در فیم French Exit مفاهیم و صحنههای سورئال و احساسات ظریف و فزاینده موج میزند؛ که این ویژگی، تماشای این اثر را برای مخاطب تبدیل به نمایشی قابل درک میکند.
در فیلم خروج فرانسوی (French Exit) میشل فایفر در نقش زنی به نام فرانسیس پرایس بازی کرده است؛ زنی که جامعه چندان او را نمیپسندد. این نقش برای فایفر نقشی پررنگولعاب محسوب میشود. وی در این نقش علاوهبر استفاده از زیبایی و جذابیت ظاهریاش، از تواناییهایش در شکستن قالبها و کلیشههای معمول بهخوبی استفاده کرده. کارگردانی این فیلم را آزازل جیکوبز بر عهده داشته و بر اساس داستانی از پاتریک دوویت ساخته شده است؛ این در حالی است که نوشتن فیلمنامه نیز بر عهدۀ خود دوویت بوده. برای نقد و بررسی فیلم خروج فرانسوی یا French Exit با فیلیمو شات همراه باشید.
جدیدترین و بهترین فیلم های ۲۰۲۱
پالتوی بلند فرانسیس با آن لبههای خزدار، در واقع سلاح محافظتی او محسوب میشود؛ این لباس، شیکترین سپر محافظ فرانسیس است که او را از سرما حفظ میکند و علاوهبر آن، وی را از تیرهای زهردار قضاوت جامعۀ منهتن در امان نگاه میدارد. همچنین سیگاری که همیشه در دست دارد نیز در حکم شمشیر اوست. این شمشیر در میان شوخیهای فرانسیس وقفه ایجاد میکند!
شاید در ابتدا داستان فیلم ماجرایی دمدستی و مالیخولیایی به نظر برسد؛ اما باید پذیرفت که زمینۀ مناسبی را برای نمایش توانمندیهای هنرپیشۀ کهنهکار فیلم فراهم کرده. در مجموع، هرازگاهی کل ماهیت فیلم با انبوه هنرپیشههای نقشهای مکمل، کسالتبار و درهمبرهم میشود؛ زیرا این نقشها بهجای اینکه شخصیتپردازی مناسبی داشته باشند، فقط در حد ایدهای ناپخته باقی ماندهاند. اما در عین حال، حضور و اجرای سرسختانۀ فایفر همهچیز را تحتتأثیر خود قرار داده است. در نهایت، فرانسیس تسلیم میشود و پوستۀ سختی را که دور خود تنیده، میشکند. او پیش از این درون آسیبپذیرش را کتمان میکرد، اما حال آن را نمایان میسازد. همین حقیقت دربارۀ شخصیت فرانسیس است که او را برای مخاطب درکشدنی و باورپذیر میکند.
جیکوبزودوویت پیشتر در فیلم تری (Terri) ساختۀ سال ۲۰۱۱، با یکدیگر همکاری کردهاند. این فیلم کمدی، داستان تلخی را دربارۀ نوجوانی به تصویر میکشد که آزار دیده و به وی تعرض شده است. حال در فیلم خروج فرانسوی یا French Exit، لحن روایت کمی ملایمتر و لطیفتر است؛ ولی امکان دارد که خودآگاهی موجود در فیلم از نظر مخاطبان آزاردهنده به نظر برسد. فیلم را میتوان در ردۀ فیلمهایی دربارۀ سفیدپوستان پولدار و غمگین دستهبندی کرد. اما نکته آنجاست که شخصیتها به حال و روز غمگین خود واقفاند و علاقهمندند که در این باره با گوشهوکنایه صحبت کنند. در جایی از داستان، سرنوشت فرانسیس تلخ و تاریک به نظر میرسد. در اینجا، او با صمیمیترین دوست خود جوآن، که در واقع تنها دوست اوست، حرف مهمی میزند. او میگوید که میداند زندگیاش کلیشهای شده، اما مشکلی با این مسئله ندارد؛ زیرا همین کلیشهای بودن او را فراتر از زمان قرار میدهد. نقش جوآن را سوزان کویین دوستداشتنی بازی میکند.

