کارتون لئونا - سکسکه
لئونا / قسمت اول

کارتون لئونا - سکسکه

67 % (24)
مناسب برای بالای 3 سال
کارگردان: مهدی شاد - محمدرضا حسایی
۷ دقیقه - محصول ایران - ۱۴۰۳ - کیفیت HD
دانلود

اگر ساکن خارج از کشور هستی، می‌توانی این سریال را در تلویکا ببینی.

قسمت‌های
لئونا
  • خانواده شیر درحال خوردن صبحانه اند که شایا به دلیل سریع خوردن غذا دچار سکسکه می شود. لئونا و میشا با طرح ترفند های کودکانه سکسکه ی شایا را درمان می کنند اما در آخر خودشان به دلیل سریع خوردن بستنی سکسکه می کنند.
    خانواده شیر درحال خوردن صبحانه اند که شایا به دلیل سریع خوردن غذا دچار سکسکه می شود. لئونا و میشا با طرح ترفند های کودکانه سکسکه ی شایا را درمان می کنند اما در آخر خودشان به دلیل سریع خوردن بستنی سکسکه می کنند.
    66.6% (24 رای)
  • مامان به دیدن خانم پاندا می رود و بابا تصمیم می گیرد غذا بپزد. او به فروشگاه آقای میمون می رود تا مواد غذایی برای یک غذای ویژه تهیه کند. در حین درست کردن غذا، میمون می آید چون یک ماده غذایی را فراموش کرده بود به بابا بدهد. بابا او را برای غذا دعوت می کند و مامان نیز برمی گردد. بابا غذا را آرایش می دهد و با نام گذاری جذاب، بچه ها را ترغیب به خوردن آن می کند.
    مامان به دیدن خانم پاندا می رود و بابا تصمیم می گیرد غذا بپزد. او به فروشگاه آقای میمون می رود تا مواد غذایی برای یک غذای ویژه تهیه کند. در حین درست کردن غذا، میمون می آید چون یک ماده غذایی را فراموش کرده بود به بابا بدهد. بابا او را برای غذا دعوت می کند و مامان نیز برمی گردد. بابا غذا را آرایش می دهد و با نام گذاری جذاب، بچه ها را ترغیب به خوردن آن می کند.
  • پدر یک رایانه جدید خریده است. لئونا و لئو حین بازی ناخواسته سیم آن را از برق می کشند. به پیشنهاد مادر آقای قوچ را خبر می کنند و آقای قوچ متوجه سیم برق می شود و مشکل را حل می کند.
    پدر یک رایانه جدید خریده است. لئونا و لئو حین بازی ناخواسته سیم آن را از برق می کشند. به پیشنهاد مادر آقای قوچ را خبر می کنند و آقای قوچ متوجه سیم برق می شود و مشکل را حل می کند.
  • داداش اسباب بازی های قدیمیش را مرتب می کند. لئونا ساز نی لبک قدیمی داداش را که هدیه بابابزرگ بوده، برمی دارد و تلاش می کند از آن صدا دربیاورد اما موفق نمی شود. در حالی که لئو، مامان، بابا، پانی و بز کوچولو می توانند با نی لبک موسیقی بزنند. در نهایت لئونا با تمرکز فوت می کند و موفق می شود صدای آن را دربیاورد
    داداش اسباب بازی های قدیمیش را مرتب می کند. لئونا ساز نی لبک قدیمی داداش را که هدیه بابابزرگ بوده، برمی دارد و تلاش می کند از آن صدا دربیاورد اما موفق نمی شود. در حالی که لئو، مامان، بابا، پانی و بز کوچولو می توانند با نی لبک موسیقی بزنند. در نهایت لئونا با تمرکز فوت می کند و موفق می شود صدای آن را دربیاورد
  • داداش، لئونا و لئو در باغ پدربزرگ به یک گودال آب می رسند و می خواهند قایق کاغذی بسازند ولی بلند نیستند. پانی که با پدر و برادرش آمده، نحوه ساخت قایق کاغذی را به آنها یاد می دهد و همه قایق می سازند، اما قایق ها در آب غرق می شوند. پدربزرگ پیشنهاد می دهد با چوب و طناب قایق چوبی بسازند و بعد سوار آن می شوند.
