نگاهی به مجموعه زخم کاری | گذر از بستر فئودالیسم پنهان و زن به‌مثابه صادرکننده تئوری خشونت

در فیلیمو شات، مجموعه زخم کاری را از منظر زیست‌بوم اقتصادی، الگوی قدرت و تئوری خشونت بررسی کرده‌ایم.

هرچند این روزها هر آن‌کس که دستی به قلم دارد، مجموعه زخم کاری اثر محمد حسین مهدویان را بنا بر نوع نگاه خود به هنرمند یا هنر، مورد بررسی قرار داده و کمتر پیش می‌آید که بشود به این مجموعه، نگاه تازه‌ای انداخت، اما اجازه بدهید این قلم نیز به سهم خود بکوشد تا عناصری که در سریال زخم کاری شایسته توجه هستند را این‌گونه بررسی کند:

زیست‌بوم اقتصادی زخم کاری

جهان مجموعه زخم کاری جهان یک کسب‌وکار خانوادگی یا یک کسب‌وکار نیمه‌خانوادگی است. آدم‌ها در این دنیا، چه ارباب باشند و چه رعیت، چه رییس‌کل باشند و خان‌بازی دربیاورند و چه رعیت‌زاده باشند و خدمت کنند، بر سر یک بستر فئودالی نشسته‌اند، نه یک بستر کاپیتالیستی. برخلاف همه نشانه‌های سرمایه‌سالارانه‌ای که در این سریال تماشا می‌کنیم، نطفه و ریشه مناسبات، ارباب-رعیتی هستند نه هیئت‌مدیره‌ای و به صورت شرکت سهامی عام یا خاص! همه منتفع هستند و هرکس تکه بوقلمونی به نیش کشیده، اما هر آنچه در سفره شماست را خان برایتان پرت کرده حتی اگر خودتان با هنر خودتان به دست آورده باشید. قصه، در حقیقت یک قصه ارباب-رعیتی است. خان، دور خود را با آدم‌هایی پرکرده که یا فامیل هستند یا خدمتکار. برای آنها بستری از یک رابطه خانوادگی نیمه‌واقعی ایجاد کرده که همه یکدیگر را دخترعمو یا پسرعمو خطاب کنند، بی‌آنکه اصلا مهم باشد چنین رابطه‌ای بین آنها هست یا نیست!

سیاوش طهمورث در نمایی از مجموعه زخم کاری

در این میان، یک کاتالیزور بزرگ بین‌المللی است که مهره‌ها را تکان می‌دهد: ورود یک شرکت نروژی و پول کلانی که برای این پروژه پرداخت می‌کنند، همان کاتالیزوری است که نظم و نظام موجود را تغییر می‌دهد.

دلیل و ریشه اصلی تمام اختلافات رخ‌داده در دل سال‌های تثبیت این نظام فئودالیتی، نیازی به بازگو کردن ندارد؛ کینه «رعیت بالیاقت» و حسادت «بستگان بی‌لیاقت». سال‌ها تحقیرهای مداوم و برخوردها و نگاه‌های از بالا به پایین آدم‌هایی که سر این سفره جز لمباندن کار دیگری ندارند، کار را به جایی می‌رساند که آدمی کاملا مطیع و وفادار، تصمیم به یاغی‌گری و خیانت می‌گیرد.

سریال زخم کاری داستانی است در باب گذر از ارباب-رعیتی به شایسته‌سالاری مبتنی بر بستر کاپیتالیستی. ورود به دنیایی که در آن، هرآنکه زیرک‌تر و محیل‌تر است، شانس بیشتری برای رسیدن به موفقیت و دور زدن دیگران دارد و مگر نه آنکه در نظام سرمایه‌سالاری، هر که بهتر بتواند فرصت‌ها را ببیند و بقاپد، از دیگران محق‌تر به شمار می‌آید؟

