فیلم ترسناک «The Turning» ماجرای پرستار دو کودک یتیم را در خانهای تسخیرشده روایت میکند؛ دو کودک که با حضور ارواح در خانهشان مشکلی ندارند!
فلوریا سیجیزموندی برای ساخت فیلم «چرخش» (با نام اصلی The Turning) از رمان کلاسیک «سختتر شدن اوضاع» (با نام اصلی The Turn of the Screw) الهام گرفته است؛ رُمانی که به قلم هنری جیمز در سال ۱۸۹۸ نوشته شده است. ۱۲۲ سال از تألیف کتاب هنری جیمز میگذرد و فیلمهای بسیاری با اقتباس از این رمان ساخته شدهاند؛ بنابراین تعجبی ندارد که فیلم ترسناک «چرخش» با اقتباس از کتابی متعلق به ۱۲۲ سال گذشته ساخته شده باشد! در این فیلم، بازیگرانی چون مککنزی دیویس، فین ولفهارد، بروکلین پرینس و جولی ریچاردسون در کنار دیگر بازیگران ایفای نقش کردهاند. از آثار قبلی فلوریا سیجیزموندی میتوان به فیلم «فراریها» (با نام اصلی The Runaways) و سریال تلویزیونی «سرگذشت ندیمه» (با نام اصلی The Handmaid’s Tale) اشاره کرد که از شبکۀ هولو پخش میشد. در فیلم «چرخش»، پیوستگی میان روند داستان و برانگیختن احساسات، فدای ساختن سکانسهای ترسناک میشود؛ سکانسهایی که شاید فقط باعث شوند پرستاران کودک از ادامۀ فعالیت در حیطۀ کاریشان دلسرد شوند!
۴۰ فیلم برتر ژانر وحشت؛ ترسناک ترین فیلم های قرن ۲۱ را در فیلیمو شات بشناسید
فیلمنامهنویسان این فیلم، چاد هیس و کری هیس هستند، که پیشتر نیز سابقۀ نوشتن فیلم هایی ترسناک چون «خانۀ مومی» (با نام اصلی House Of Wax) در سال ۲۰۰۵، «احضار» (با نام اصلی The Conjuring) در سال ۲۰۱۳ و قسمت بعدی آن را در سال ۲۰۱۶ داشتهاند. چاد و هری افسانههای معروف قدیمی را بهروز کردهاند . آن دو میخواهند به کمک المانهای کوچکی چون تیتر بزرگ خودکشی کرت کوبین در روزنامه یا موسیقی متن در سبک راک گرانج (چیزی شبیه به موسیقیهای کورتنی لاو و کیم گوردون)، تصاویری مبهم، اما مرتبط به سبک گرانج ایجاد کنند و از این طریق، فضای «چرخش» را به آن سمت هدایت نمایند.
داستان دربارۀ زنی جوان به نام کیت با بازی مککنزی دیویس است (بازیگر فیلم «نابودگر : سرنوشت تاریک» با نام اصلی Terminator: Dark Fate). در فیلم ترسناک «چرخش»، کیت بهعنوان پرستار دو کودک یتیمی استخدام میشود که در ایالت دوری به همراه خدمتکار خانهشان زندگی میکنند. او با وجود بدبینی و تردید همخانهاش رُز (با بازی کیم آدیس ، که نقش کوتاهی را ایفا میکند) شغل را میپذیرد. فلورای هفتساله (با بازی بروکلین پرینس) و برادر پانزدهسالهاش مایلز (با بازی فین ولفهارد) از لحاظ روحی، بهشدت آسیب دیدهاند. این موضوع با توجه به اینکه والدینشان مردهاند و تنها همنشین آن دو که زنی چندشآور به نام گراس (با بازی باربارا مارتن) است، دور از انتظار نیست. کیت، پس از مدتی، متوجه میشود از کودکانی پرستاری میکند که برقراری ارتباط با آنها مشکل است و کنترلشان چندان آسان نیست؛ مثلاً، آنها به خود اجازه میدهند برای خوشگذرانی و سرگرمی، عروسکی را روی آب استخر به پشت قرار دهند تا کیت به اشتباه فکر کند فلورا غرق شده است و اینگونه او را تا سر حد مرگ میترسانند! کیت پس از ورود به خانه، با گذر زمان، متوجه سروصداهای عجیبی میشود و کمی بعدتر، با توجه به اتفاقات گوناگون درمییابد این خانه و زمین آن را روح خانم جسل (با بازی دنا تامسن) و یک مربی اسبسواری به نام پیتر کوئینت (با بازی نایل گرگ فولتین) تسخیر کردهاند؛ حتی بهنظر میرسد که بچهها به حضور این دو نفر در خانه آگاه هستند!