    داداش، لئونا و لئو در باغ پدربزرگ به یک گودال آب می رسند و می خواهند قایق کاغذی بسازند ولی بلند نیستند. پانی که با پدر و برادرش آمده، نحوه ساخت قایق کاغذی را به آنها یاد می دهد و همه قایق می سازند، اما قایق ها در آب غرق می شوند. پدربزرگ پیشنهاد می دهد با چوب و طناب قایق چوبی بسازند و بعد سوار آن می شوند.
  • جئو یکی از شاگردان جدید مهد است که از گردن درازش شرمگین است. او نمی تواند خوب طناب بازی کند یا مدادش را از زیر میز بیاورد. اما کفش گیلی را از بالای درخت پایین می آورد که حین توپ بازی افتاده است و همینطور برای میمون ها موز می چیند و بچه ها را با کمک گردن درازش پیدا می کند.
    جئو یکی از شاگردان جدید مهد است که از گردن درازش شرمگین است. او نمی تواند خوب طناب بازی کند یا مدادش را از زیر میز بیاورد. اما کفش گیلی را از بالای درخت پایین می آورد که حین توپ بازی افتاده است و همینطور برای میمون ها موز می چیند و بچه ها را با کمک گردن درازش پیدا می کند.
  • پانی، بهترین دوست لئونا به خانه آنها آمده است. لئونا و پانی گرم بازی کردن هستند و توجهی به لئو نمی کنند. لئو ناراحت است. لئونا و پانی برای آب دادن به گلها شیر آب را تا آخر باز می کنند و آب به همه جا می پاشد. لئو به کمک آنها می شتابد و شیر آب را می بندد. آنها به وجود لئو افتخار می کنند
    پانی، بهترین دوست لئونا به خانه آنها آمده است. لئونا و پانی گرم بازی کردن هستند و توجهی به لئو نمی کنند. لئو ناراحت است. لئونا و پانی برای آب دادن به گلها شیر آب را تا آخر باز می کنند و آب به همه جا می پاشد. لئو به کمک آنها می شتابد و شیر آب را می بندد. آنها به وجود لئو افتخار می کنند
  • خانواده شیر و خانواده قوچ برای گردش به جنگل می روند. بابا وسایلش شامل فندک، عینک و سوئیچ ماشین را گم می کند و از آقای قوچ، که کارآگاه است، کمک می خواهد. آقای قوچ با دادن دو ذره بین به بچه ها، آن ها را دستیار خود می کند. بچه ها با یافتن رد پاها متوجه می شوند که یک پرنده وسایل براق را برداشته است. پس از جستجو، کلاغ را پیدا می کنند و آقای قوچ با نردبان وسایل را از لانه کلاغ برمی دارد.
    خانواده شیر و خانواده قوچ برای گردش به جنگل می روند. بابا وسایلش شامل فندک، عینک و سوئیچ ماشین را گم می کند و از آقای قوچ، که کارآگاه است، کمک می خواهد. آقای قوچ با دادن دو ذره بین به بچه ها، آن ها را دستیار خود می کند. بچه ها با یافتن رد پاها متوجه می شوند که یک پرنده وسایل براق را برداشته است. پس از جستجو، کلاغ را پیدا می کنند و آقای قوچ با نردبان وسایل را از لانه کلاغ برمی دارد.
  • داداش، لئونا و لئو در حین بازگشت از خرید به باغ خانم پاندا می روند و توت فرنگی های او را می چینند و برای مامان هم می آورند. اما مامان متوجه می شود که بچه ها اشتباهی به باغچه خانم پاندا رفته اند و برای عذرخواهی نزد او می روند. لئونا پیشنهاد کاشتن توت فرنگی را می دهد و خانم پاندا به بچه ها پاکت های بذر توت فرنگی را می دهد و بچه ها به کمک بابا بذرها را می کارند و آبیاری می کنند و برای پراندن کبوترها بابا مترسک می سازد و در نهایت توت فرنگی ها به بازمی نشینند.
    داداش، لئونا و لئو در حین بازگشت از خرید به باغ خانم پاندا می روند و توت فرنگی های او را می چینند و برای مامان هم می آورند. اما مامان متوجه می شود که بچه ها اشتباهی به باغچه خانم پاندا رفته اند و برای عذرخواهی نزد او می روند. لئونا پیشنهاد کاشتن توت فرنگی را می دهد و خانم پاندا به بچه ها پاکت های بذر توت فرنگی را می دهد و بچه ها به کمک بابا بذرها را می کارند و آبیاری می کنند و برای پراندن کبوترها بابا مترسک می سازد و در نهایت توت فرنگی ها به بازمی نشینند.
