نقد فیلم سگی که آرام نمی گیرد | یک اثر مینیمالیستی ابزورد از سینمای آرژانتین

فیلم سگی که آرام نمی گیرد یا The Dog Who Wouldn’t Be Quiet فیلمی آرام و بی‌ادعا دربارۀ مواجهه با مشکلات زندگی است که حتماً باید آن را دید و بیشتر در موردش صحبت کرد.

ماجرای فیلم سگی که آرام نمی گیرد یا The Dog Who Wouldn’t Be Quiet از این قرار است که وقتی‌ کارفرمایان سباستین (با بازی دنیل کتز) اجازه نمی‌دهند او سگش ریتا را همراه خود به محل کارش بیاورد، از کار اخراج می‌شود. پس از این اتفاق او سراغ شغل‌های مختلفی می‌رود، ازدواج می‌کند، بچه‌دار می‌شود، تا اینکه رویدادی عظیم همه‌چیز را تغییر می‌دهد. برای نقد و بررسی فیلم The Dog Who Wouldn’t Be Quiet با فیلیمو شات همراه باشید.

 


اول از همه شاید برایتان جالب باشد که بدانید ریتا، یعنی همان سگی که در فیلم حضور دارد و یک‌جورهایی ستارۀ فیلم هم هست، در تمام مدت حتی کوچک‌ترین صدایی از خودش درنمی‌آورد. این یکی از شگردهای آنا کتز (خواهر دنیل کتز)، نویسنده و کارگردان آرژانتینی است که ما را پای ششمین فیلم او نگه می‌دارد. فیلمی که شاید بی‌ادعا باشد، اما کاملاً هوشمندانه و بافکر ساخته شده. این فیلم سیاه‌وسفید و مینیمالیست که طی چندین سال و با پنج فیلمبردار، فیلمبرداری شد، شاید در ابتدا کمی مبهم و سردرگم‌کننده به نظر برسد، اما قدرت پیشگویی آن فوق‌العاده بوده (در نظر بگیرید که کل فیلم قبل از پاندمی ویروس کرونا فیلمبرداری شده)؛ در واقع این فیلم، تصویری از همان جملۀ معروف است که می‌گوید: «با آجرهایی که زندگی به سمت تو پرتاب می‌کند خانه‌ای بساز.»

سینمای ابزورد کتز در همان سکانس اول به مخاطب معرفی می‌شود. سباستین درحال هرس کردن درختی در حیاط پشتی خانه‌اش است، که یکی از همسایه‌ها از سروصدای سگ او شکایت می‌کند و پس از آن، همۀ همسایه‌ها آنجا جمع می‌شوند و بحث را ادامه می‌دهند. به همین دلیل، سباستین تصمیم می‌گیرد که سگش را همراه خود سر کار ببرد، اما مدیران شرکت اجازۀ چنین کاری را به او نمی‌دهند و تصمیم می‌گیرند که اخراجش کنند. به‌ این‌ ترتیب، او شغل‌های موقت زیادی را امتحان می‌کند، مثل کار کردن در مزرعه، جمع‌آوری سبزیجات و نگهداری از یک پیرمرد بدحال؛ و دراین‌بین، با زنی به نام آدلا (با بازی جولیتا زیلبربرگ) آشنا می‌شود و باهم ازدواج می‌کنند. زندگی در جریان است که یک‌مرتبه شهاب‌سنگی با زمین برخورد می‌کند و باعث می‌شود که هوای زمین از ارتفاع ۴ پایی به بالا (۱ متر و ۲۰ سانت) سمی شود. به همین دلیل همۀ مردم مجبور می‌شوند که از کلاه‌های حبابی فضانوردان استفاده کنند، یا اینکه خم شوند و مثل خرچنگ راه بروند تا در امان بمانند.

برخورد این شهاب‌سنگ همچون دیگر اتفاقاتی که در فیلم می‌افتد، رویدادی است که زندگی سباستین را دستخوش تغییرات زیادی می‌کند. این فیلم برداشت خاص خودش را از زمان دارد؛ سکانس‌هایی که دیالوگ‌هایی به ظاهر بی‌هدف دارند، و سپس چندین سال با یک چشم به هم زدن می‌گذرد. آنا کتز به روش آهستۀ خود کپسوله شدن تمامی ابعاد زندگی انسان‌ها (تولد، مرگ، عشق، خانواده، شغل) را تنها در ۷۳ دقیقه به تصویر می‌کشد. گرچه سباستین شاید قهرمانی کم‌انرژی باشد، اما دوست‌داشتنی است. در سال ۲۰۲۱ پیدا کردن آدمی که به‌اندازۀ او مهربان باشد و به گیاهان، افراد مسن، بیماران و البته سگش توجه و محبت نشان دهد، کار چندان ساده‌ای نیست. شاید این فیلم صحنه‌های هیجان‌انگیز و اکشن فیلم‌های امروزی را نداشته باشد، اما جهانی از لحظات کوچک می‌سازد که اغواکننده و عمیق است.

فیلم سگی که آرام نمی گیرد یا The Dog Who Wouldn’t Be Quiet فیلمی آرام و بی‌ادعا دربارۀ مواجهه با مشکلات زندگی است که حتماً باید آن را دید و بیشتر در موردش صحبت کرد.


منبع: EmpireOnline

نظر شما چیست؟

ایمیل شما منتشر نخواهد شد

از اینکه نظرتان را با ما در میان می‌گذارید، خوشحالیم

fosil