نقد فیلم تسلا | هوش ایثن هاک برای ایفای نقش فردی نابغه کافی نیست!

نقد فیلم «تسلا»، برگزیده جشنواره ساندنس ۲۰۲۰ را در فیلیمو شات بخوانید.

نیکولا تسلای مخترع، امروز معروف‌تر از آن زمانی است که با جیب خالی در یکی از هتل‌های نیویورک در سال ۱۹۴۳ فوت کرد. آن روزها، او آینده‌نگری بود که قسم می‌خورد می‌تواند از زمین، انرژی الکترومغناطیس بدون نیاز به سیم‌کشی، نامحدود و تمیز تولید کند. ایده‌‌ او عالی بود، اما در آن دوران استفاده از زغال و نفت منطقی‌تر به‌نظر می‌رسید. در قرن ۲۱، با افزایش دمای زمین، تسلا به عنوان ناجی بشر تحسین شد. او در زندگی حرفه‌ای خود فرصت‌های زیادی را از دست داد و سرمایه‌گذاران مدام به او زور می‌گفتند؛ سرمایه‌گذارانی که نامشان همچنان به شرکت‌های جهانی پیوند خورده ‌است. تعجبی ندارد بازیگران محبوبی مثل دیوید بویی و حالا ایثن هاک قرارداد بازی در نقش این نابغه را امضا کرده‌اند. برای نقد فیلم تسلا با فیلیمو شات همراه باشید.


فیلم تسلا در جشنواره ساندنس ۲۰۲۰ برنده جایزه آلفرد پی اسلوآن شد


هاک برای نمایش زندگی تسلا، ایده‌هایی نه‌چندان جذاب را با مایکل آلمریدا (تهیه‌کننده و کارگردان فیلم) در میان گذاشت؛ ایده‌هایی مثل موفقیت در مشارکت با مهاجران صرب به همراهی توماس ادیسون (با بازی کایل مک‌لاکلنجورج وستینگهاوس (جیم گافیگان) ‌و جی.پی مورگان (دونی کشاورز). همچنین شایعه‌ی ارتباط او با آنا (دختر مورگان با بازی ایو هیوسن) و سارا برنارد (با بازی ربکا دایان).

ایو هیوسن و ایثن هاک در نمایی از فیلم تسلا

آنا راوی داستان است؛ روایتی که معمولا برای تاکید بر نوآوری‌های کارگردان در خط سیر داستان اصلی، قطع می‌شود؛ صحنه‌هایی مانند دعوای هنگام بستنی خوردن با ادیسون و کیک خوردن دو مرد با یکدیگر، از نوآوری‌های آلمریدا هستند. آلمریدا شیفته‌ حقه‌های سینمایی است و به‌جای کشاندن هاک به آبشار نیاگارا، جایی که تسلا پتانسیل قدرت آب را به اثبات می‌رساند، در پشت‌صحنه، بازیگر را با بارانی خیس به آب می‌اندازد! نتیجه‌ای که از فیلم گرفته می‌شود این است که وقتی شخصی ایده‌های بزرگ و خلاقانه در سر دارد باید به او میدان داد.


نقد فیلم پنج قطعه آسان : تنهایی


فیلم‌برداری در فضای بسته‌ای که روشنایی آن را لامپ و شمع و کبریت تأمین می‌کند، دیدن و درک ایده‌های جذاب و مهم این فیلم را برای مخاطب سخت می‌کند! گاه فیلم‌بردار، شان پرایس ویلیامز، با نشان‌دادن تصاویر چیزهایی که اگر تسلا اختراعشان نکرده بود، وجود نداشتند بینندگان را به تعجب وامی‌دارد؛ مثل جلز‌و‌ولز کردن نئون روی سیم‌پیچی‌های تسلا یا تولید تصاویر ضدنور و زیبا از دید سارا برنارد که بدون داشتن جریان متناوب AC‌ امکان‌پذیر نبود. بیشتر تکنیک‌های فیلم‌برداری ویلیامز مثل فوکوس روی سوژه و تارکردن فضای پشت، به فیلم حال‌و‌هوای قدیمی می‌دهد. استفاده از این روش‌ها فیلم را از حالت خشک و جدی خارج می‌کند و حال‌و‌هوای آن را کمی تغییر می‌دهد. آلمریدا مرگ کملر بر اثر برق‌گرفتگی را مثل عکسی بی‌حرکت به تصویر می‌کشد و برعکس، در سکانسی که تسلا و آنا اسکیت‌سواری می‌کنند دوربین همراه آن‌ها به چرخش در‌می‌آید.

