مضمون اصلی فیلم داردِنها رستگاری است؛ باوری که میگوید حتی شبزدهترین روحها نیز میتوانند راه خود را به سمت نور پیدا کنند.
درباره داشتن یکپارچگی در دید هنری و به تبع آن ساخت فیلمی باکیفیت، احتمالا هیچکدام از فیلمسازان حال حاضر اروپایی، بهجز پدرو آلمودوار نمیتواند حریف برادران بلژیکی همیشه درخشان داردِن باشد.
از سال ۱۹۹۶ که فیلم «پیمان» توانست توجه منتقدان بسیاری را به خود جلب کند، آثار ژان پیر و لوک داردِن چند مشخصه اصلی دارند که آن ها را در ردیف اول تمام جشنوارههای جهانی نگه میدارد.
آخرین فیلم آنان، «احمد جوان» با عنوان اصلی «Young Ahmed» که جایزه و تندیس بهترین کارگردانی را از جشنواره کن ۲۰۱۹ دریافت کرده است، با آثار قبلیشان پیوستگی و مطابقت دارد اما درعینحال، اندکی تفاوت را هم میتوانیم مشاهده کنیم. برای اطلاعات بیشتر، با فیلیمو شات همراه باشید.
این فیلم، مانند همه آثار آن ها در بلژیک روی میدهد. شخصیت اصلی آن، کمی منزوی و از جامعه به دور است و همانند کاراکتر اصلی شاهکارهای قبلی، «پسر» و «بچهای با یک دوچرخه»، یک نوجوان است. تفاوت «احمد جوان» با سایر آثار برادران داردِن در این ویژگی نهفته است که شخصیت اصلی، نوجوانِ مسلمان ۱۳ سالهای است به نام احمد (با بازی بِن آدی) که علاقه ویژهای برای تبدیلشدن به یک تروریست دارد. اگرچه او با کولهپشتی و جین آبیاش بیشتر شبیه یک نوجوان معمولی است، اما بهتازگی و همراه برادرش رشید با امام یوسف (که از پیروان عثمان است) آشنا شدهاند و از طرفداران او هستند. امام یوسف، روحانی کاریزماتیکی است که نوعی اسلام سختگیرانه را توصیه میکند که سمتوسوی سیاسی هم دارد.

فیلم جنایت بیدقت شهرام مکری؛ دژاووی آتش
احمد موضوعات عقیدتی را از برادرش جدیتر گرفته است ولی همچنان روابط با دوستانش را حفظ کرده و بگوبخند و بازیگوشیهای معمول نوجوانان را دارد. این پسر نوجوان عینکی سرسختانه و کاملا مصمم، زمانهای زیادی را صرف نمازخواندن و حفظ کردن آیاتی از قرآن و احادیث و انجام واجباتش میکند. اثری از اشتیاق تازه پیداشده احمد در خانهای که او با برادر و خواهر و مادرش در آن زندگی میکنند، دیده نمیشود؛ چرا که مادر احمد خیلی شبیه یک مسلمان بزرگ نشده و تغییرات ناگهانی فرزندش، او را گیج و نگران کرده است؛ همین یک ماه پیش بود که احمد را مجبور کرد پوسترهای روی دیوار اتاقش را بردارد و کمتر مشغول بازیهای ویدئویی باشد. حالا، احمد با سرزنش او به خاطر مشروب خوردن و خواهرش به خاطر نوع پوشش، مادر را بسیار خشمگین کرده است؛ خانواده خوشحالی که دیگر وجود ندارد و جای خالی مهمترین عضو آن، پدر، به چشم میآید.
چهره غایب دیگری نیز در شکلگیری شخصیت احمد موثر است: پسرعموی او که در جهاد با یهودیان و مسیحیان در خاورمیانه شهید شده است. شاید احمد از بازیهای ویدئوییاش دست برداشته باشد ولی هنوز بهاندازه هر نوجوان دیگری به اینترنت متصل است و از آن استفاده میکند، اما این بار به دنبال تماشای فیلمهایی راجع به تحسین عمل شهادت و شکوه مبارزه مسلحانه میگردد.
درحالی که پیشوای او به شکل سربستهای نصیحتش میکند که جهاد برای سرزمینهای دور و آینده است و نه الآن و اینجا، اما احمد چندین و چند قدم از مرشد خودش جلوتر است؛ او میخواهد بر باور تازه بهدست آمدهاش سریعا جامه عمل بپوشاند.
