نقد فصل پنجم سریال متل بیتس | سریال روان‌شناختی مهیج هیچکاکی

سریال متل بیتس بیشترین ارتباط را با قصه‌ها و روایات هیچکاکی برقرار می‌کند اما سازندگان این اثر فهمیده‌اند که چگونه‌ شخصیت‌های ویژه خود را خلق کنند و در این اثر با ایجاد خط داستانی مهیج تماشاگر را مجاب به تحسین این سریال می‌کند.

سریال متل بیتس (با عنوان اصلی Bates Motel)، در آخرین فصل، عناصر شاخص فیلم روانی (با عنوان اصلی Psycho) را قرض گرفته است. اما این سریال مهیج به شکلی هوشمندانه، پایانی متفاوت از نسخه اصلی را نوید می‌دهد. برای نقد و بررسی این سریال با فیلیمو شات همراه باشید.


به مناسبت ۶۰ سالگی فیلم «روانی»؛ شاهکار آلفرد هیچکاک چگونه خلق شد؟
لیست بهترین سریال های خارجی جهان در سال ۲۰۲۰


در نگاه اول، شاید به نظر برسد که اگر فیلم بزرگ روانی اثر آلفرد هیچکاک ساخته نشده بود، سریال متل بیتس نمی‌توانست وجود داشته باشد. اما خوشبختانه این سریال در پنجمین فصل خود موفق می‌شود روایت را به‌گونه‌ای پیش ببرد که از منبع اصلی‌اش متمایز شود.

کری ارین یکی از نویسندگان اصلی این سریال است که با کاوشی دقیق در کاراکترهای هیچکاک استعداد درخشانش را بروز می‌دهد. این سریال پس‌زمینه داستانی شخصیتی را روایت می‌کند که حتی در دوران مدرن با برچسب‌هایی مانند جنایتکار، منحرف و بیمار روانی شناخته می‌شود. به‌این‌ترتیب، سریال متل بیتس، ۵۷ سال پس از انتشار روانی، جزئیات بیشتری از انگیز‌ه‌ها و وضعیت روانی کاراکتر نورمن بیتس را نشان می‌دهد؛ همچنین سیر سقوط نهایی او به جنون را به تصویر می‌کشد.

فصل آخر متل بیتس بیشترین ارتباط را با قصه‌ها و روایات هیچکاکی برقرار می‌کند. در اولین قسمت فصل جدید، اشاره‌ای ظریف به صحنه مشهور دوش حمام فیلم روانی وجود دارد؛ درست جایی ‌که نورمن در گفت‌وگو با مادرش، به نصب کردن پرده‌های جدید حمام اشاره می‌کند. در این لحظه، ما اولین نگاه اجمالی را به اقامتگاه دائمی نورما می‌اندازیم یا حداقل با توجه به آنچه در فیلم دیده‌ایم، حدس می‌زنیم که این مکان، همان محل استراحت پایانی اوست. نورما در آنجا به خواب ابدی‌اش فرورفته است، هرچند در ذهن نورمن به زندگی خود ادامه می‌دهد؛ همچنین در پایان قسمت دوم، با اشاره مستقیم و دقیق، ناگهان جهان فیلم در مقابل چشم مخاطبان احضار می‌شود.

البته پس از گذشت چندین قسمت، ما هنوز ماریون کرین را ندیده‌ایم. مخاطبان سریال و طرفداران فیلم، هر دو از حضور ریانا در نقش مهمان متل بیتس شگفت‌زده می‌شوند. نقشی که اولین بار جنت لی افسانه‌ای آن را بازی کرده‌ بود. اما شخصیت ماریون در سریال فقط در دو قسمت حضور دارد. به‌این‌ترتیب، روایت متل بیتس حتی پس از مرگ تراژیک نورما در فصل چهارم، همچنان روی زوج اصلی خود (نورمن و نورما) متمرکز است.

البته جای تعجب نیست که چرا نورما در فصل پنجم سریال ظاهر می‌شود. او همیشه بخشی از ضمیر ناخودآگاه نورمن بوده؛ همان‌طور که در پایان می‌بینیم نورمن چگونه حضور مادرش را در خویشتن بازنمایی می‌کند. فصل جدید این سریال به کارگردانی توکر گیتس و نویسندگی ارن ساخته‌شده است و شیوه ظاهر شدن نورما در اولین قسمت این فصل برانگیزاننده است. حضور بی‌ثبات و غیرعادی نورما، بر اساس ذهنیات نورمن طراحی‌شده است. درواقع، این نورمن است که شکل و زمان حضور نورما را مشخص می‌کند. از سوی دیگر، رابطه نورمن و مادرش، با درگیری و تنش زیادی همراه است. حتی اگر دلیل آن به نظرات نورمن درباره مادرش مرتبط باشد.