هاک مخالف آن است که نقش تسلا را به‌گونه‌ای بازی کند که مردم از قبل تصورش می‌کرده‌اند؛ یعنی یک رؤیا‌پرداز معصوم.

ایو هیوسن در نقش آنا مغرور و حاضرجواب است و لباس‌های مشکی زیبا بر جذابیتش می‌افزاید؛‌ تنها کسی که توان رقابت با این جذابیت را دارد ربکا دایان در نقش سارا برنارد است. آنا کاراکتر دختر یکی از ثروتمندان آمریکا را به‌خوبی نشان می دهد و به نظر می رسد که خصوصیاتی را در تسلا می‌یابد که در پدرش پیدا نمی‌کند؛ خصوصیاتی مثل هنرمندبودن و بهره‌‌داشتن از هوش‌ فراوان و البته مهم‌ترین تفاوت: پدر آنا برخلاف تسلا یک احمق پولدار است.

هاک مخالف آن است که نقش تسلا را به‌گونه‌ای بازی کند که مردم از قبل تصورش می‌کرده‌اند؛ یعنی یک رؤیا‌پرداز معصوم. تسلایی که هاک به تصویر می‌کشد خوددار و ناامید است. او شوخ‌طبع نیست. این تسلا می‌گوید: «سیاره‌ها با هم احوالپرسی می‌کنند.» و هیچ‌کس با شنیدن چنین جُکی خنده‌اش نمی‌گیرد (همچنین او بیش‌از‌حد از‌ گربه‌ها برای بیان استعاری استفاده می‌کند، مثلاً «آیا طبیعت، گربه‌ا‌ی غول‌آساست؟ و اگر چنین است، چه‌کسی آن را نوازش می‌کند؟») آنا هم دست‌کمی از او ندارد و به تسلا می‌گوید وجود جریان متناوب برق باعث می‌شود که حضور عموزاده‌ مرحومش را حس کند. خب، این هم جُک به حساب نمی‌آید، ولی در این فیلم به این مسئله توجهی نمی‌شود.


تریلر فیلم «تسلا» با بازی ایثن هاک را در فیلیمو شات ببینید


آلمریدا در جایگاه کارگردان، برای تعریف داستان تسلا بستری با هزاران مسیر فرعی مختلف تعریف می‌کند. در این فیلم حتی شاهد آن هستیم که آنا برای استفاده از سرچ گوگل یک مک‌بوک را نابود می‌کند و بعد از آن، ادیسون با استفاده از تلفن‌همراه وقتش را هدر می‌دهد. آلمریدا مدعی است که زمان گذشته و حال را در هم آمیخته و این نشان می‌دهد تسلا مردی از آینده بوده. با وجود این، آلمریدا با این خطر کردن‌ها راه به جایی نمی‌برد، حتی اگر مخاطبانش از او حمایت کنند. در عوض، به‌جای تشویق حضار در پایان این اثر نمایشی، تسلا آهنگی از گروه تی‌یرز فور فی‌یرز به نام «همه می‌خواهند در دنیا حکم‌فرمایی کنند» را می‌خواند؛ آهنگی که شاید کنایه‌ای به این مخترع باشد، البته اگر زنده بود و این آهنگ را می‌شنید (کسی چه می‌داند شاید اختراع رادیو را هم در برنامه داشت)! باید به هاک آفرین گفت. خواننده‌ای بااستعداد که با صدایی یک‌نواخت و فالش می‌خواند؛ همان‌طور که اگر تسلا روی صحنه می‌رفت، می‌خواند. تسلا در پایان و با احساس می‌خوانَد: «این تردید را نمی‌توانم تحمل ‌کنم؛ هیچ چیز را در اطرافم نمی‌بینم و انگار که با این نابینایی پیوند خورده‌ام.» جمله‌ای که می تواند به‌عنوان کنایه‌ای درباره شکست‌های حرفه‌ای او و شرایط زندگی‌اش در سال‌های آخر عمر برداشت شود.


منبع: Variety

نظر شما چیست؟

ایمیل شما منتشر نخواهد شد

از اینکه نظرتان را با ما در میان می‌گذارید، خوشحالیم

fosil