از ۱۱ سپتامبر (۲۰ شهریور ۱۳۹۹) در سینماها در حال اکران است و میتوان گفت این زندگی ما بود؛ حتی فراتر از زندگی ما! فیلم نفرت آتشی در جامعه خفته فرانسه روشن کرد.
آیا از تماشای فیلمهای کلاسیک لذت میبرید؟ آیا به نظر شما تماشای دوباره فیلمهای کلاسیک بعد از سالها، میتواند تأثیری متفاوت بر بیننده داشته باشد؟

منبع: The Guardian