نقد و بررسی فیلم اسراری که مخفی نگه می داریم | انتقام، مرهمی بر زخم‌های کهنه

در درامی پُرتعلیق، نومی راپاس یکی از جنایتکاران جنگ جهانی دوم را شناسایی می‌کند، درحالی‌که این فرد هویت اصلی‌اش را مخفی کرده است!
یووال آدلر ماجرایی را روی پردۀ نقره‌ای برده است که مربوط به دوران پس از جنگ جهانی دوم، در شهر بندری کوچکی در ایالات‌متحده است. او داستانِ یافتن یک نازی جنایتکار را در قالب فیلمی پُر‌هیجان به تصویر می‌کشد. برای نقد و بررسی فیلم اسراری که مخفی نگه می داریم با فیلیمو شات همراه باشید.


برای بیش از سه‌چهارم قرن، شوخی کنایه‌آمیزی در آلمان رواج یافته بود؛ به این شکل که پس از پایان جنگ جهانی دوم دیگر هیچ نازی‌ای در آلمان وجود ندارد؛ حتی می‌توان گفت هیچ فردی که سابقاً جزو حزب نازی بوده باشد هم در میان آلمانی‌ها یافت نمی‌شود. در حقیقت، پس از اتمام جنگ جهانی دوم، همۀ مردم آلمان در تلاش بودند وابستگی‌های سیاسی پیشین خود به حزب نازی را کتمان کنند یا آن‌ها را به ‌حداقل برسانند. برای همین هم داستان‌هایی دربارۀ پیشینه‌شان خلق میکردند؛ حتی برخی از این هم فراتر رفتند. آن‌ها به شهرها و کشورهای دیگر مهاجرت کردند و برای خود هویتی جدید ساختند تا همۀ آنچه را در زمان جنگ انجام داده بودند، در گذشتۀ خود دفن کرده باشند. فیلم اسراری که مخفی نگه می داریم (با عنوان اصلی The Secrets We Keep) یکی از این سرگذشت‌های انکار‌شده را نبش‌قبر می‌کند. در این فیلم، نومی راپاس در نقش زنی ظاهر می‌شود که از اروپا به ایالات‌متحده پناهنده شده است. او ناگهان حقیقتی وحشتناک را کشف می‌کند: افسر نازی‌ای که در گذشته او را بسیار آزار داده بود، اکنون در همین شهر کوچک و در همسایگی او زندگی می‌کند!

فیلم اسراری که مخفی نگه می داریم

فیلم اسراری که مخفی نگه می داریم موضوعی مشابه فیلم مرگ و دوشیزه (با عنوان اصلی Death and the Maiden) ساختۀ رومن پولانسکی در سال ۱۹۹۴ دارد و یک درام پُر‌تعلیق است. در مقایسه با فیلم پولانسکی، باید گفت منطق این فیلم چنان که باید قانع‌کننده نیست و در عین حال، از داشتن موضوعی دسته‌اول و تازه نیز بی‌بهره است. کارگردان فیلم، آدلر، در روایت داستان، شیوه‌ای را دنبال می‌کند که از همان ابتدای فیلم می‌توان پایان آن را حدس زد. با وجود این، ساختار فیلم ‌آن‌قدری قوی است که حاصل کار تأثیرگذار باشد و برای هنرپیشگان نیز بستری مناسب فراهم آورده تا هنرشان را نمایش دهند. علاوه‌بر همۀ این‌ها، در این فیلم، راپاس و جوئل کینامن که در دوران دبیرستان با یکدیگر هم‌کلاس بودند، دوباره هم‌بازی شدند. این دو هنرپیشۀ سوئدی پیش‌تر نیز در فیلم کودک ۴۴ (با عنوان اصلی Child 44) محصول ۲۰۱۵، با یکدیگر همکاری کرده‌اند.


رهایی از رستگاری در شائوشنگ


در اصل، اسراری که مخفی نگه میداریم را می‌توان نمایش‌نامه‌ای با سه شخصیت اصلی دانست که در فضای بستۀ یک اتاق هم می‌تواند اجرا شود. اما یووال آدلر، کارگردان فیلم که در نوشتن فیلم‌نامه نیز با رایان وینگتون همکاری داشته است، به این موضوع دقت داشته. او شیوۀ سیال و ریتم روایی بجایی به داستان افزوده است. در نتیجه، بیننده احساس نمی‌کند که در حال تماشای یک اجرای صحنه‌ای است و از آنچه می‌تواند فضای روایت این ماجرای اخلاقی را سنگین کند نیز گریخته است.