  • دوستان لئونا در خانه آنها هستند و بچه ها برای بازی به بیرون خانه می روند. باد نمی گذارد آنها بازی کنند و لئونا به فکر یک خانه می افتد که برای خودشان داشته باشند که پایین تپه است. این خانه سنگی است و لئونا از بابا می خواهد برای آن در و پنجره بگذارد. بابا و داداش نیز به خانه لئونا برای مهمانی می روند و لئونا از آنها می خواهد موقع ورود خود را معرفی کنند و کفش هایشان را دربیاورند. اما موقع ناهار لئونا می خواهد در خانه خودش باشد ولی بقیه به خانه لئونا رفته اند. او تنها می ماند و از تنهایی لذت نمی برد برای همین به خانه باز می گردد زیرا هیچ کجا خانه خود آدم نمی شود.
    دوستان لئونا در خانه آنها هستند و بچه ها برای بازی به بیرون خانه می روند. باد نمی گذارد آنها بازی کنند و لئونا به فکر یک خانه می افتد که برای خودشان داشته باشند که پایین تپه است. این خانه سنگی است و لئونا از بابا می خواهد برای آن در و پنجره بگذارد. بابا و داداش نیز به خانه لئونا برای مهمانی می روند و لئونا از آنها می خواهد موقع ورود خود را معرفی کنند و کفش هایشان را دربیاورند. اما موقع ناهار لئونا می خواهد در خانه خودش باشد ولی بقیه به خانه لئونا رفته اند. او تنها می ماند و از تنهایی لذت نمی برد برای همین به خانه باز می گردد زیرا هیچ کجا خانه خود آدم نمی شود.
  • پدر در حال نشاء کردن گیاه ها کوچک است اما به کود نیاز دارد و سراغ اقای قوچ می رود. اقای قوچ مراحل تولید کود آلی را به آن ها نشان می دهد.
    پدر در حال نشاء کردن گیاه ها کوچک است اما به کود نیاز دارد و سراغ اقای قوچ می رود. اقای قوچ مراحل تولید کود آلی را به آن ها نشان می دهد.
  • خانواده شیرها به جنگل می روند تا پدر جایی را که در بچگی با پدربزرگ به انجا رفته و یک لانه پرنده در آنجا کاشته را به خانواده نشان دهد.
    خانواده شیرها به جنگل می روند تا پدر جایی را که در بچگی با پدربزرگ به انجا رفته و یک لانه پرنده در آنجا کاشته را به خانواده نشان دهد.
  • خانواده میمون مهمان خانواده شیرند. قرار است که پدرها ناهار پیتزا درست کنند که بچه ها با تشویق هر کدام پدرهایشان باعث می شوند که رقابتی بین پدرها ایجاد شود که باعث خستگی انها می شود
    خانواده میمون مهمان خانواده شیرند. قرار است که پدرها ناهار پیتزا درست کنند که بچه ها با تشویق هر کدام پدرهایشان باعث می شوند که رقابتی بین پدرها ایجاد شود که باعث خستگی انها می شود
  • خانواده شیرها برای مسابقه تیوپ سواری به پیست می روند. همه شرکت کنندگان با عبور از روی یک مانع به هوا پرت می شوند.
    خانواده شیرها برای مسابقه تیوپ سواری به پیست می روند. همه شرکت کنندگان با عبور از روی یک مانع به هوا پرت می شوند.
  • لئونا و لئو قرار است که با کار بابا اشنا شوند به همین دلیل به کارگاه نجاری بابا می روند و با ابزارهای بابا آشنا می شوند و متوجه می شوند که بابا صندلی برای اقای قوچ ساخته است. بچه ها از بابا می خواهند که با کمک بابا برای خودشان اسباب بازی بسازند و موفق می شوند
    لئونا و لئو قرار است که با کار بابا اشنا شوند به همین دلیل به کارگاه نجاری بابا می روند و با ابزارهای بابا آشنا می شوند و متوجه می شوند که بابا صندلی برای اقای قوچ ساخته است. بچه ها از بابا می خواهند که با کمک بابا برای خودشان اسباب بازی بسازند و موفق می شوند
  • لئونا و لئو در خانه ملچ و ملوچ، مرغ و خروس می بینند و از پدر می خواهند برایشان مرغ و خروس بیاورد. پدر نیز چنین می کند و برای آنها لانه می سازد. روز بعد مادر با تخم مرغ های آنها پنکیک درست می کند.
