فصل دوم سریال خدمتکار روایتی تماشایی از زندگی دوروتی و شان است. این اثر با ماجرایی قوی، مخاطب را بهخوبی با خود همراه میکند.
قرار است یکبار دیگر به زندگی مرموز شان (با بازی توبی کبل) و دوروتی (با بازی لورن آمبروز)، زوجی ثروتمند در فیلادلفیا قدم بگذاریم که با اندوه از دست دادن نوزاد پسرشان دستوپنجه نرم میکنند. پسازاینکه لین، پرستار بچهای که آنها استخدامش کردهاند (با بازی نل تایگرفری) در انتهای فصل یک ناپدید میشود، شان و دوروتی تلاش میکنند که او و نوزادی را که همراه خودش برده است پیدا کنند و به خانه برگردانند. برای نقد و بررسی قسمت دوم سریال خدمتکار (Servant: Season 2) با فیلیمو شات همراه باشید.
۳۵ نمونه از بهترین سریال های خارجی ۲۰۲۱
نقد و بررسی فصل اول سریال «خدمتکار»
از همین ابتدای کار باید بگوییم که اگر فصل یک سریال خدمتکار یا Servant را ندیدهاید این نقد را نخوانید چون از آن سر درنمیآورید و حتی اگر فصل یک را دیدهاید شاید بازهم به نظرتان عجیب برسد. سریال خدمتکار ساختۀ تونی باسگالوپ و ام نایت شیامالان سریالی بیستقسمتی است، که در دو فصل دهقسمتی از سرویس اینترنتی اپل پخش شده است. این مجموعه در ژانرهای مختلفی قرار میگیرد: دلهرهآور، ترسناک، روانشناسی، و درام. داستان و اتفاقات این سریال واقعاً دیوانهوار و درعینحال زیبا هستند.
این داستان حول محور زندگی یک زوج موفق و ثروتمند به نام دوروتی و شان ترنر پیش میرود. دوروتی گزارشگر اخبار و شان سرآشپزی است که در تلویزیون برنامۀ آشپزی اجرا میکند. مسئلهای که این روزها زندگی آنها را دستخوش اتفاقات ناخوشایند کرده، مرگ نوزاد پسرشان به نام جریکو است. در فصل قبل سریال خدمتکار یا Servant دیدیم زمانی که دوروتی در دوران انکار غم از دست دادن پسرش به سر میبرد، از یک عروسک نگهداری میکند تا ضربۀ روحیاش را پشت سر بگذارد، اما زمانی که سروکلۀ لین، پرستار بچه در خانۀ آنها پیدا میشود، این عروسک تبدیل به یک نوزاد واقعی و زنده میشود. آیا این نوزاد بچۀ لین است؟ یا همان جریکو است که دوباره زنده شده؟ یا نکند همۀ آدمهای این خانه دچار توهم شدهاند؟
وحشت و دلهرهای که در فصل یک در داستان حس میکردیم رفتهرفته کمرنگ میشود و از قصه رخت برمیبندد.

داستان فصل یک سریال Servant خیلی عالی و بدون نقص پیش رفت؛ تراژدی انسانی که در قلب قصه وجود داشت به همراه یک فضاسازی بینظیر به نمایش گذاشته شد. هر قسمت این سریال ۳۰ دقیقه و به قول خودمان مختصر و مفید بود. اما اولین نکتهای که در مورد فصل ۲ به ذهن میآید، زمانی است که لین به همراه نوزاد خانه را ترک کرده؛ در واقع این نکته که شاید شاخ و برگ بیشتری به داستان اضافه شود و جذابیت گذشته را از دست بدهد.
زمانی که دوروتی و شان به دنبال پرستار فراری و نوزاد میگردند، وحشت و دلهرهای که تاکنون در این داستان رازآلود حس میکردیم رفتهرفته کمرنگ میشود. در ادامه اتفاق ناخوشایند و مصیبتباری که قصه بر اساس آن شکلگرفته و جلو میرود، و دلهرهای که در وجود بیننده ایجاد میشود بهکلی رنگ میبازد و از داستان رخت برمیبندد.
حتی کارگردانی این اثر نیز از اوج خودش به نقطهای میرسد که میتوان آن را عادی و کسلکننده توصیف کرد. این موضوع باعث تعجب است، چون شیامالان در ساخت قسمتهای مختلف از همکاری سه کارگردان زن دیگر بهره گرفته است. ازجمله این کارگردانها ژولیا دوکورنو است، کارگردان فرانسوی فیلم موفق خام (Raw) که در سال ۲۰۱۶ ساختهشده و درونمایۀ فمینیستی داشت. به نظر میرسد که سبک متمایز او در این فیلم گمشده و آن درخششی که از اثر انتظار داشتیم را نمیبینیم.

جولیان (با بازی روپرت گرینت)، برادر دائم الخمر و بددهن دوروتی همچنان بازی خوب خودش را حفظ کرده است. آمبروز نیز عالی ظاهرشده و آشفتگی و دیوانگی دلچسبی را به نمایش میگذارد. اما قصه گاهی اوقات از ریتم میافتد. در زمان نوشتن این نقد هنوز ۳ قسمت پایانی منتشرنشده بود، اما تا همینجای داستان کافی است که نتیجه بگیریم فصل دوم سریال خدمتکار نباید موفقیتی را که در فصل یک بهدست آورده بود به همین راحتی از دست بدهد. شیامالان گفته که قصد دارد شش فصل ۱۰ قسمتی از این سریال را بسازد. خیلی هم خوب، اما بهشرطی که نگاهی دوباره به داستانش بی اندازد و روشی جسورانه برای تعریف کردن آن پیدا کند.
منبع: EmpireOnline
خب مشخصه که بچه لین نیست چون اون جور که پیداست اون فرقه که برای خودشون داعشی هستن از بچگی پیداش کردن و سایه به سایه دنبالشن و توی این سن هم چه وقت و چگونه بچه دار شده که شما باید بگید؟!؛ دوم آخر قسمت فصل دوم هم لین خطاب به خاله جوزفین می گه: دیدی منو مثه بچه خودشون می خوان و همین هم ثابت می کنه که لین تنها هس و همراه یا بچه نداره؛ رسانه ها و شرکتای فیلمسازی آمریکایی بستر خوبی برای نویسندگان و بازیگران و کارگردانان جهان و به ویژه بریتانیا شده و شک نکنین سریال های گنگ و توهمی و عجیب و غریب ریشه در کشور بریتانیا(انگلستان) داره و آدم از این همه حجم مرموزی اونا گیج می شه؛ فقط به نام شرکتای سازنده آمریکایی هستن و بایدم باشن وقتی کلی روش سرمایه گذاری می کنن و یا مجموعه رو می خرنش و از طرفی هم کارگردانا و هنرپیشه ها از خداشونه توسط غول های فیلمسازی برای بینندگانشون ارائه بشه و در سطح جهان دیده بشن و این غول ها هم بیشتر آمریکایی هستن و اما سریال!: فقط آدم رو به دیدن سریال ترغیب می کنه وگرنه زیادی تخیلیه، مگه این که کارگردان در فصل های بعدی دلیل خوبی داشته باشه تا ببیننده رو قانع کنه والا لاترجی نیست یه بار بچه رو غیب کنه و بعد ظهورش کنه