پیش‌بینی‌ها دربارۀ فیلم اسراری که مخفی نگه می‌داریم حاکی از آن نیست که این اثر بتواند شوق فراوانی را در مخاطبان اکران عمومی برانگیزاند و تا فصلِ اعطای جوایز سینمایی در پایان سال در اذهان باقی بماند؛ اما برای تماشا در خانه، احتمالاً، رضایت نسبی بینندگان را کسب خواهد کرد.
مایا، با بازی راپاس، زنی با اصالت رومانیایی است که از سال‌ها پیش، در شهری کوچک و سرسبز در آمریکا زندگی می‌کند. او پس از جنگ جهانی دوم، در بیمارستانی یونانی مشغول به کار شده است و در همان بیمارستان هم با پزشکی به نام لوئیس، با بازی کریس مسینا آشنا می‌شود و ازدواج می‌کند. حال نیز با خانواده‌اش زندگی آرامی دارد. در پس‌زمینه‌های فیلم، تبلیغاتی از فیلم معروف شمال از شمال غربی (با نام اصلی North by Northwest) دیده می‌شود که با توجه به آن می‌توان حدس زد داستان فیلم در سال‌های ۱۹۵۹ یا ۱۹۶۰ روی می‌دهد. ماجرا از آنجایی شروع می‌شود که مایا با تنها فرزندش پاتریک (با بازی جکسون ونسان) در پارک هستند. مردی برای سگش سوت می‌زند و صدای سوت توجه مایا را به خود جلب می‌کند، اما موفق نمی‌شود چهرۀ مرد را به‌خوبی ببیند. سپس فرصتی دست می‌دهد که مایا مرد را تا خانه‌اش تعقیب کند و دزدانه از پنجره، صورت او را بیند. مایا اطمینان می‌یابد که اشتباه نمی‌کند: این مرد همان افسر اس‌اس آلمانی است که باعث مرگ خواهر کوچک‌تر او شده است! سال‌ها پیش، در پایان جنگ جهانی دوم، مایا و خواهرش در میان گروهی از زنان رومانیایی بودند که پس از فرار از اردوگاه کار اجباری، مورد حمله و ضرب‌و‌شتم سربازان آلمان نازی قرار گرفتند.

فیلم اسراری که مخفی نگه می داریم

همسر مایا از هیچ‌‌کدام از وقایع روی‌داده در گذشتۀ او باخبر نیست، هرچند در طول زندگی مشترک متوجه شده است که مایا به توجه و مراقبت روحی ویژه‌ای نیاز دارد و از چیزی رنج می‌برد. به‌زودی مایا مجبور می‌شود همه چیز را برای همسرش تعریف کند؛ زیرا این افسر سابق نازی، که کارل نام دارد و نقش او را کینامن بازی می‌کند، ربوده شده و بیهوش در ماشین مایاست و مایا او را با خود به خانه می‌برد!
لوئیس در مواجهۀ اولیه با آنچه در حال روی‌دادن است دچار ناباوری و حیرت شده است؛ تا حدی که نمی‌تواند در برابر مایا مقاومت کند. زن و شوهر بدون هیچ بحثی اسیر دست‌و‌پا‌بستۀ خود را به زیرزمین خانه می‌کشانند. زندانی که دهانش بسته نشده است، اصرار دارد اشتباهی رخ داده است؛ او کارل نیست بلکه توماس نام دارد و از طرفی، افسر سابق نازی نبوده است. او می‌گوید که یک سوئیسی بی‌طرف است که هرگز در جنگ شرکت نکرده و در زمان جنگ نیز در زوریخ شغلی عادی و معمولی داشته است. واضح است که مایا به حرف‌های او اهمیتی نمی‌دهد؛ او آماده است تا به هر طریق ممکن حقیقت را از دهان زندانی‌اش بیرون بکشد.

فراموش نمی‌کنم و نمی‌بخشم؛ نگاهی به سه کاراکتر زن انتقام جو که بر پرده نقره‌ای درخشیده‌اند