    لئونا و لئو در خانه ملچ و ملوچ، مرغ و خروس می بینند و از پدر می خواهند برایشان مرغ و خروس بیاورد. پدر نیز چنین می کند و برای آنها لانه می سازد. روز بعد مادر با تخم مرغ های آنها پنکیک درست می کند.
  • بچه ها با دیدن تلویزیون به این فکر می افتند که حباب بازی کنند. خانواده آقای بز و پاندا نیز مهمان آنها هستند. بچه ها با هم حباب درست می کنند. پدرها ایده درست کردن حباب بزرگ را می دهند و پدر یک حلقه بزرگ می اورد و انها حباب بزرگ درست می کنند. در اخر آقای پاندا با ریختن اب و کف روی تپه سرمی خورند و لذت می برند.
    بچه ها با دیدن تلویزیون به این فکر می افتند که حباب بازی کنند. خانواده آقای بز و پاندا نیز مهمان آنها هستند. بچه ها با هم حباب درست می کنند. پدرها ایده درست کردن حباب بزرگ را می دهند و پدر یک حلقه بزرگ می اورد و انها حباب بزرگ درست می کنند. در اخر آقای پاندا با ریختن اب و کف روی تپه سرمی خورند و لذت می برند.
  • بچه ها به جنگل رفته اند و با حیواناتی از قبیل حلزون، قورباغه، دارکوب و جیرجیرک آشنا می شوند که چه صدایی دارند و چطور راه می روند و در آخر لئونا می خواهد به حیوانات غذا بدهد که پدربزرگ مانع می شود.
    بچه ها به جنگل رفته اند و با حیواناتی از قبیل حلزون، قورباغه، دارکوب و جیرجیرک آشنا می شوند که چه صدایی دارند و چطور راه می روند و در آخر لئونا می خواهد به حیوانات غذا بدهد که پدربزرگ مانع می شود.
  • لئونا با دیدن جام قهرمانی پدر در دوی بامانع دلش می خواهد در همین مسابقه شرکت کند اما هیچ استعدادی ندارد برای همین پدر از او می خواهد در هر رشته ای که می تواند و دوست دارد مسابقه بدهد.
    لئونا با دیدن جام قهرمانی پدر در دوی بامانع دلش می خواهد در همین مسابقه شرکت کند اما هیچ استعدادی ندارد برای همین پدر از او می خواهد در هر رشته ای که می تواند و دوست دارد مسابقه بدهد.
  • شیرها و بزها با ماشین جدیدشان به گردش می روند. ماشین بزها ویژگی های زیادی دارد اما ماشین شیرها تنها با یک دکمه کار می کند. اما زیر باران ماشین بزها قاتی می کند و پدر آن را به صورت دستی درمی آورد و سقف آن را باز می کند و ماشین شبیه ماشین پدر کار می کند.
    شیرها و بزها با ماشین جدیدشان به گردش می روند. ماشین بزها ویژگی های زیادی دارد اما ماشین شیرها تنها با یک دکمه کار می کند. اما زیر باران ماشین بزها قاتی می کند و پدر آن را به صورت دستی درمی آورد و سقف آن را باز می کند و ماشین شبیه ماشین پدر کار می کند.
  • روز مادر است و کیک پدر سوخته است برای همین بچه ها ایده می دهند که ژله به جای کیک درست کنند که مادر بسیار دوست دارد. آنها ژله رنگی برای مادر دست می کنند
    روز مادر است و کیک پدر سوخته است برای همین بچه ها ایده می دهند که ژله به جای کیک درست کنند که مادر بسیار دوست دارد. آنها ژله رنگی برای مادر دست می کنند
  • خانواده شیرها با میمون ها قصد دارند با قایق آقای میمون به جزیره تمشک بروند. باران می گیرد انها در اتاق زیر عرشه ناهار می خورند و بعد زا باران با یک دسته ماهی مواجه می شوند و بعد قایقشان با یک جزیره تمشک برخورد می کند. آنها تمشک می خورند و ماهی ها و یک لاک پشت آبی می بینند و بعد قایق را هول می دهند و به ساحل باز می گردند
    خانواده شیرها با میمون ها قصد دارند با قایق آقای میمون به جزیره تمشک بروند. باران می گیرد انها در اتاق زیر عرشه ناهار می خورند و بعد زا باران با یک دسته ماهی مواجه می شوند و بعد قایقشان با یک جزیره تمشک برخورد می کند. آنها تمشک می خورند و ماهی ها و یک لاک پشت آبی می بینند و بعد قایق را هول می دهند و به ساحل باز می گردند
  • فیلو و بچه میمون ها با مادرهایشان به خانه شیرها امده اند. لئونا می خواهد با بچه ها بدون لئو بازی کند زیرا به نظرش لئونا کوچک است اما پدر از لئونا می خواهد لئو را نیز در بازی راه بدهد. لئو انقدر قایم باشک بازی می کند که همه دوست دارن با او بازی کنند و سپس در بازی حلقه اندازی نیز بسیار خوب جلوه می کند. لئونا به او افتخار می کند.
