فیلم «والکیری» (با نام اصلی Valkyrie) اثری مهیج و با ظرافتهای فراوان، دربارۀ کودتای بزرگ و نافرجام ارتش آلمان و توطئه ترور هیتلر است.
فیلم والکیری (با نام اصلی Valkyrie) اثری مهیج و با ظرافتهای فراوان، دربارۀ کودتای بزرگ و نافرجام ارتش آلمان و توطئه ترور هیتلر است. این ترور، که در بیستم جولای سال ۱۹۴۴ با شکست مواجه شد، با محوریت و رهبری کلنل کلاوس فون اشتاوفنبرگ (با بازی تام کروز) انجام شد. عملیات کودتا درنهایت با چیزی در حدود ۷۰۰ دستگیری و ۲۰۰ اعدام خاتمه یافت که شخص فون اشتاوفنبرگ نیز یکی از آن افراد بود. دستاندرکاران این توطئه پیش از اینکه از ناموفق بودن آن و کشته نشدن هیتلر خبردار شوند، با خبر دادن به نیروی ارتشِ ذخیرۀ آلمان و دستگیری نیروهای اساس، عملیات را پیش برده بودند. در نقد و بررسی فیلم «والکیری» با فیلیمو شات همراه باشید.
بر اساس نقشۀ خیانتکارانۀ توطئهچینان، احتمال مرگ حتمی هیتلر بسیار بالا بود. به همین دلیل هم آنها بیپرده و بیپروا از حس نفرتی که به هیتلر داشتند، صحبت میکردند. این حس تنفر احتمالاً برآمده از خاستگاه آنها و حس وطندوستیشان بود؛ زیرا اغلبِ آنها، افسران قدیمی ارتش آلمان بودند و از اقداماتی که هیتلر علیه ارتش و برخلاف مصالح کشور انجام میداد، عصبانی بودند. پس از نبرد نرماندی، که در نهایت با شکست آلمان خاتمه یافت، آنها امیدوار بودند که بتوانند جان هزاران ارتشی و مردم عادی را از تبعات جنگ حفظ کنند.
گفته شده بود که فون اشتاوفنبرگ در دهۀ ۱۹۳۰ و در اوایل شروع جنگ جهانی دوم از رفتار نیروهای نازی با یهودیان ناراحت بوده و از آنها حمایت نمیکرده است. علاوه بر این، اشتاوفنبرگ واقعۀ شب بلورین را فضاحت و رسوایی تمامعیاری برای آلمان میدانست؛ واقعهای که به شکستن شیشههای خانهها، مغازهها و کنیسههای یهودیان در شهرهای آلمان منجر شد. این واقعه به همان میزان که یهودیان را آزردهخاطر کرده بود، او را نیز تحت تأثیر قرار داد.
نقد و بررسی فیلم «جوجو خرگوشه»: آغازی نو برای نازیها
گفته میشود که در هنگام قتلعام یهودیان بهدست نازیها، عدهای از آلمانیها نمیدانستند که چه اتفاقی در حال رخ دادن است؛ آنها همان کسانی بودند که بعدها ترور هیتلر را برنامهریزی کردند. درباره صحت این ادعا نمیتوان مطمئن بود چون میدانیم که توطئه ترور هیتلر توسط نیروهای اساس انجام شده بود. اما شاید آنها از جنایت نازیها علیه یهودیان خبر نداشتند؛ شاید.
کارگردانی فیلم حماسهوار «والکیری» را برایان سینگر بر عهده دارد. او که کارگردانی فیلم «مظنونین همیشگی» (با نام اصلی The Usual Suspects) را در کارنامۀ خود دارد، بهخوبی عوامل اصلی عملیات و نقش هریک از آنها را برای مخاطب شرح میدهد. در میان بازیهای فیلم، دو بازیگر بهترین ایفای نقش را داشتهاند. اولی مربوط به کنت برانا است. او در نقش افسری ظاهر شده که مخفیانه بمبی را به هستۀ مرکزی حزب نازی و نزدیک هیتلر میآورد و بعد هم خودش به اشتباه آن را از هیتلر دور میکند! دیگری مربوط به نقش ژنرالی است که اجرای آن را تام ویلکینسون بر عهده دارد. این ژنرال با چهرهای بیطرف و صلحدوست وارد جبهۀ توطئهگران میشود و در نهایت، برای سه تن از آنها مستقیماً رأی اعدام صادر میکند.