طنز تلخ این ماجرا جایی است که هدف جهاد احمد کسی است که با او به مهربانی رفتار میکند: معلم او، کسی که توجه زیادی را برای کمک به درسهای او صرف کرده است. او که ظاهرا به احمد علاقهمند است، با نمایش چهرهای مدرنتر و آزادانهتر از اسلام، اصرار به دست دادن با او دارد. چیزی که باعث میشود احمد، او را دشمن تلقی کند و تصمیم به ترورش بگیرد. بنابراین، یک روز به آپارتمان معلمش میرود و درصدد کشتن او برمیآید، اما در این راه زخمی میشود و دستگیرش میکنند.
در نیمه دوم فیلم «احمد جوان»، احمد با توجه به سیستم قانونی مجبور میشود در محدوده یک مزرعه، جایی که متخلفان و بزهکاران جوان باید از گاوها و دیگر حیوانات مراقبت کنند، برای نوعی رواندرمانی مشغول شود. در این بخش از داستان، که اتفاقا شبیه مستند «فردریک وایزمن» در باب موسسه حقوقی عدالت کیفری در بلژیک است، احمد در جهان پلیسها، قاضیان، وکلا، روانشناسان، مشاوران، بازرسان و تمام کسانی که مشاغلشان را با نهایت اخلاق حرفهای و چیزی شبیه یک نگرانی خالص برای این مرد جوان انجام میدهند، غرق شده است. در این میان، به او اجازه انجام واجباتش در یک برنامه دقیق داده شده است.
در اینجا به نظر میرسد که برادران داردِن سوالی میپرسند: آیا جوامع مدرن سکولار غربی مثل بلژیک با همه مهارتها و بردباریها و علمش میتواند در بهسازی یک انسان متعصب مثل احمد موثر باشند؟
پاسخ فیلم این است: چندان نمیتواند. این پسر بهمحض اینکه بتواند از حبس آزاد شود، دوباره در مسیر جهاد قرار میگیرد.
در خلاصه کردن فیلمی مثل «احمد جوان»، بسیاری از اساسیترین مطالب از دست میروند. چرا که نوع لحنِ رواییِ فیلم داردِنها، بسیار جزئینگر و دقیق است.
این فیلم مشخصا از اخلاقیات انسانی نئورئالیسم ایتالیایی الهام گرفته است و همچنان تحت تاثیر فیلمسازی مستند خودشان قرار دارد؛ راهبرد برادران داردِن این است که به همه شخصیتهای آثارشان با نوعی دلسوزی و شفقت پر از فکر و تعمق نگاه کنند. مثل همه فیلم هایشان، «احمد جوان» پر از بازیهای حرفهای و واقعی است و بِن ادی حقیقتا شایسته تقدیر ویژهای است؛ بازیهایی که در این فیلم میبینیم نمودی از زندگی، نهفقط به شکل فردی بلکه به شکل اجتماعی هم هست. بااینحال، دیدگاه کلی فیلم موجب میشود که جهان بسیار متاثر کننده به نظر بیاید.
اثر برادران داردِن ما را به یک مقایسه با فیلم روبر برسون دعوت میکند، فیلمی که به آن کمتر پرداخته شده است ولی زیبایی مینیمالی را در داستان به نمایش میگذارد که تعصب کارگردان را در کاتولیک بودن به ما منتقل میکند. اگرچه تصور کردن برسون در روبهرویی با یک شخصیت مسلمان سخت است، اما «احمد جوان» نقاط مشترک بسیاری با فیلم «شاید شیطان» دارد؛ با این تفاوت که فیلم برادران داردِن، تسلیم ناامیدی نمیشود. شگفتآور است که کارگردانان فیلم «احمد جوان»، شخصیت اصلی را نه بهعنوان یک هیولا که بهعنوان یک انسان معرفی میکنند و روی این موضوع تاکید دارند؛ انسانی که بر باورهایش استوار است و فرقی ندارد این عقاید تا چه اندازه میتواند مضر و سمی باشد.

شایانذکر است که مضمون اصلی فیلم داردِنها رستگاری است؛ باوری که میگوید حتی شبزدهترین روحها نیز میتوانند راه خود را به سمت نور پیدا کنند و عنایتی غیرقابلتوصیف و کمککننده به آنها خواهد شد. میتوانیم این مفهوم مسیحی را در داستانی درباره یک متعصب غیر مسیحی ببینیم که باعث شده است «احمد جوان» یکی از خارقالعادهترین شاهکارهای داردنها باشد.
منبع: Roger Ebert