نقد و بررسی فیلم کلبه | داستان تکراری یک نامادری بدجنس

فیلم «کلبه» با عنوان اصلی «The Lodge» داستان تکراری اضافه شدن یک نامادری مرموز به خانواده را روایت می‌کند.

فیلم کلبه با عنوان اصلی «The Lodge» داستان تکراری اضافه شدن یک نامادری مرموز به خانواده را روایت می‌کند. تقریباً در تمام فیلم‌های قدیمی شاهد این بودیم که پیوستن یک نامادری به خانواده مشکلات فراوانی ایجاد می‌کرد. آنها معمولاً شخصیت شرور ماجرا هستند؛ زنانی بدذات که در خانواده پذیرفته نمی‌شوند. نمونه‌ کامل این شخصیت را می‌توان در کارتون سیندرلا محصول شرکت دیزنی دید. اگر زن بینوایی بخواهد با خانواده جدیدش ارتباطی دوستانه برقرار کند، باید با انبوهی از احساسات منفی و تعصبات کلیشه‌ای روبرو شود؛ کاری که اغلب ناممکن است زیرا از همان ابتدا او را به چشم دشمن نگاه می‌کنند. در نقد و بررسی فیلم «کلبه» با فیلیمو شات همراه باشید.


گریس (با بازی رایلی کیو) که هنوز رسماً به یک نامادری تبدیل نشده است، می‌خواهد هرچه زودتر احساسات ناخوشایند نسبت به یک نامادری را تغییر دهد. او داوطلبانه وقت بیشتری را با نامزدش ریچارد (با نقش‌آفرینی ریچارد آرمیتاژ) و دو فرزند او، میا و ایدن (با بازی لیا مک‌هیو و جیدین مارتل) می‌گذراند تا بتواند روابط دوستانه‌ای با آنها برقرار کند. بچه‌های ریچارد هنوز در غم از دست دادن مادرشان (با بازی آلیسیا سیلورستون)، که در تعطیلات چند ماه پیش در کلبه‌ای دورافتاده خودکشی کرده بود، عزادار هستند. همان‌طور که می‌توان انتظار داشت، فروکش نکردن غم از دست دادن مادر موجب می‌شود پذیرفتن گریس به‌عنوان عضو جدید خانواده دشوارتر شود.


نقد فیلم طعم چای سبز روی برنج


ریچارد تصمیم می‌گیرد برای تعطیلات پیش رو گریس را به کلبه قدیمی خانواده دعوت کند. هنگامی‌که او به شهر بازمی‌گردد تا به مسائل کاری‌اش رسیدگی کند، فرزندانش را به گریس می‌سپارد. میا و ایدن، که پیش‌ازاین در مورد گریس تحقیق کرده بودند، تصمیم می‌گیرند به او نشان دهند که تا چه حد گریس را در مرگ مادرشان مقصر می‌دانند. آنها به این موضوع اکتفا نمی‌کنند و دائماً گذشته ‌گریس در فرقه‌ای مذهبی را به رخ او می‌کشند. متأسفانه گریس اعتمادبه‌نفس خود را از دست می‌دهد و فیلم «کلبه»، علی‌رغم شروع خوب و متفاوت، به‌پایانی کلیشه‌ای و ساده منتهی می‌شود؛ پایانی که بیش‌ازحد پیش‌پاافتاده به نظر می‌رسد.

بچه‌ها باقدرت به خاطرات مادرشان وفادار هستند و فیلم نیز، در بیشتر مواقع، در جبهه آنها قرار دارد. با روی دادن اتفاقاتی غیرطبیعی، گریس تصور می‌کند که همسر قبلی ریچارد این کلبه را نفرین کرده و حالا روح او خانه را تسخیر کرده است. او خود را در تخریب ازدواج ریچارد، که از دید بچه‌ها به خودکشی مادر منجر شده است، مقصر می‌داند. علاوه بر این، بازگشت خاطرات بد گذشته، زمانی که گریس عضو یک گروه مذهبی با باورهایی خاص بود، او را آزار می‌دهد.

