«شعله ور» فیلمی به کارگردانی حمید نعمتالله فیلمسازی متفاوت در بدنه سینمای ایران که به دنبال مخاطب طیف وسیع است.
حمید نعمت الله فیلمساز متفاوتی در بدنه سینمای ایران است. از خیلی جهات تمایل خاصی در جنس کارهایش دیده میشود تا در سینمای بدنه حضور داشته باشد و به دنبال مخاطب طیف وسیع است. از طرف دیگر فیلمهایی که میسازد از بعد بصری و ظرافتهای تصویری، ضیافتی چشمگیرند و در نتیجه چندان برای مخاطب عام آسان نیستند. نعمت الله با دقتی که در فیلمنامه دارد، توانسته آثار شاخص و مهمی در سینمای بدنه ایران بسازد. فیلمهایی که برای علاقمندانشان باقی ماندهاند و بارها و بارها دیده شدهاند، حتی اگر در زمان اکران، فروش زیادی نداشتند. بوتیک، اولین فیلم نعمت الله، از چنین خصوصیتی بهره میبرد و هنوز موضوع بحث و اثری برای تماشا باقی مانده و بعضا دیالوگهایش بین آدمهای مختلف تکرار میشود. بعد از بوتیک که فیلم اول کارگردانش بود دوره جدیدی در فیلمسازی نعمت الله شروع شد. دوره همکاری او با هادی مقدم دوست در نوشتن فیلمنامه. مقدم دوست که خودش هم فیلم سر به مهر را کارگردانی کرده، درک خوبی از تمرکز در ارائه تم در فیلمنامه دارد و تقریبا در همه همکاریهای این دو، تلفیقی از پرداخت بصری در راستای تم و پرداخت شخصیت و گسترش قصه در محور موضوع اصلی وجود دارد که به خوبی در این آثار دیده میشود. با این مقدمه سراغ آخرین ساخته نعمت الله، فیلم شعله ور می رویم.
درباره فیلم اتصال کوتاه | مجموعهای از چند فیلم کوتاه ایرانی تحسینشده

فیلم شعله ور همانطور که اشاره شد به شدت در پرداخت و شکل دادن تم قصه موفق است. حسد که مشخصا جنبههای مختلف آن در یک بازنده درست و حسابی، با بازی امین حیایی، شکل داده شده و بزرگ میشود. فیلمنامه سعی می کند با کمک نریشن به واکاوی درونیات یک فرد معمولی شکست خورده از طبقه متوسط بپردازد. خصوصیت جذابی که نعمت الله در کارهای دیگرش هم دنبال کرده است. به نمایندگی گرفتن یک تیپ مشخص از اجتماع، و آرام آرام به کاراکتری منحصر به فرد و یگانه تبدیلش کردن. اتفاقی که برای بهرام رادان بی پولی، حامد بهداد آرایش غلیظ، و لیلا حاتمی رگ خواب و حالا امین حیایی فیلم شعله ور هم افتاده است. گسترش قصه آنقدر خوب و در راستای جهان تماتیک داستان انجام میشود که قصد نویسندهها از نمایش یک خصوصیت اخلاقی و عواقب اجتماعی آن که شاید در ابتدای فیلم به نظر کمی مشخص نوشته شده بود آرام آرام رنگ میبازد و تماشاگر را کاملا با شخصیت همراه میکند. در این بین نعمت الله با خلاقیت و سلیقهای ویژه که در میزانسن و کمپوزوسیون دارد بر تاثیرگذاری هرچه بیشتر داستان میافزاید. نعمت الله با استفاده درست از تلفیق رنگها و موقعیت اشیا در تصویر، به کیفیت بصری متفاوتی رسیده که در سینمای ایران یکه است. زحمت و سلیقهای که خرج مثلا سازه عجیب و غریب کانکسهای زاهدان شده یا قرابت و افتراق رنگهای لباس با محیط پیرامون کاراکترها و در نهایت نقطه گذاری درست در لحظههای مهم و احساسی داستان نه تنها درک درست فیلمساز را از شخصیت، فضا و تم نشان میدهد بلکه فیلم را به تجربهای اثرگذار و به یادماندنی تبدیل میکند که شاید با عدم توجه منتقدین در زمان اکران روبه رو شد اما بعید است که اتفاقی مشابه بی پولی یا بوتیک برای آن نیفتد.
نقد فیلم امیر ساخته نیما اقلیما؛ تلخ، آرام، ساکت و سرد

