هر آدمی یک قصه است؛ اما هر سربازی که در جنگ کشته میشود یک قصه قهرمانی کوتاه و غم انگیز است. سریال آزادی بخش نیز یک قصه قهرمانی است.
هر آدمی یک قصه است؛ اما هر سربازی که در جنگ کشته میشود یک قصه قهرمانانه کوتاه و غم انگیز است. سریال آزادی بخش (با عنوان اصلی The Liberator) هم یک داستان قهرمانانه است. برای نقد و بررسی این سریال با فیلیمو شات همراه باشید.
کتاب الکس کرشاو درباره مبارزات ۵۰۰ روزه و زندگی واقعی سربازی به نام فلیکس اسپارکس در سراسر اروپاست. این اثر را شبکه نتفلیکس در قالب یک روتوسکوپی (ترسیم پشت سر هم تصاویر به صورت انیمیشن) در چهار قسمت، به نمایش گذاشته است.
آیا نتفلیکس در اسکار ۲۰۲۱ رکورد ۸۵ساله را میشکند؟
روز کهنهسربازان تعطیلاتی پرطرفدار نیست که بخواهیم به مناسبتش مجموعه تلویزیونی خاصی ترتیب دهیم. بهغیراز چند ویژهبرنامه غیرداستانی و چند برنامه از شبکههایی بهجز نتفلیکس کار چندانی برای این روز تولید نشده است؛ اما آزادی بخش مناسبترین برنامه تلویزیونی است که شبکه نتفلیکس به مناسبت جشن روز کهنهسربازان و جانبازان در قالب چهار قسمت پخش کرده است؛ مینی سریالی که به دلیل استفاده از شیوه روتوسکوپی و نشان دادن تصاویر فیلم زنده روی پردهای مات، بسیار دیدنی و جذاب است. اما همین مجموعه به دلیل تمرکز نادرست و صحنههایی خشونتآمیز، فضایی مبهم و عصبیکننده به مخاطب ارائه میکند.
این سریال از کتاب الکس کرشاو و دقیقاً با همان عنوان اقتباسشده است. آزادیبخش با تهیهکنندگی جب استوارت و کارگردانی گرگ جانکانتیس، بیشتر درباره زندگی واقعی فلیکس اسپارکس (با بازی برادلی جیمز)، فرمانده صد و پنجاه و هفتمین دسته پیادهنظامها، از سومین گردان در جنگ جهانی دوم است که جنگی ۵۰۰ روزه را در سراسر اروپا پشت سر گذاشت؛ از نبرد آنزیو گرفته تا عملیات اژدها در نبرد آشافنبرگ و آزادی اردوگاه کار اجباری در داخل.
۱۰ فیلم برتر نتفلیکس در پنج سال اخیر؛ گنجینهای که نباید از دست داد
عنوان کتاب کرشاو در درجه اول به مردی مجرد اشاره دارد و آزادی بخش هم بهعنوان مینی سریالی که بهطور عمده روی اسپارکس متمرکزشده است. در حقیقت، بهتر است تبلیغات نتفلیکس را نادیده بگیریم که مدعی است تمرکز سریال بین شخصیت اسپارکس و فرمانده گردان به نسبتی مساوی تقسیمشده است. بعید بود سربازان ملقب به تاندربرد ترکیبی از آمریکاییهای مکزیکی، بومیان آمریکا و گاوچرانهای اُکلاهما باشند؛ اما شما میتوانید ببینید که چطور این گروه کسی را که میخواهد داستانی جامع درباره جبهه اروپا در جنگ تعریف کند، فریب میدهد. در ابتدا قرار بود آزادی بخش مینی سریالی هشتقسمتی باشد و به عقیده من این ایده فوقالعاده بود.
کوتاه کردن زمان آزادی بخش به چهار ساعت، نتیجهای داشته که به عقیده من، کاملاً برعکس انتظار اولیه تولیدکنندگان این اثر است. داستان بهجای بهتصویرکشیدن طیف وسیعی از مردانی که برای کشورشان میجنگند و با برگشتنشان به خانه محدودیتهایی در حقوقشان ایجاد میشود، داستان افسری سفیدپوست را روایت میکند که معتقد است همه سربازان باهم برابرند. او در مقابل نژادپرستی ایستادگی میکند تا افرادش بیرون بروند و تا پای جانشان بجنگند.
اساساً این سریال چیزی شبیه به فیلم افتخار (با عنوان اصلی Glory) است. با این تفاوت که فیلم افتخار در مدتزمان دو ساعت تمرکز اصلی را روی رابرت گولد گذاشت و درعینحال، به حداقل دوازده سرباز سیاهپوست تحت فرماندهی رابرت چندین بعد شخصیتی بخشید. اما آزادی بخش درباره ماجراها و اتفاقات زندگی اسپارکس است که ازجمله آنها میتوان به همسری دوستداشتنی در خانه و صحنههای بیشمار قهرمانانه اشاره کرد. از میان مردان وی، ساموئل کلدفوت (با بازی مارتین سنسمیر) و عابل گومز (با بازی خوزه میگوئل واسکز) احتمالاً تنها دو شخصیت تأثیرگذار سریالاند.