تام کروز نیز در ایفای نقش اصلی بسیار رضایتبخش عمل کرده است. هرچند عدۀ زیادی تام کروز را برای ایفای نقش قهرمانی نیمهکور و یکدست به باد انتقادات تندوتیز خود گرفتند، اما من نمیتوانم توضیحی قانعکننده برای انتقادات آنها پیدا کنم. شاید دو عاملی که در ادامه توضیح خواهم داد نقشی مؤثر در هجمۀ انتقادات داشته باشد: نخست آنکه کروز آنقدر در رسانه و سیستم تبلیغاتی فعالیت کرده که حتی اگر از روی صداقت هم کاری انجام دهد، به نظر مسخرهبازی میآید. و دوم اینکه، این روزها بار بخش زیادی از تبلیغات فیلم بر دوش هوادارانی است که با شایعهپراکنی و جنجالآفرینی و با گرفتن ژست منتقد قصد ایجاد هیاهو و جلبتوجه دارند؛ حتی اگر فیلم را ندیده باشند. این نکته میتواند دلیل بسیاری از جهتگیریها درباره تام کروز را توضیح دهد.
نقد و بررسی فیلم «یک زندگی پنهان»؛ کشاورزی که نمیخواهد برای هیتلر بجنگد
برخی میگویند کروز در ایفای نقش فون اشتاوفنبرگ خیرهکننده ظاهر نشده است. در این رابطه، باید گفت که با توجه به شخصیت این نقش و ویژگیهای اخلاقی او نباید انتظار خاصی از کروز داشت. فیلم «والکیری» دربارۀ سربازان کهنهکار ارتش و قاعدهمندی اخلاقیات آنان است. نباید انتظار داشت کروز نقش افسری را بازی کند که هنگام قرارگرفتن در شرایط خطرناک دادوفریاد راه میاندازد و شلوغکاری میکند. این سربازان یاد گرفتهاند که در شرایط بحرانی وحشتزده نشوند.
آنها از عملیاتی که به دست خود هیتلر طراحی شده بود، علیه او استفاده کردند. در حقیقت، همین نکته هم احتمال موفقیت آنها را بسیار زیاد میکرد. در این عملیات، نیروی ذخیرۀ ارتش برای دفاع از آلمان در برلین عقب نگه داشته شده بود و هیتلر مشغول حمله به متفقین بود. در این زمان، فون اشتاوفنبرگ نقشۀ ترور هیتلر را برنامهریزی کرد. نقشه بینقص بود و بینقص هم پیش رفت تا زمانی که خبر زندهماندن هیتلر رسید.
نگاهی به سریال «شکارچیان»؛ آل پاچینو در تعقیب نازیها
اگر عملیات موفقیتآمیز پیش میرفت، به گفتۀ خود دسیسهگران، برنامۀ بعدی اتحاد با متفقین و حمله به شوروی بود. با توجه به وقایع سیاسی آن زمان، شاید حمله به شوروی، آنهم زمانیکه همپیمانشان بوده، عملی احمقانه پنداشته شود؛ اما برنامهریزیهای توطئهگران بر این مبنا بود که استراتژی جدیدی در ارتش آلمان پایهگذاری کنند. بههرحال، حقیقت آن است که هدف هیچ سیستمی حمایت کامل از بیگناهان نیست. مسئلۀ آزادسازی اردوگاههای مرگ، مثال خوبی است؛ متحدین حتی خطوط آهن منتهی به این اردوگاهها را بمباران نکردند و بسیار هستند کسانی که هنوز این موضوع را نمیدانند.
منبع: Roger Ebert
در تشریح حرکت ” انسان دوستانه” “فون اشتاوفنبرگ” علیه “هیتلر جنایتکار” بهتر بود به جای لفظ دسیسه گران ! و توطئه گران!! _کلمه های مثبت مورد استفاده قرار می گرفت . همین،