همه چیز درباره سریال زخم کاری + نقد و بررسی

الگوی قدرت یافتن فرد بی‌قدرت

مجموعه زخم کاری برگرفته از کتاب است، و کتاب برداشتی آزاد از تراژدی مکبث! نه نیاز به بازخوانی مکبث هست و نه نیاز به بازتعریف این اثر برجسته با مختصات قرن بیست و یکم. با این همه، آنچه در این اثر دیده می‌شود، یا آنچه من از این مجموعه برداشت کردم، شباهت این اثر با فصل نخست مجموعه تلویزیونی فارگو است. این برداشت، موردتایید جناب حسینی‌زاد، نویسنده محترم کتاب نیز قرار گرفته است؛ خاصه اینکه او سریال‌باز قهاری است و فارگو را هم دیده.

طبیعتا در رشد یافتن یک زیردست توسط بالادست و بعد خیانت زیردست قدردیده به او، شباهت آشکاری به مکبث دیده می‌شود، اما فصل اول فارگو منبع و الگوی اقتباسی مناسب‌تری از جهانی است که یک زیردست به مقوله قدرت آلوده می‌شود.

جواد عزتی در نمایی از  مجموعه زخم کاری

در فصل نخست فارگو، لستر نیگارد با بازی مارتین فریمن، فروشنده جزئی است که همیشه مورد تحقیر اطرافیان قرارگرفته اما بعد از آنکه، زندگی با ترس را کنار می‌گذارد و از خط قرمز عبور می‌کند، قدرت در کام او چنان شیرین می‌نماید که تبدیل به یک نقش منفی جدید می‌شود. تمام چیزی که او برای گذر از خط قرمز نیاز داشت، تشویق شدن توسط نفر دوم بود. در مکبث و زخم کاری، وظیفه تحریک انسان خوب به انجام کار شر، بر عهده همسر او است. در فارگو، این لورن مالوو (با بازی بیلی باب تورنتون) است که هنگام گذر از یک شهر، هوس می‌کند در نظم طبیعی شهر دخالت کند، همین‌طوری و از باب تفریح و سرگرمی، یکی از زورگوهایی را بکشد که به نیگارد زور می‌گفته‌اند و پای او را به گذر از خط قرمز باز کند. اتفاقی که زنجیره‌ای از اتفاقات را در پی دارد که به قتل‌های خونین پی‌درپی منجر می‌شود.


نقد و بررسی فصل چهارم سریال فارگو

لیست بهترین سریال های خارجی جهان در ۲۰۲۰


نیگارد و مالک مالکی (با بازی جواد عزتی) هر دو یک شباهت عمده دارند: هیچ‌کدام قدرت را در تملک نداشته‌اند، هیچ‌کدام بختی برای به چنگ آوردن آنچه بعدا به چنگ آورده‌اند را نداشته‌اند تا زمانی‌که قاعده و روش بازی تغییر کرده. مالکی، در بهترین حالت یک کارگزار خوب برای رئیس هولدینگ خود است، در حالی‌که تقریبا تمام ارکان بلندپایه شرکت با او مشکل دارند. دلیل مشکل داشتن آنها نیز تنها یک چیز است؛ آنها نمی‌خواهند قدرت گرفتن او را ببینند. راه‌های پیشرفت برای او بازتر از راه‌هایی است که مقابل لستر نیگارد قرار دارد، و شاید دلیل اینکه نیگارد بیشتر دست به خشونت می‌زند، بیشتر مجذوب سویه تاریک قدرت می‌شود و بیشتر سقوط می‌کند، همین باشد. او می‌بیند که می‌تواند قوی‌تر، خشن‌تر و موفق‌تر باشد، درحالی‌که مالکی، ناامیدانه می‌کوشد تا با توسل به قدرت تنها حامی‌اش، قدرت و توان اقتصادی خود را افزایش دهد.

فارگو البته تنها سریالی نیست که به عواقب قدرت گرفتن یک فرد به‌ظاهر بی‌آزار و مظلوم می‌پردازد، اما یکی از برجسته‌ترین‌هاست. مقایسه این دو سریال با هم، نه از باب همانندی کیفیت دو مجموعه، که از باب تاثیری است که قدرت یافتن تدریجی، در به تباهی کشیدن شخصیت‌های مجموعه ایجاد می‌کند.