نقد و بررسی فیلم سینمایی دومینو؛ ضعیفترین اثر سینمایی دی پالما
نگاهی به فیلم اختفا | در جستوجوی قاتلی عروسکی
با توجه به موقعیتسازیهای ترسناک، اما قابل پیشبینی، این فیلم به کمک هر دستاویزی میخواهد از ساخت صحنههای ترسناک عقب نماند؛ حال از چرخخیاطیای که ناگهان روی مانکنی بزرگ روشن میشود و شروع به دوختودوز میکند، بگیرید تا ارواح و اشباحی که هرازچندگاهی در صحنه حضور پیدا میکنند! متأسفانه بسیاری از این سکانسها بیش از آنکه ترسناک باشند خندهدار هستند؛ مثلاً، سکانسهایی چون تعقیبوگریز کیت و مایلز درحالیکه سوار بر اسب از میانۀ هزارتویی در تاریکی شب میگذرند. یا مثلاً در جایی دیگر کیت متوجه میشود ناخنهای دستی که به بدنی وصل نیست به او چنگ میاندازد و زخمیاش میکند؛ انگار که او کشمکشی با شخصیت Thing در فیلم «خانوادۀ آدامز» (با نام اصلی The Addams Family) داشته باشد. در ادامه، فیلم تلاش میکند با پیشکشیدن نکات روانشناسانه از ریتم نیفتد و شما را متقاعد میکند که ادامۀ این اتفاقات کیت را دیوانه خواهد کرد؛ همچنین برای قوتبخشیدن به مفاهیم فیلمنامه شخصیت جدیدی را اضافه میکند. در اینجا مادر بستریشدۀ کیت (با بازی جولی ریچاردسون که در نقشی کوتاه، اما تحسینبرانگیز ظاهر شده) همان ایدهای است که باید روند فیلم را قوت ببخشد، اما چندان کارآمد نیست. این ایده شاید در صحنههایی مختصر، فیلم را به نقطۀ اوج برساند، اما برای مخاطبان کاملاً گیجکننده و مبهم است. اجرای ساده و آرام دیویس موجب میشود که شما بیش از هرچیز، مشتاق ظرافت شکنندۀ دبورا کارا در نسخۀ اقتباسشدۀ کلاسیکِ سال ۱۹۶۱ باشید؛ یعنی، فیلم «بیگناهان» (با نام اصلی The Innocents) که حقیقتاً هنوز هم با دیدنش مو بر تن سیخ میشود. آنچه فیلم «چرخش» را تأثیرگذارتر میکند بازی ولفهارد است؛ بازیگری که بهطور مشخص در گذشته با چنین فضاهایی آشنا بوده و در نتیجه، این نقش را بهدرستی ایفا میکند. همانطور که فیلم «آن» (با نام اصلی It) و سریال «چیزهای عجیب» (با نام اصلی Stranger Things) نیز گواهی بر این موضوع هستند. البته نباید فراموش کرد پرینس نیز در فیلم «چرخش» همان نمایش جذاب و گیرایی را ایفا کرده که در فیلم «پروژۀ فلوریدا» (با نام اصلی The Florida Project) در سال ۲۰۱۷ اجرا کرده بود.
منبع: Hollywood Reporter
خیلی راحت می تونست پایان بهتری خلق کنه . ولی با این حال اقتباس بدی نبود .
خیلی راحت می تونست پایان بهتری خلق کنه .ولی با این حال بد نبود
یا به قول مسعود در کامنت های پایین میخواستم دیوونه نشونش بدن یا خونه جن زده بود
دو صحنه بود ک موضوع رو مشخص نمی کرد اولین صحنه جایی بود که دختره بچه هارو برمیداره و میره و به طوری از دست روح ها نجات میده و صحنه دیگه جایی بود ک میفتن کیت دیونست و بیمار روانیه و اون فردی که توی اون مرکز بود مادرش نبود خودش بود .
واضح مشخص نشده که ماجرا در اصل باید چجوری پیش بره.
آخر فیلم که اصلا معلوم نشد چیشد
کیت و فلورا و مایلز تو ماشین بودن بعد یهو برگشت تو اون سکانس قبلی… خیلی نامفهوم بود 😐
تعلیق حاکم بر داستان میتوانست فقط دو پیش بینی را در ذهن بیننده به رسمیت بشناساند ولی پراکندگی ابزارهای نتیجه گیری و داستانی که در یک سوم پایانی اش دچار ولنگاری شخصیت پردازی شده است مانع این مهم میشوند . اصرار فیلمساز در مخفی کردن شخصیت پردازی ارواح مثلا ترسناک داستان و صحنه پایانی درون استخر میتواند بر تمایل سازندگان نسبت به ادامه های این اثر صحه گذارند . این فیلم میتواند براحتی دو دنباله با تکیه بر پردازش مفاهیم پنهان و رازهای فیلم نخست داشته باشد و دوستداران این فیلم امیدوار هستند که نقایص داستان و فیلم نامه عمدی و هدفمند بوده باشند .
آخر فیلم چیشد من نفهمیدم… :/
البته واقعا صحنه هیجان انگیز داره
Very nice film
فیلم خیلی خوب
فیلم خیلی خوب و هیج و انتهای نا معلوم
[…] تولید یک محصول، همواره وسوسهکننده است. ساخت فیلم «چرخش» بهانهای شده تا استیون اسپیلبرگ پس از گذشت سه دهه، […]
اسپویل!!
خیر سرشون مثلا میخواستن برسونن که کیت دیوونه شده که الحق به مزخرفترین شیوه اجراش کردن، جمله ای که خدمتکار به کیت میگه بیا امیدوار باشیم بیماری مادرت ارثی نباشه سر همین موضوعه و احتمالا اون فردی رو که کیت در آخر فیلم تو تیمارستان میبینه خودشه نه مادرش. تو پایان فیلم هیچ اشاره درستی به شخصیت هایی که ارواحشون وجود داره نشد، رفتار مایلز هم خیلی روش کار نشد، مشکلات فلورا رو هم فیلم گذاشت خودمون حدس بزنیم! داستان پردازی نه چندان جالب پایان درست و درمونی هم نداشت
ما که آخر فیلم رو نفهمیدیم چی شد :/