چیدمان صحنۀ فیلم و تعداد شخصیت‌ها چنان در نظر گرفته شده‌اند که صحنه‌ها در حد امکان از ازدحام به دور باشند. در واقع، همۀ آنچه در این فیلم شاهد خواهیم بود، تلاش زندانی برای فرار، همسایه‌هایی که به کارهای مایا و همسرش مشکوک شده‌اند، پلیسی که به خانه سر می‌زند و البته همسر آمریکایی توماس، راشل است که نقش او را ایمی سیمتز ایفا کرده است. نقش راشل نیز به نوعی آشنا به نظر می‌رسد؛ او در ابتدا از همسرش حمایت می‌کند، اما از جایی به بعد او نیز واقعاً می‌خواهد بداند شوهرش، پیش از ازدواج با او، به‌راستی که بوده است. سیمتز در نقش راشل بسیار هنرمندانه ظاهر شده است؛ او در نقشی کلیشه‌ای که کاملاً خلاصه و به اجمال طراحی شده است، شک و نگرانی عمیق زنی را به نمایش می‌گذارد که همسرش در مضان اتهامی بزرگ قرار دارد. در همین حال، مسینا نیز در نقش همسری باوقار و همراه می‌درخشد.
در فیلم اسراری که مخفی نگه می داریم، راپاس اجرایی بسیار قوی در نقشی به زبان انگلیسی از خود به نمایش گذاشته است. او در نقش اول، زنی را نمایش می‌دهد که اگرچه گهگاه به مرز جنون نزدیک می‌شود، دیگر نمی‌خواهد قربانی باشد. بازی کینامن نیز تأثیرگذار است، اما چندان که انتظار می‌رود تهدید‌آمیز نیست. همین قطعیت نداشتن همچون شگردی به فیلم کمک می‌کند تا حد امکان این ایده را در ذهن مخاطب زنده نگه دارد که شاید کارل یا همان توماس واقعاً بی‌گناه باشد. در این راستا، تا پایان فیلم، به‌وضوح مشخص نمی‌شود که نام این شخصیت کارل است یا توماس.

فیلم اسراری که مخفی نگه می داریم

یکی دیگر از نقاط قوت فیلم‌نامه به‌طور حتم، پرهیز از سخنرانی و زیاده‌گویی است و بهترین قسمت آن، جایی است که زندانی واقعیت را آشکار می‌کند. این رمزگشایی آشکار می‌کند که چگونه اعمال شیطانی، حتی خود شخص را هم گرفتار می‌کنند. در حقیقت، این گرفتاری و سرگشتگی، گذشته و آیندۀ شخص را تحت‌تأثیر خود قرار خواهد داد و در درون او بین آنچه واقعاً هست و آنچه دربارۀ خود می‌پندارد شکافی پُر‌نشدنی ایجاد خواهد کرد.

فیلم اسراری که مخفی نگه می داریم با بازگشتی مختصر به اتفاقاتی که در گذشته روی داده است، به شکلی بسیار متناسب بر جنبۀ ملودرام فیلم فائق می‌آید. محل فیلم‌برداری در ایالت لوئیزیاناست، اما این موضوع چندان در فیلم مشخص نیست. در مقابل، محدودۀ زمانی‌ای که داستان در آن اتفاق می‌افتد با ظرافت تمام در همۀ طراحی‌ها و جلوه‌های بصری نمود پیدا کرده است. با وجود این، در برخی قسمت‌ها، فیلم‌نامه و داستان تا حدودی باورپذیر نیستند؛ برای نمونه، پس از اینکه دربارۀ مرد گم‌شده آگهی‌‌هایی در شهر پخش می‌شود، مایا و لوییس سعی می‌کنند روی ماجرا سرپوش بگذارند و تقصیر خود را انکار کنند. اما رفتارشان باور‌پذیر نیست. در واقع، نقطه‌قوت فیلم بیش از آنکه حاصل تأثیر دراماتیک حوادث غیر‌منتظرۀ آن باشد، ناشی از مدیریت بار ملودرام آن بوده است. شاید نتوان این فیلم را در نمایش جنایات نازی‌ها در جنگ جهانی دوم اثری بسیار موفق دانست، اما آنچه در نهایت ساخته شده است تریلری بی‌کیفیت نیست. هرچند فیلم سوژه‌هایش را از میان افراد عادی با سطح زندگی متوسط انتخاب کرده است، میزان تنش و اضطراب درستی را به مخاطب القا می‌‌کند و از این منظر کاملاً اقناع‌کننده عمل کرده است. با وجود این، باید اذعان داشت سؤالات اخلاقی‌ای که این فیلم در ذهن مخاطبانش ایجاد می‌کند، ناخودآگاه با پیچیدگی‌های فیلم پیشین کارگردان مقایسه خواهد شد (فیلمی به نام بیتاللحم (با عنوان اصلی Bethlehem) که در سال ۲۰۱۳ ساخته شده است). سؤالات سخت و دشواری که در هر دو فیلم به شیوه‌ای منحصر‌به‌فرد مطرح شده‌اند تا مدت‌ها ذهن را درگیر خود نگه می‌دارند.

دیدن این فیلم می‌تواند این سؤال را در ذهن برانگیزد که اگر شما به‌جای مایا بودید چه می‌کردید؟ آیا از مواجهه با آن گذشتۀ دردناک فرار می‌کردید؟ این زخم قدیمی را چگونه مرهم می‌گذاشتید؟ می‌بخشیدید یا انتقام می‌گرفتید؟ این‌بار شما پاسخ دهید!


منبع: Variety

نظر شما چیست؟

ایمیل شما منتشر نخواهد شد

از اینکه نظرتان را با ما در میان می‌گذارید، خوشحالیم

fosil