نقد فیلم روز پرچم یا Flag Day | یک زندگی کاملا جعلی

روز پرچم همچنان که داستان شخصی دیگر را روایت می‌کند، بیشتر شبیه نامه عاشقانه‌ای از طرف شان پن به دختر واقعی‌اش به نظر می‌رسد.

فیلم روز پرچم (Flag Day) جدیدترین فیلم بازیگر برنده اسکار شان پن، پس از فیلم ناامیدکننده آخرین چهره (The Last Face)، شکستی دیگر در کارنامه او به عنوان فیلمساز است. برای نقد و بررسی فیلم روز پرچم با فیلیمو شات همراه باشید.


خلاصه داستان فیلم روز پرچم

پدرِ جنیفر وگل آدمی فوق‌العاده و عجیب‌وغریب بود. جنیفر در کودکی از انرژی مجذوب‌کننده پدرش و توانایی او برای ایجاد احساس یک ماجراجویی بزرگ در زندگی، شگفت‌زده شده بود. پدر چیزهای زیادی درباره عشق و لذت به جنیفر آموخت، اما او همچنین بدنام‌ترین جعل کننده در تاریخ ایالات‌متحده بود. روز پرچم فیلمی بر اساس یک داستان واقعی و به کارگردانی شان پن است. شان پن در این پرتره صمیمی خانوادگی، همراه با دخترش دیلن پن، نقش‌های اصلی را ایفا می‌کنند. فیلم، در حالی که درباره صلح و آشتی پیوند اجتناب‌ناپذیر بین یک دختر و پدرش است، درباره زن جوانی هم هست که تلاش می‌کند بر بقایای گذشته خود چیره شود.

مروری بر نظر منتقدان درباره فیلم روز پرچم

اوون گلیبرمن از ورایتی

امتیاز ۹۰ از ۱۰۰
پن در روایت داستان این خانواده زخم‌دیده و معیوب که به سختی در کنار هم قرار می‌گیرند، لحن صادقانه‌ای از نوستالژی خلق می‌کند.

استیو پاند از The Wrap

امتیاز ۷۹ از ۱۰۰
در حالی که فیلم روز پرچم در لحظاتی با لحن‌های مختلف درگیر می‌شود، اما در نهایت درامی محکم و ظریف است که در بیش‌تر موارد، خویشتن‌داری را بر افراط در نمایش دادن ترجیح می‌دهد.

ریچارد روپر از شیکاگو سان از تایمز

امتیاز ۷۵ از ۱۰۰
در فیلم روز پرچم، شان پن برای نخستین بار خودش را به‌عنوان بازیگر هدایت می‌کند. او همچنین دخترش از رابین رایت یعنی دیلن پن را به‌عنوان بازیگر نقش اصلی انتخاب کرده است. آن دو با یکدیگر ترکیبی مسحورکننده تشکیل می‌دهند و به زیبایی، پویایی فوق‌العاده رابطه میان یک پدر و دختر را به تصویر می‌کشند؛ رابطه میان مرد کلاه‌برداری به‌عنوان یک پدر که هر صبح که از رختخواب بیرون می‌آید و با مجموعه‌ای از دروغ‌های تازه روزش را شروع می‌کند و دختری که از لحاظ احساسی آسیب‌دیده و درهم‌شکسته است. او پدرش را به‌عنوان مجموعه‌ای از ناامیدی می‌شناسد و او را مایه دلسردی می‌داند، اما می‌خواهد باور کند که این بار، این یک‌بار، او واقعا تغییر کرده است.

ژانت کاتسولیس از نیویورک تایمز

امتیاز ۵۰ از ۱۰۰
شان پن حس زنده و پیچیده‌ای به کاراکتر خود می‌بخشد که به طرز عجیبی تکان‌دهنده است و پن جوان (دخترش) نیز به وضوح بیان احساسی خالص و روان مادرش رابین رایت را به ارث برده. شاید به همین دلیل، روز پرچم همچنان که داستان شخصی دیگر را روایت می‌کند بیشتر مانند نامه عاشقانه‌ای از طرف پن به دختر واقعی‌اش به نظر می‌رسد.