    فیلو و بچه میمون ها با مادرهایشان به خانه شیرها امده اند. لئونا می خواهد با بچه ها بدون لئو بازی کند زیرا به نظرش لئونا کوچک است اما پدر از لئونا می خواهد لئو را نیز در بازی راه بدهد. لئو انقدر قایم باشک بازی می کند که همه دوست دارن با او بازی کنند و سپس در بازی حلقه اندازی نیز بسیار خوب جلوه می کند. لئونا به او افتخار می کند.
  • خانواده شیر با خانواده پاندا، میمون و بز در خانه شیرها مهمان هستند. بچه ها حین بازی بویی می شنوند و هر کدام ادعا می کنند که در تشخیص بوها متخصص هستند. به همین دلیل بابا پیشنهاد می دهد که یک مسابقه تشخیص بو راه بیندازند. همه استقبال می کنند و همه در این مسابقه امتیاز مشابهی می آورند. در پایان این لئو است که بوی سوختگی غذا را تشخیص می دهد و قهرمان آن روز می شود.
    خانواده شیر با خانواده پاندا، میمون و بز در خانه شیرها مهمان هستند. بچه ها حین بازی بویی می شنوند و هر کدام ادعا می کنند که در تشخیص بوها متخصص هستند. به همین دلیل بابا پیشنهاد می دهد که یک مسابقه تشخیص بو راه بیندازند. همه استقبال می کنند و همه در این مسابقه امتیاز مشابهی می آورند. در پایان این لئو است که بوی سوختگی غذا را تشخیص می دهد و قهرمان آن روز می شود.
  • مامان بزرگ به همراه لئونا و لئو برای چیدن توت به باغ می روند. آقای فیل به همراه فیلو به باغ می ایند که آقای فیل فلفل بخرد. بچه ها با کرم های ابریشم اشنا می شوند که توت می خورند و پیله می تنند و در انتها به کرم تبدیل می شوند.
    مامان بزرگ به همراه لئونا و لئو برای چیدن توت به باغ می روند. آقای فیل به همراه فیلو به باغ می ایند که آقای فیل فلفل بخرد. بچه ها با کرم های ابریشم اشنا می شوند که توت می خورند و پیله می تنند و در انتها به کرم تبدیل می شوند.
  • خانواده شیرها به پارک برای ترامپولین سواری رفته اند. لئونا و پدر از ارتفاع می ترسند. اما وقتی که لئونا می بیند به بقیه خوش می گذرد از پدر می خواهد که با هم ترامپولین سوار شوند اما پدر نیز از ارتفاع می ترسد. آقای فیل با لئونا سوار می شوند اما به دلیل اینکه ترامپولین کوچک است می شکند و پدر آن را به خانه می برد و یک ترامپولین بزرگ تر با آن می سازد که گروهی بتوانند روی آن سوار شوند.
    خانواده شیرها به پارک برای ترامپولین سواری رفته اند. لئونا و پدر از ارتفاع می ترسند. اما وقتی که لئونا می بیند به بقیه خوش می گذرد از پدر می خواهد که با هم ترامپولین سوار شوند اما پدر نیز از ارتفاع می ترسد. آقای فیل با لئونا سوار می شوند اما به دلیل اینکه ترامپولین کوچک است می شکند و پدر آن را به خانه می برد و یک ترامپولین بزرگ تر با آن می سازد که گروهی بتوانند روی آن سوار شوند.
loader

دیدگاه‌های انیمیشن لئونا - سکسکه