فیلم پسران شهر جهنمی به بازگو کردن افسانههای بومی خونآشامی تمایل دارد و تلاش میکند به ریشههای ایرلندیاش برگردد. به همین دلیل، اثری جسورانه و گستاخ است.
فیلم کمدی ترسناک پسران شهر جهنمی (Boys From County Hell)، به کارگردانی کریس بو، از بازآفرینی دراکولا با لهجۀ ایرلندی لذت میبرد.
مطابق برخی اسناد، برام استوکر نویسندۀ دراکولا و مبدع نگرش امروزی ما دربارۀ ظاهر خونآشامها فردی ایرلندی بود. اما امروز در جهان کمدی ترسناک جسورانۀ پسران شهر جهنمی در این ایده تجدیدنظر میشود. مخلوق اهریمنی استوکر در اینجا از رفتارهای شیطانی آبهارتک (به معنی کوتوله در افسانهای ایرلندی) الهام گرفته شده است؛ شخصیتی که ساکن روستایی کوچک به نام Six Mile Hill در ایرلند است. او از نوشیدن خون همسایگانش لذت میبرد. اما یکی از اهالی آبهارتک را میکشد و او را زیر تودهای از سنگها در مزرعهای پوشیده از چمن دفن میکند، به این امید که دیگر هرگز دیده نشود.
برای یوجین (جک روان) و بهترین دوستش ویلیام (فرا فی)، افسانۀ آبهارتک راهی سرگرمکننده برای پرت کردن حواس گردشگران احمق است. البته روایتهای این پسران محلی باعث نمیشود که حس ما تغییری کند؛ زیرا همچنان احساس میکنیم شاید این داستان بلندِ خیالی، واقعیت داشته باشد. کریس بو، فیلمساز اهل ایرلند شمالی، که بیشتر برای فیلم یک روز بد برای سلاخی ( Bad Day for the Cut) شناخته میشود، برای ساخت دومین فیلمش به سراغ اقتباسی از فیلم کوتاه سال ۲۰۱۳ خود به همین نام رفته است؛ فیلمی با طنز خوب و فضایی هراسآور که همزمان موفق میشود جزئیاتی از زندگی واقعی را ترسیم کند.
پسران شهر جهنمی به بازگو کردن افسانههای بومی خونآشامی تمایل دارد و تلاش میکند به ریشههای ایرلندیاش بازگردد؛ به همین دلیل، اثری جسورانه و گستاخ است. اما بو به همان اندازه علاقهمند است که برشی از زندگی واقعی را با لحن کمدی درامِ مخصوص به خود به تصویر بکشد. به همین دلیل است که روایت فیلم همزمان اضطرابهای واقعی (بزرگراهی جدید که از وسط شهر عبور میکند) و ترسهای بزرگتر (خونآشامها) را شامل میشود. بو و دوست نویسندۀ همکارش، برندن مولین، علاوهبر اینکه سعی میکنند به کاراکترها و روابطشان زندگی ببخشند، بر خونآشامِ نمردۀ محلی فیلم نیز تمرکز دارند. نتیجۀ بهدستآمده، یک کمدی ترسناک سرگرمکننده است با شخصیتهایی جذاب که به آنها اهمیت میدهیم. شخصیتهایی که موفق میشوند در موقعیتهای هولناک انتخابهای خوب و قابلدرکی داشته باشند.
بو فیلمش را با زوجی مسن و جذاب شروع میکند که در اتاق نشیمنشان بهآرامی با یکدیگر بحث میکنند: آنها سر این موضوع که برای خوردن نوشیدنی بیرون بروند یا در خانه بمانند با یکدیگر اختلافنظر دارند. اما متأسفانه برای این تصمیمگیری خیلی دیر شده است؛ زیرا ناگهان خون از وجودشان سرازیر میشود و بهسمت موجودی نادیدنی کشیده میشود. بو بلافاصله روایت را به دو ماه قبل میبرد؛ جایی که یوجین و ویلیام در کافۀ استوکر به آرامی با یکدیگر مشاجره میکنند. در آنجا، آنها با گردشگرانی روبهرو میشوند که مشتاقاند قبری را ببینند که ادعا میشود مربوط به آبهارتک است.
تودۀ سنگ بزرگ در بالای قبرستان قدیمی در زمینی متعلق به پدر ویلیام قرار دارد و پسرها خوشحالاند که میتوانند بهراحتی آن را ببینند. شاید کل این ماجرا بیمعنی و مزخرف باشد، اما کماکان نگرانی و ترسی از قدیم وجود دارد: چه میشود اگر این ماجرا واقعی باشد؟ و این همان ایدۀ جذابی است که بو و بازیگرانش دوست دارند بپذیرند. ما از همان اوایل فیلم میدانیم که این شهر با مشکلی جدی روبهرو است. اما با توجه به مدت زمان کوتاه فیلم، مدت زیادی طول میکشد تا این قضیه روشن شود. با وجود این موضوع، فیلم همچنان به اندازۀ کافی سرگرمکننده و جذاب است.
پس از اینکه یک تراژدی خونین و وحشتناک باعث مرگ بهترین دوست یوجین میشود، آنها دیگر نمیتوانند از حقیقت فرار کنند: افسانۀ آبهارتک واقعی است و او آمده که به اهالی شهر آسیب برساند. به این ترتیب، گروهی از افراد در برابر این موجود اهریمنی، که از کمبود شدید پلاسما رنج میبرد، قرار میگیرند؛ از جمله یوجین، پدر ناجور او فرانسی (نایجل اونیل ستارۀ یک روز بد برای سلاخی)، کِلر نامزد باهوش ویلیام (لوئیزا هارلند) و گروهی متنوع از کارگران ساختمانی فرانسی. در طول فیلم، شخصیتهای بو و مولین برخی کنشهای احساسیِ واقعی را پشت سر میگذارند و علاوهبر آن، خود را در برابر بسیاری از الگوهای سنتی فیلمهای وحشت میبینند: از جمله اینکه آیا باید سعی کنند آبهارتک را بهسمت نور خورشید بکشانند؟ یا اینکه فقط باید سر او را از تن جدا کنند؟
بو مهارت خوبی در پرداخت جذاب شخصیتها و ایجاد شوخطبعی واقعی دارد و علاوهبر آن، به نمایش شرارت و چیزهای ناخوشایند علاقهمند است. برای نمونه، میتوان به کنش خشونتبار یوجین در انتهای فیلم اشاره کرد که نفرتانگیز، خندهدار و بسیار هوشمندانه است. به این ترتیب، لحن طنز فیلم و کاراکترهای ملموس آن به اندازۀ لحظههای خون و خونریزی فیلم جذاباند. خونآشام شاید در برخی صحنهها تمایلی به آزاررساندن به دیگران نداشته باشد، اما پسران شهر جهنمی بیشتر از او دنبال درگیری و تنشاند: زیرا این فیلم نه در رابطه با هیولا بلکه دربارۀ مردم است.