مرور کارنامه بازیگری جواد عزتی

زن به مثابه تئوری‌پرداز خشونت

در مکبث، امر شر با ایده‌پردازی از سوی زنان آغاز می‌شود. جامعه فوق مردسالار قدیم، هیچ نگاه مثبتی به زنان نداشته و مکبث یکی از آشکارترین آثاری است که این نگاه منفی به زنان را به نمایش می‌گذارند. در دیگر آثار شکسپیر هم این نگاه کم‌وبیش هست. در هملت، مادر او به پدر خیانت می‌کند. در شاه لیر، دو دختر از سه دختر او، به پدر خیانت می‌کنند و خواهر وفادار را می‌کشند. در رام کردن زن سرکش، مرد قهرمان داستان، با هوش و قدرت مردانه خود زن زیبای فتانه ولی سرکش را به بند می‌کشد تا نشان دهد که زنان باید مطیع و در انقیاد باشند. در عمده آثار شکسپیر، زنان یا صادرکننده امر شر هستند یا وسوسه جنایت.

رعنا آزادی‌ور و جواد عزتی در نمایی از مجموعه زخم کاری

درباره رعنا آزادی ور و نقش‌آفرینی‌اش در زخم کاری

مجموعه زخم کاری به تبعیت از مکبث، امر شر را به گردن زن (رعنا آزادی ور) می‌اندازد. اوست که مالکی را وادار می‌کند تا بیشتروبیشتر بخواهد و برای به دست آوردن آنچه می‌خواهد دست خود را به خون آلوده کند. اوست که به خوبی لیدی مکبث می‌شود و مردش را به چیزی ترغیب می‌کند که برای او خط قرمز بوده. او البته خبر ندارد که عقده‌های درونی مالکی در تمام طول زندگی، مانند جعبه پاندورایی است که نباید باز شود و با باز شدنش، غولی بیرون می‌زند که دیگر به هیچ‌چیز و هیچ‌کس وفادار نخواهد بود. در زخم کاری، زن‌ها وسوسه‌کننده یا وسوسه هستند. دوگانه سمیرا/ منصوره در زخم کاری، دوگانه وسوسه‌کننده/ وسوسه است. احتمالا بهتر است نقش زنان مجموعه، در پایان سریال و در مطلب دیگری باهم مقایسه شود.

آنچه سریال های جدید نمایش خانگی از مفهوم زنانگی آشکار می‌کنند

نکته نهایی

برداشت محمود حسینی‌زاد از مکبث، و برداشت محمدحسین مهدویان از برداشت او، تبدیل به دو اثر شده اند که در برخی از واژگان اسم و در برخی از داستان‌ها با هم اشتراک دارند. مهدویان آگاهانه کوشیده تا با محدود کردن داستان و در دست گرفتن سرنوشت شخصیت‌ها، داستان را کنترل کند. تلاش او البته به اثر قابل قبولی تبدیل شده که همین حالا هم از محصولات صدا و سیما چندین سر و گردن بالاتر است. با این همه، این مجموعه می‌توانست چندین و چند سرو گردن بالاتر از چیزی باشد که دیده‌ایم، اگر شتابزدگی‌های مرسوم در تولید چنین مجموعه‌هایی کمی بیشتر کنترل می‌شد و همچنین تیغ بی‌دلیل تیز ممیزی، بالای گردن مجموعه، حکم شمشیر داموکلس را پیدا نمی کرد.

نماشای زخم کاری

نگاهی به فیلم های کارنامه سینمایی محمدحسین مهدویان

مصاحبه با سیاوش طهمورث


نظر شما چیست؟

ایمیل شما منتشر نخواهد شد

از اینکه نظرتان را با ما در میان می‌گذارید، خوشحالیم

fosil