داستان فیلم French Exit در زمان حال رخ میدهد؛ اما شخصیتهای آن بهگونهای پرورانده شدهاند که گویی در دهها سال پیش جا ماندهاند. آنها از روشهای تماسهای تلفنی قدیمی و کارتپستالهای پستی استفاده میکنند تا با دیگران ارتباطی ضعیف و دستوپاشکسته برقرار کنند؛ حتی زمانیکه شخصیتها، بار سفر را به سوی فرانسه میبندند نیز تصویری نامتعارف از نیویورک ارائه میشود.
از همان ابتدای فیلم، فیلمنامه با ضربات متعددی که وارد میآورد داستان را پیش میبرد. فرانسیس پسری به نام مالکوم دارد که در مدرسهای کسالتبار و پر از درخت درس میخواند. اما فرانسیس یکباره و بدون اعلام قبلی او را از آنجا بیرون میکشد. سپس درحالیکه چشمانش از ذکاوت میدرخشد با پوزخند میپرسد: «میخوای چیکار کنی؟ میخوای با من بیای تا از اینجا بریم؟»
از همین صحنه، سرزندگی فرانسیس مخاطب را جذب میکند و در عین حال، این نکته را آشکار میسازد که برای فرانسیس اهمیتی ندارد دیگران چگونه فکر میکنند. سپس داستان چند سال به جلو میرود. حالا لوکاس هجز نقش مالکوم جوان را بازی میکند که بسیار هم شیرین و دلنشین است. مالکوم، جوان بیستوچندسالهای است که مخفیانه با عشق قدیمیاش قولوقرار ازدواج گذاشته. این عشق قدیمی کسی نیست جز ایموجن پوتس. فرانسیس چند وقتی است که همسرش را از دست داده و حالا به درک و شهودی رسیده که احساس میکند مسئول آینده و سرنوشت خانواده است. او در تاریکی آشپزخانه، یکییکی چاقوها را تیز میکند، به پسرش میگوید: «ما ورشکسته شدیم!» و هجاهای کلمۀ ورشکسته را یکییکی در میان جرعههایی که مینوشد با دقت تلفظ میکند. فرانسیس واقعاً بیپول است. او چکی ۶۰۰دلاری را برای مستخدم خانه صادر کرده، اما بانک حتی آن را هم برگشت زده است.
اما ناگهان اوضاع تغییر میکند. جوآن به فرانسیس و مالکوم پیشنهاد میدهد به آپارتمان او در پاریس نقلمکان کنند و در آنجا به زندگی خود ادامه دهند. به این ترتیب، بخت به فرانسیس رو میکند و از مشکلات مالی و سایر اتفاقاتی که موجب آزار او هستند رهایی مییابد.
جوآن در رستورانی مجلل به فرانسیس اطمینان میدهد: «عزیزم راهحل رفتن از نیویورک است!»

پیش از این نیز هجز در فیلم کمدی استیون سودربرگ با نام بگذار همۀ آنها حرف بزنند (Let Them All Talk) دقیقاً مثل فیلم خروج فرانسوی، نقش مردی جوان و دوستداشتنی را بازی میکرد. وی در آن فیلم کمدی نیز یکی از اقوام میانسالش را در سفر همراهی میکرد. آنها قرار بود که از اقیانوس اطلس عبور کنند.
نقد فیلم بگذار همه آنها صحبت کنند
خانوادۀ حاضر در فیلم French Exit یا خروج فرانسوی ، گربهای سیاه به نام فرانک کوچولو دارند. هرگاه این گربه با چشمان سبزرنگش به کسی خیره میشود، مخاطب احساس میکند او با علاقه به رویدادهای اطرافش توجه دارد و حتی به آنها واقف است. در اینباره، از تأثیر فوقالعادۀ تریسی لتس نمیتوان غافل شد که در فیلم عاشقان (The Lovers) به کارگردانی جیکوبز بازی کرده است. لتس صدایی طنینانداز و درکپذیر از گربه به مخاطب میدهد که بسیار ستودنی است؛ ولی در نهایت، چندان که باید از حضور او در فیلم بهره گرفته نشده. صحبتهای او همچون مکالماتی بدون مخاطب است که البته چشمگیر و جالب هستند. این مفاهیم و صحنههای سورئال فیلم با توجه به احساسات ظریف و فزاینده اما عجیب و پیچیدهای که در فیلم موج میزند، قابلدرک و پذیرفتنیاند.
