فیلم تفکر انتقادی (Critical Thinking) برای رهاکردن خود از کلیشهها تلاش چندانی به خرج نمیدهد. با وجود این، لطافت و احساساتی عمیق در فیلم جاری است.
بهتازگی، جان لگویزمائو فیلمی را کارگردانی کرده که موضوع آن دربارۀ نوجوانانی از طبقۀ محروم جامعه است. این فیلم، که لگویزمائو خود ایفاگر یکی از نقشهای آن است، داستانی دلنشین را دربارۀ راهیابی این نوجوانان به مسابقات کشوری شطرنج روایت میکند.
فرقی ندارد که موضوع مسابقه چه باشد: چه ریاضیات باشد، چه شعر و ادبیات یا حتی ترقی دانشآموزی به مدارج بالای انسانی یا علمی، همواره در این میان رد پای یک معلم به چشم میخورد؛ آن هم معلمی که انگیزه و شور لازم را در دانشآموزانش زنده کند. اینگونه رابطههای معلم و شاگردی، در فیلمهایی با چنین سوژههایی، موضوعی آشنا و حتی تکراری برای مخاطبان به شمار میآید. فیلم تفکر انتقادی (باعنوان اصلی Critical Thinking) برای رهاکردن خود از این ساختار کلیشهای تلاش چندانی به خرج نمیدهد. با وجود این، لطافتی زیبا و احساساتی عمیق در فیلم جاری است. به همین دلیل هم دنبالکردن مسیری که این نوجوانان دبیرستانی طی میکنند به مذاق مخاطب بسیار جذاب و شیرین مینماید. آنان از شرایطی سخت که نتیجۀ فقر و مسائل بغرنج اجتماعی است، راه خود را به مسابقات ملی شطرنج میگشایند و رشد میکنند. این پیشرفت چنان زیباست که بیشتر نقایص فیلم را پوشش میدهد.
درباره مینی سریال تماشایی گامبی وزیر | هیچ میدونی که تو یک دختر استثنایی هستی؟!
فیلم تفکر انتقادی براساس ماجرایی واقعی ساخته شده است که در محلهای محروم و فقیرنشین در سال ۱۹۹۸، در میامی اتفاق میافتد. این فیلم شما را به کلاس پُرشروشور آقای مارتینز میبرد که نقش او را کارگردان فیلم، جان لگویزمائو ایفا میکند. او برای آموزش شیوۀ تفکر انتقادی به شاگردانش، که از ملیتهایی گوناگوناند، از شطرنج استفاده میکند. معلم کلاس که از تبعیضنژادی حاکم بر مدرسه دلسرد شده است به دانشآموزانش میگوید: «شطرنج برای ایجاد نظم و هماهنگی در تفکر معجزه میکنه.» مدیر مدرسه، با بازی ریچل جونز، کلاس آقای مارتینز را همچون زبالهدانی پر از اشرار میداند. اما در همین کلاس، مارتینز کلاهگیس بر سر میگذارد و لهجههای بامزه را تقلید میکند تا حرکات پیچیدۀ شطرنج را با مهارتی کمنظیر، بهشیوهای جذاب و بهخاطرماندنی، برای شاگردانش توضیح دهد. او با تلاش و کوشش فراوان موفق میشود پوستۀ بیتفاوت و عصیانگر این نوجوانان را در هم بشکند و به درون شاگردانش نفوذ کند.
فیلم تفکر انتقادی برای خود اهدافی معین کرده است که از زندگی سادۀ شخصیتهایش چندان پیچیدهتر نیست. به همین دلیل، داستان فیلم، که میتوان آن را پیشبینی کرد، مسیری مشخص را طی میکند. در این مسیر، اعضای گروه شطرنج شرایط سخت و مشکلاتی را که در آن زندگی میکنند پشت سر میگذارند تا در نهایت به صحنۀ نبرد نهایی در بورلی هیلز برسند. سازندگان فیلم بهخوبی میدانند که ماهیت مسابقۀ شطرنج چیزی نیست که بتوان از آن هیجان و شوروشوق فراوان انتظار داشت. بنابراین فیلم مسیر آرام و مستقیم خود را بهسادگی دنبال میکند. در این میان، جذابیت هنرپیشگان جوان و لذت دستیابی به موفقیت نهایی آنها، همان چیزی است که مخاطب را در پیگیری و تماشای فیلم مشتاق نگه میدارد.
در فیلم اشارههایی به مسائل مربوط به مواد مخدر و گروههای خلافکار نیز به چشم میخورد و در حاشیه، به مشکلاتی پرداخته میشود که مهاجران در ارتباط با مأموران ادارۀ مهاجرت، با آن دستبهگریباناند؛ اما با وجود همۀ اینها، جای خالی ارزشهای ورزشکاری و کار گروهی در فیلم عیان است.
نقد فیلم یک روز سفید سفید | یک روز مهگرفته
آیا این فیلم را دیدهاید؟ آیا بهواقع حضور معلمی باانگیزه و دلسوز میتواند سرنوشت دانشآموزان را تغییر دهد؟
منبع: NY Times