نقد و بررسی فیلم کلبه

نقد و بررسی فیلم مقاومت ناپذیر | جنگ سیاسی استراتژیست‌ها


تریلر روان‌شناختی و دلهره‌آور «کلبه» حاصل همکاری ورونیکا فرانز و سورین فیالا در مقام کارگردان و سرجیو کاسکی به‌عنوان نویسنده است. این فیلم نیز همچون اثر قبلی این دو کارگردان به نام «شب‌به‌خیر مامان» با عنوان اصلی «Goodnight Mommy»، احساسات بیننده را در مواجهه با ترس از دست دادن والدین سوژه داستان قرار می‌دهد. در فیلم اتریشی «شب‌به‌خیر مامان»، دو برادر پس از جراحی پلاستیک صورت مادرشان با او احساس غریبگی می‌کنند؛ چراکه رفتار مادر تغییر کرده و این احساس بد، اضطراب و ترس آنها را به شکل مخربی افزایش می‌دهد. در فیلم «کلبه»، بچه‌ها از ابتدا با نامزد جدید پدرشان سر ناسازگاری و بی‌اعتمادی دارند؛ بنابراین او را چنان آزار می‌دهند که اتفاقات به نقطه‌ای برگشت‌ناپذیر می‌رسند.

اگرچه در فیلم «کلبه» چندین جنبه ترسناک جدید مانند بیماری روحی گریس و گذشته مذهبی او به داستان اضافه‌شده است ، اما این فیلم درواقع بازسازی فیلم قبلی فرانز و فیالا، «شب‌به‌خیر مامان»، است که این بار با زبان انگلیسی ساخته‌شده است. بااین‌حال، فیلم ترسناک «کلبه» از بسیاری جهات قابل‌تحسین است؛ به‌خصوص بازی زیبای رایلی کیو در نقش گریس را نمی‌توان نادیده گرفت. صورت بی‌احساس او، بچه‌ها و مخاطب را در تشخیص نیت واقعی‌اش دچار تردید می‌کند؛ آیا گریس واقعاً می‌خواهد با فرزندان ریچارد رابطه دوستانه برقرار کند؟ یا هدف شرورانه‌ای را پشت سیمای مظلومش پنهان کرده است؟ با جلو رفتن داستان، معماها یک‌به‌یک حل می‌شوند، خوش‌رفتاری‌ها رنگ می‌بازند و کیو با بازی زیبایش ما را غافلگیر می‌کند.

طراحی صحنه فیلم «کلبه» یکی دیگر از نقاط قوت آن است. به‌راحتی می‌توان حدس زد که فضای روستایی فیلم «موروثی» با عنوان اصلی «Hereditary» منبع الهام کارگردانان بوده است. آنها قصد دارند با استفاده از عناصر معماری، از همان ابتدای فیلم، حس اضطراب را به بیننده القا کنند. فیلم «شب‌به‌خیر مامان» در خانه‌ای نسبتاً مدرن با تزییناتی ظریف و پنجره‌های متعدد روایت می‌شود. این خانه برای دو برادر که شخصیت‌های اصلی داستان هستند، بزرگ به نظر می‌رسد و همانند یک هزارتوی خاکستری‌رنگ و فریبنده آنها را به دام می‌اندازد. از سوی دیگر، اکثر صحنه‌های فیلم «کلبه» ترس از فضاهای بسته را در ذهن مخاطب تداعی می‌کنند و چشم‌انداز وسیع بیرون نیز، براثر طوفان و برف، چندان قابل دید نیست. از نگاه دوربین تیموس باکاتاکیز، فیلمبردار فیلم «کلبه»، چوب‌ها تیره و زوایا تندوتیز هستند، نور بیرون نیز با خود سرمایی گزنده به همراه دارد؛ گویی چیزی مبهم درباره این کلبه وجود دارد و شاید هیچ‌کدام از شخصیت‌های داستان نباید آنجا باشند؛ به‌ویژه وقتی متوجه می‌شویم با روشن بودن همیشگی آتش بخاری دیواری، کلبه هیچ‌گاه گرم نمی‌شود.

درمجموع می‌توان گفت فرانز و فیالا در ساخت فیلم «کلبه» حاشیه امنیت را رها نکرده‌اند؛ آنها از فرمول مطمئن خود، که پیش‌ازاین آزمایشش را پس داده بود، زیاد فاصله نگرفته‌اند. فیلم «کلبه» با عنوان اصلی «The Lodge» با محیطی وهم‌آور و توطئه‌هایی منجمدکننده، بیش از آنکه ترسناک باشد، مضطرب‌کننده است. درواقع، وحشت این فیلم ناشی از محیط یا موجودات فراطبیعی نیست، بلکه منبع این وحشت شرارتی است که حتی می‌تواند در درون کودکان ریشه داشته باشد.


منبع: Roger Ebert

نظر شما چیست؟

ایمیل شما منتشر نخواهد شد

از اینکه نظرتان را با ما در میان می‌گذارید، خوشحالیم

1 دیدگاه
  1. علی می‌نویسد

    فوق العاده حوصله سر بر و مقوا 🙂

fosil