فرانسیس و مالکوم به پاریس میرسند و پس از استقرار در خانۀ جدید، همان شیوۀ زندگی روزمره و کسالتبار خود را پی میگیرند. اما زندگی آنها تحتتأثیر زنی بیوه و تنها با نام مادام رینارد قرار میگیرد. پیش از این، مادام رینارد هرگز با فرانسیس و پسرش ملاقات نکرده است. با وجود این، آنها را برای شام به خانهاش دعوت میکند. نقش مادام رینارد را والری ماهافی بازی کرده و در این نقش نیز بسیار خوب ظاهر میشود. او با شخصیت شیرین و جذاب خود همه چیز را در داستان تحتتأثیر قرار میدهد؛ زیرا مصمم است با فرانسیس و مالکوم روابطی دوستانه برقرار کند. در فیلم خروج فرانسه تعداد شخصیتها بسیار زیاد است و همۀ آنها تلاش میکنند با نقابی که بر چهره میزنند احساسات واقعی خود را مخفی نگه دارند. اما مادام رینارد همچون نسیمی از هوای تازه، با گرمای احساسات واقعی و رفتار انسانی خود، روحی تازه به داستان میدمد. در صحنهای، فرانسیس با سردی از او میپرسد که چرا آنها را دعوت کرده است. در پاسخ، مادام رینارد بهسادگی میگوید: «من… تنها هستم.»
و این خلوص و صداقتی که در صدای او حس میشود، نفس را در سینۀ مخاطب حبس میکند.

کمکم آپارتمان فرانسیس در پاریس پر از شخصیتهای مکمل داستان میشود و به این ترتیب، فیلم French Exit داستان اصلی خود را گم میکند. حتی گربۀ خانواده یعنی فرانک کوچولو غرغرکنان از خانه خارج میشود، بهتنهایی به خیابان میرود و دیگر برنمیگردد! حالا ناگهان سروکلۀ پیشگویی پیدا میشود که مدعی است ارتباط روحی با گربۀ گمشده دارد! نقش این پیشگو را دانیل مک دونالد بازی میکند. از سوی دیگر، فرانسیس نیز کارآگاهی خصوصی را استخدام میکند تا فرانک کوچولو را برایش بیابد. نقش این شخصیت را ایزاک دو بانکوله ایفا میکند. پس از مدتی، سوزان دوباره به زندگی مالکوم باز میگردد؛ با این تفاوت که حال دوستی جدیددارد که پسری بیمزه اما خوشقیافه است. ایفاگر این نقش تازه دنیل دی توماسو است.
سرانجام جوآن هم به پاریس میآید تا سری به دوستش بزند و مطمئن شود که همه چیز خوب پیش میرود. بیخبر از آنکه آپارتمانش به خوابگاهی موقتی تبدیل شده است؛ خوابگاهی که برای ساکنانش خدماتی همچون جای خواب و صبحانه فراهم میکند! افرادی که در این آپارتمان زندگی میکنند آنقدر زیادند که برای آنها فضای کافی وجود ندارد. از سوی دیگر، بیش از این نمیتوان برای آنها شخصیتپردازی کرد. این افراد فقط باعث در حاشیه قرارگرفتن شخصیتهای اصلی داستان میشوند که باید بیشتر مورد توجه باشند.
در کنار مواردی که گفته شد نکات مثبت و برجستهای نیز در فیلم French Exit به چشم میخورد؛ ماهافی همچنان شخصیت افسونگر و انرژیبخش داستان است. از سوی دیگر، میان فایفر و کویین نیز رابطهای عمیق و واقعی احساس میشود. طراحی لباس فیلم بر عهدۀ جین پتری بوده و او بهخوبی از عهدۀ وظایفش برآمده است. در نهایت، باید اذعان داشت که بازی میشل فایفر در نقش فرانسیس عالی است. او با نمایش مهربانی ذاتی این شخصیت که در ورای ظاهر خونسرد و پرزرقوبرق او پنهان شده است، هر لحظه بازی قویتر و حرفهایتری را به نمایش میگذارد.
نظرات خود را دربارۀ فیلم خروج فرانسه برای ما بنویسید. آیا این فیلم را دیدهاید؟
منبع:
مزخرف