دیوید کاتز از فیلم استیج

امتیاز ۴۰ از ۱۰۰
به‌عنوان قطعه‌ای که به زعم خود به کلاسیسیسم آمریکایی مرتبط می‌شود، این یک ترکیب سطحی و ناسازگار است. فیلمی که در فاصله‌ میان یک درام ضدقهرمانی درباره‌ یک مرد کلاه‌بردار و یک فیلم درباره بلوغ احساسی قلبی آسیب‌دیده قرار می‌گیرد. روز پرچم مانند تلاش قبلی فاجعه‌آمیز شان پن، آخرین چهره، نیت‌های خوب و قابل احترام دارد، اما با رگه‌ای واقعی از پوچی و تکبر دنبال می‌شود.

نقد فیلم روز پرچم

دوره‌ای بود که رفتار و کردار شخصی بازیگر فوق‌العاده بااستعداد، شان پن، بدترین دشمن خودش بود و او این را می‌دانست. اینجا باید به سخنان او در سخنرانی‌اش هنگام دریافت اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد برای بازی در فیلم میلک (Milk) اشاره کنیم: «می‌دانم برای اینکه از من قدردانی شود چقدر به سختی تلاش کرده‌ام.» در حالی که به نظر می‌رسید او زندگی آرام‌تر و از جنبه‌های به خصوصی موثرتری نسبت به زمانی که در روزهای جهنمی هالیوودی‌اش زندگی می‌کرده، داشته باشد، گرایشی به خودویرانگری به زندگی هنری‌اش رسوخ کرده است.

او با فیلم دونده هندی (The Indian Runnerنگهبان گذرگاه (The Crossing Guard) و فیلم قول (The Pledge)، تصویر یک فیلمساز پر اشتیاق و توانمند را از خود نشان داد. فیلم به سوی طبیعت وحشی (Into the Wild)، تلاشی جسورانه و از جهت‌های متفاوتی چشم‌نواز و هنرمندانه بود؛ اما برای شخصیت اصلی خودویرانگرِش، با استفاده از روش‌هایی که برخی از نظر فلسفی غیرقابل‌دفاع می‌دانستند، ارزش قائل می‌شد. آخرین چهره محصول سال ۲۰۱۷، گام بزرگ‌تری به درون قلمرو پیش‌پاافتادگی و خودبزرگ‌بینی فیلمساز بود. او در فیلم جدیدش روز پرچم، برای اولین بار در فیلمی که کارگردانی‌ می‌کند به‌عنوان بازیگر حضور دارد. همچنین برای نخستین بار با دو فرزندش، دیلن پن و هاپر جک پن کار می‌کند.

تلاش خانوادگی برای ساختن یک تصویر سینمایی واقعا مسئله‌ای نیست. دیلن، که در ظاهر به مادرش رابین رایت علاقه دارد و هاپر جک، که در اینجا تقریبا به اسپایک جونز شباهت دارد بعد از اینکه دو روز روی تخته چهارمیخ قرون‌وسطایی دراز می‌کشد، هردو عملکرد بهتری از بازیگران توانمند دارند. آنچه که باعث توجه به فیلم می‌شود منبع اصلی آن است. کتاب خطراتی که روزنامه‌نگاری به نام جنیفر وگل درباره پدر جنایتکار حرفه‌ای‌اش جان وگلِ (جعل‌کننده و کلاه‌بردار) نوشته است. داستان فیلم به طور کلی و شخصیت جان که پن در اینجا نقشش را بازی می‌کند، هر دو الهام‌بخش پن برای به تصویر کشیدن برخی تمایزهای نیروی محرک این خانواده‌ی ناکارآمد هستند. آن‌ها همچنین برای تزریق احساسات‌گرایی و مجسم کردن کنش‌های متنوعِ به‌راستی خیره‌کننده به شان پن الهام بخشیده‌اند.

فیلم در سال ۱۹۹۲، با جنیفر با بازی دیلن که می‌فهمد پدرش چه جعل‌کننده خوبی بوده، شروع می‌شود. با میان برش‌هایی به برخی فوتیج‌هایی به سبک فیلم شوگرلند اکسپرس (The Sugarland Express) از کاروانی از ماشین‌های پلیس، که در تعقیب یک وسیله نقلیه تنها هستند که نمی‌تواند فرار کند. از اینجا به دهه هفتاد می‌رویم. رادیوی یک ماشین آهنگ Sister Golden Hair از گروه آمریکا را پخش می‌کند (برخلاف تصور شما از فیلم‌های سینمایی معاصر، این تنها آهنگ پاپ ۱۹۷۵ نبود) و پن که جوان‌تر به نظر می‌رسد، سیگار می‌کشد و برای جلب‌توجه جنیفر کوچک (با بازی ادیسون تیمک) کارهای جذاب و بامزه انجام می‌دهد. جذابیت رندانه جان چه از لحاظ مفهومی و چه در عملکردشان پن، کمی مستعمل و پیش پا افتاده است. او هر چه در فیلم به سن واقعی خود نزدیک‌تر می‌شود عملکرد بسیار بهتری دارد و بیش‌تر باید نقش یک آدم شکسته و تا حد زیادی یک درمانده رقت‌انگیز را بازی کند.