از میان نکات فیلم اگر فقط به یک مطلب اشارهکنم، این است که سریال آزادی بخش با کاهش مدتزمانش با مشکل مواجه شد؛ بهویژه شخصیتپردازی بازیگر اصلی سریال یعنی اسپارکس در سفر ۵۰۰ روزهاش بیشترین صدمه را دید. باوجود این، حتی انتخابهای انجامشده در این چهار ساعت هم جای سؤال دارد؛ مثلاً، برای سربازان نازی در پشت خطوط جنگ چهرهای انساندوستانه ترسیمشده است! چهرهای که حتی برای افراد تاندربرد هم نمایش داده نشد. در آغاز سریال، یک نازی درصحنهای طولانی، بهمرور خاطرات دوران دانشجوییاش در مؤسسه فناوری ماساچوست میپردازد.
درمجموع، این زمان بیش از آن چیزی است که به هریک از افراد تاندربرد اختصاصیافته است. در قسمت آخر هم یک سرباز نازی، لحظاتی آرام و احساسی را در کنار همسرش میگذراند، که چیزی بیش از زندگی عاشقانه و خودمانی هریک از سربازان تاندربرد است. در حقیقت، نمایش دادن زندگی نازیها، در فضایی خارج از جنگ، بههیچوجه، به نفع روایت داستان نیست. از سوی دیگر، این شیوه روایت سبب میشود فقط بتوان به ماجرای اسپارکس پرداخت. در این میان، سربازان تاندربرد در اقلیت هستند و عملاً دیگر جایی برای پرداختن به آنها باقی نمیماند. درنتیجه، صرفنظر از نژاد این سربازان، حضور آنها در سریال یکبارمصرف میشود.
سری فیلمهای طالع نحس (با عنوان اصلی The Omen) را به یاد دارید؟ برادلی جیمز حتی بهتر از بازیگر نقش اول این فیلمها، یعنی دیمین تورن، ظاهرشده است و با بازی نجیبانهاش این حس را به بیننده منتقل میکند که هر فردی با تمام تناقضات انسانیاش میتواند در درونش یک فلیکس اسپارکس داشته باشد و مانند شوالیهای سفیدپوش اروپا را بپیماید.
سبک انیمیشن داستان بهگونهای است که در عین سطحینگری، تمام شخصیتها را پوشش میدهد؛ باوجود این فقط و فقط شخصیت اسپارکس است که به یاد تماشاچی میماند. شبیه این موضوع در سریال انجامنشده (با عنوان اصلی undone) هم دیده میشود، یعنی بازیگران در دنیای انیمیشن میتوانند خود را بیش ازآنچه هستند، نشان دهند.
حتی اگر موضوع و لحن مینی سریال آزادی بخش منفی باشد، بازهم از علاقه من به این انیمیشن، حداقل تا ١۵ دقیقه پایانی آن کم نشده است. منظورم جایی است که اسپارکس در پایان سفر و در جریان نجات رایان بهطعنه میگوید:
این پروژه در ابتدا برای صرفهجویی در هزینهها از انیمیشنسازی با کامپیوتر در خانه انیمیشن Trioscope استفاده کرد، که باگذشت زمان صحنههای ساختهشده بسیار چشمنوازتر شدند.
به دلیل اینکه صحنهها و چهره شخصیتها بهصورت انیمیشن ساختهشدهاند، هرازچندگاه شاهد نوعی یکنواختی در چهره افراد هستیم؛ گویی شخصیتها در شرایط بیوزنی در حال حرکتاند! این انیمیشن درزمینهای به تصویر کشیده شده است که ما را به یاد سریال جوخه برادران (با عنوان اصلی Band Of Brothers) میاندازد؛ حداقل از این بابت به فیلم، حسی الهامبخش میدهد.
اگر از وسواسها و نقایص موجود در سریال آزادیبخش، که در مواردی همانند مشکلات سریال انجامنشده (با عنوان اصلی undone) است بگذریم، آزادی بخش در ضبط صحنههای تیراندازی و خشونتهای خونین جنگ خوب عمل میکند؛ بهاینترتیب که همروی زمین و هم در ارتفاعات عملکردی یکسان دارد. تصور من این است که در حافظه فردی که این نوع جنگ را پشت سر میگذارد، همزمان تجربهای زننده (کابوس مانند) و رؤیایی به وجود میآید که آزادیبخش در این زمینه خوب عمل میکند. این انیمیشن از ابتدا تا انتها بسیار زیباست و انبوهی از جادوهای نفسگیر وجود دارد، مانند درخشش برف باریده شده روی سربازانی که در کوههای ووژ گرفتارشدهاند.
بنابراین با تماشای سریال آزادی بخش علاوه بر دیدن یک انیمیشن، شاهد بزرگداشت یادبود بیآلایش مردی قهرمان بودهاید. تنها سرخوردگی ماجرا آنجاست که پی میبرید تاریخ واقعی این جنگ بسیار پیچیدهتر و غنیتر از آنی است که در این سریال نشان دادهشده است.
منبع: Hollywood Reporter