این ایده درصحنه‌ای به‌ظاهر ساده از قسمت دوم، به بهترین شکل به تصویر کشیده می‌شود. جایی که نورمن در وسط یکی از موقعیت‌های هشیار نبودنش در نقش مادرش نورما فرو می‌رود. ارن برای به‌تصویرکشیدن این انتقال و تأکید بر شدت حضور نورما در ذهن نورمن، مدام در میان صحبت‌های آن دو به صحنه‌هایی مجزا برش می‌زند. در این لحظه، فردی هایمور و ورا فارمیگا، هر دو نقش نورما را بازی می‌کنند؛ همچنین این سکانس نشان می‌دهد که هایمور به شکلی دقیق، رفتارهای فارمیگا در نقش نورما را مطالعه کرده است. اما نکته شگفت‌انگیز درباره این صحنه، تأکید زیرکانه هایمور بر ویژگی‌های شخصیتی‌ای است که نورمن در مادرش می‌بیند.

نورما کمی اغواگرانه‌تر، تندخوتر و همچنین بسیار بی‌ثبات‌ به نظر می‌رسد. نورمن همیشه مادرش را این‌گونه دیده است. به همین دلیل، گویی کسی که مرتکب قتل می‌شود مادرش است، نه نورمن. اما درک اینکه چگونه هر دوبه‌یک نقطه می‌رسند و هر دو بازیگر ماهیتی یکسان از خود نشان می‌دهند ما را به علت جنون نورمن می‌رساند. اینکه ریشه‌های جنون او به خانه مرتبط است.

ورا فارمیگا علاوه بر نامزدی جایزه امی (برای فصل اول) به دلیل ایفای نقش نورما، خود یکی از تهیه‌کنندگان اجرایی سریال است. او در طول سریال، عملکردی منسجم و باثبات از خود نشان می‌دهد، هرچند که به نظر می‌رسد در فصل جدید از توازن و کنترل خارج‌شده است. زیرا در فصل پنجم فرصت آن را پیداکرده است که خودش را در دیوانگی نورما غرق کند. این تغییر ظریف اما بجای شخصیت نورما، متناسب با ادارک عجیب‌و‌غریب نورمن از اوست.

آنچه متل بیتس را شایسته تحسین می‌کند، دقیقاً به همان چیزهایی پیوند ‌خورده که روانی را برای ما مسحور‌کننده می‌ساخت. سازندگان این سریال با اضافه کردن جزئیاتی دقیق به اسکلت فیلم اصلی و شخصیت مرکزی آن موفق شدند برخی ایده‌های فیلم را گسترش دهند. برای مثال، حریم درونی، بیمارگونه و مشوش کننده متل و مدیر آن، به زیبایی در سریال بسط داده‌شده است. برداشت شخصی هایمور از کاراکتر نورمن بیتس، مانند مقدمه‌ای صادقانه برای آنتونی پرکینز به نظر می‌رسد؛ به‌گونه‌ای که ما می‌توانیم باور کنیم چگونه یکی به دیگری تبدیل می‌شود. درواقع، عملکرد هایمور به ما امکان می‌دهد در‌حالی‌که شیفته نورمن بیتس قرن بیست‌ویک هستیم، نورمن متولد‌شده شش دهه پیش را نیز درک کنیم.

پیوندهایی که برشمردیم سریال را در فصل پنجم تقویت کرده است. سریالی که البته در طول چهارفصل گذشته‌‌اش به‌ندرت دچار لغزش شده بود. بنابراین اهمیتی ندارد که در قسمت آخر، اهرین مسیر داستان را به چه سمتی هدایت می‌کند. زیرا اطمینان داریم در پایان، باید آن را ضمیمه‌ای ارزشمند برای شاهکار هیچکاک در نظر بگیریم. از سوی دیگر، متل بیتس ما را مجاب می‌کند که آن را اثری مستقل در نظر بگیریم و تحسینش کنیم؛ بنابراین مهم نیست که کدام را مقدم فرض کنیم. سازندگان متل بیتس فهمیده‌اند که چگونه‌ شخصیت‌های ویژه خود را خلق کنند.


منبع: IndieWire

نظر شما چیست؟

ایمیل شما منتشر نخواهد شد

از اینکه نظرتان را با ما در میان می‌گذارید، خوشحالیم

1 دیدگاه
  1. مصطفی می‌نویسد

    عالی بود

fosil