جان یک پدر گمراه و منحرف است که بچه‌ها دوستش دارند (هاپر جک برادر کوچک‌تر جنیفر به نام نیک است). پتی با بازی کاترین وینیک یک مادر الکلی است که سرانجام اصلاح می‌شود، اما به شکل دیگری به قالب شخصیتی خسته‌کننده و آزاردهنده درمی‌آید. یک طرفدار الکلی‌های گمنام که چشم‌های خود را بر تلاش‌های همسر جدیدش برای آزار رساندن به جنیفر می‌بندد. نمی‌توانیم بگوییم که پن با استفاده از فیلمنامه جیز باترورث و برادرش جانهنری باترورث، چقدر آزادی در کار با منبع اصلی اقتباسشان داشته است. اما شیوه به تصویر کشیدن آن، بیشتر از یک زندگی واقعی ملموس، به یک فیلم آشنا نزدیک به‌نظر می‌رسد. در واقع روز پرچم از فریبکاری جان و شیوه‌ای که جنیفر وگل توانست از یک تربیت بیهوده و بی‌فایده بهره ببرد، استفاده کافی را نمی‌برد. فیلم برای مدتی طولانی در نیمه اول خود، سکانس‌هایی را ارائه می‌دهد که در آن‌ها بازیگران با آزادی و بی‌قیدی کامل احساس و هیجان خود را نمایش می‌دهند، در حالی که یک دوربین روی دست سعی می‌کند آن را حفظ کند. همه‌ی این سکانس‌ها تقریبا پراکنده و بدون تمایز هستند. هر از گاهی یک فلاش‌بک سعی می‌کند بیننده را به حال و هوا یا موضوع خاصی بکشاند اما در بیش‌تر اوقات، مانند تلاشی اضافه و بیهوده به نظر می‌رسد. هنگامی‌که در اواخر فیلم، پن به یک فلاش‌بک چنگ می‌اندازد، همه‌چیز بیش‌تر گیج‌‌کننده می‌شود. در واقع این نشان می‌دهد که گویی پن نیز همین را می‌خواهد.

در ادامه، فینال فیلم وجود دارد. همان‌طور که می‌توان در اینترنت مطالعه کرد، این قسمت به حقایق مربوط به پایان دوران حرفه‌ای جان وگل وفادار است. اما این باعث می‌شود که پن فرصتی برای انجام دادن برخی از فاحش‌ترین خودنمایی‌هایی که هم به‌عنوان کارگردان و هم به‌عنوان بازیگر انجام داده است را پیدا کند. آیا او این فرصت را از دست می‌دهد؟ نه او این کار را نمی‌کند. در نتیجه با پایان‌بندی مسخره‌ و خنده‌داری روبه‌رو هستیم که بعید است مضحک‌تر از آن را امسال و در فیلمی دیگر ببینیم.

عوامل و بازیگران:

  • بازیگران: شان پن، دیلن پن، جاش برولین، نوربرت لئو بوتس، دیل دیکی، ادی مارسن، مایلز تلر، کاترین وینیک، جیمز روسو، آدام هورتیگ، ادیسون تیمک، بیلی نوبل، بکام کراوفورد، کول فلین، هاپر پن، جادیان رایلی، مگان بست، میچل نگوین-مک‌کورمیک، رجینا کینگ، تام انیکو
  • کارگردان: شان پن
  • نویسنده: جیز باترورث بر اساس داستان واقعی زندگی تقلبی پدر من از جنیفر وگل
  • ژانر: درام، دلهره‌آور
  • درجه‌بندی: R مناسب برای بالای ۱۷ سال
  • کشور سازنده: آمریکا
  • زبان: انگلیسی
  • مدت‌زمان:‌ ۱۰۹ دقیقه

 


منبع: Metacritic
منبع: RogerEbert

نظر شما چیست؟

ایمیل شما منتشر نخواهد شد

از اینکه نظرتان را با ما در میان می‌گذارید، خوشحالیم

fosil