سالهاست که حسن فتحی نام خود را بهعنوان یک سریال ساز موفق جا انداخته و با توجه به استقبال مخاطبان از عموم آثار او، شاید در مقایسه با خیلی از فیلمسازان سرشناس حتی در میان مخاطب عام شهرت بیشتری داشته باشد. این شهرت هم برمیگردد به خاطره و رضایت از سریالهای قبلی او. فتحی بهزودی و با جیران دوباره به شبکه نمایش خانگی بازمیگردد تا شاید تجربه موفق شهرزاد را این بار در روایت یک عاشقانه از دربار ناصرالدینشاه تکرار کند.
به همین مناسبت، مروری داریم بر کارنامه حسن فتحی در عرصه سریال سازی.
حسن فتحی سریال سازی را در ابتدای دهه هفتاد با کارگردانیِ همسایهها (۱۳۷۲) بهعنوان یکی از اولین سریالهای مناسبتی تلویزیون آغاز کرد. پسازآن کارش را با عاطفه (۱۳۷۳) و هوای تازه (۱۳۷۵) ادامه داد. نقطه اشتراک هر سه سریال، استفاده از محیطهای ثابت برای فیلمبرداری (مثل یک خانه چند طبقه یا محله) و ساختار اپیزودیک (هر قسمت یک داستان مجزا) بود که در آن زمان کمتر در سریالها مورداستفاده قرار میگرفت.
پهلوانان نمیمیرند (۱۳۷۶) برای اولین بار نام فتحی را بر سر زبانها انداخت. فیلمنامه را فتحی با همراهی اعظم بروجردی و تحت تأثیر آثار آگاتا کریستی نوشته بودند. پهلوانان نمیمیرند برخلاف آثار تاریخی دیگر بهجای پرداختن به سرگذشت مشاهیر دینی، به زندگی پهلوانان در دوره قاجار میپرداخت؛ از حضور بازیگران سرشناس بهره میبرد و با نیمنگاهی به حوادث تاریخی (نظیر قتل گریبایدوف، کنسول روس) داستانی جذاب و جنایی را روایت میکرد که با تکیهبر نمایش سنتها و آدابورسوم پهلوانان قدیم مخاطبان بسیاری را پای تلویزیون میخکوب میکرد.
فردا دیر است (۱۳۷۷) با محوریت قرار دادن یک مرکز مشاوره، بازهم از الگوی اپیزودیک استفاده میکرد. پرداختن به معضلات اجتماعی که کمتر موردتوجه قرارگرفتهاند و جسارت سریال در نمایش تلخکامی آدمها در برخورد با مشکلات زندگی، باعث شد فردا دیر است در سالهایی که طنزهای نودشبی در حال شکل گرفتن بودند، آنچنان موردتوجه قرار نگیرد.
شب دهم (۱۳۸۱) سریالی مناسبتی بود که به دلیل مقارن شدنِ محرم و ایام نوروز در تعطیلات سال نو به نمایش درآمد. شاید مهمترین دلیل استقبال فوقالعاده بینندگان از شب دهم، شکل نمایش آن بود. در روزهایی که سریالهای به شکل هفتگی به نمایش درمیآمدند، شب دهم هر شب از تلویزیون پخش و همین موضوع موجب باورپذیریِ پیوستگی موقعیتها و تحول شخصیتها میشد. شب دهم همچون پهلوانان نمیمیرند در بازه زمانی از تاریخ معاصر ایران جریان داشت که برای بینندهها جذاب و دوستداشتنی است. رفتار میان لاتها، آیین جوانمردی که میان آنها حاکم است و تحول شخصیت اصلی به دلیل دلدادگی از عوامل اصلیِ جذابیت و ماندگاری شب دهم هستند.
فتحی در شب دهم باوجود محدودیتهای تلویزیون راهی مییابد تا به نمایش عشقی زمینی بپردازد. عشقی که در قالب تحولی دراماتیک، در بستری مذهبی اتفاق میافتد و رفتهرفته ابعادی عرفانی به خود میگیرد. ازاینرو، شب دهم هم بیننده عام را راضی نگه میدارد و هم توجه منتقدان را به سمت نویسنده و کارگردانی جلب میکند که توانایی لازم برای روایت داستانی درگیر کننده با پسزمینه تاریخی/ مذهبی را دارد.
به اینها اضافه کنید موسیقی گوشنواز فردین خلعتبری و ترانه پایانی سریال را که توسط علیرضا قربانی اجرا میشد و هنوز که هنوز است، شنیدنی است.
روشنتر از خاموشی (۱۳۸۲) آنچنان که انتظار میرفت، مورد اقبال واقع نشد. علت اصلی این بود که زندگی ملاصدرای شیرازی بهعنوان فیلسوفی دینی جذابیت چندانی برایِ بیننده تلویزیونی نداشت. فتحی کوشید با افزودن ماجراهای زندگی شاهعباس صفوی به داستان، بخشی از یکنواختی پرداختن به زندگی اندیشمندی بازندگی بدون فرازوفرود را پوشش دهد اما در عمل باعث دوپارگی سریال شد. نکته عجیب روشنتر از خاموشی استفاده از لهجههای مختلف برای شخصیتهاست که باوجود شیرین بودن، به پیچیدگی روایی کار افزوده است. بهخصوص وقتی قرار است ملاصدرا نظریه “حرکت جوهری” را با لهجه شیرازی توضیح دهد!
مدار صفر درجه (۱۳۸۶) اثر بلندپروازانه فتحی برای به تصویر کشیدن بخشی از تاریخ معاصر ایران بود که هیچگاه با جزئیات به آن پرداخته نشده بود. مدار صفر درجه از طریق پرداختن به زندگی جوانی ایرانی با بازی شهاب حسینی به درون یکی از پیچیدهترین مسائل تاریخ یعنی شکلگیری صهیونیسم و رابطه آن با نازیسم میرود و تفسیری تازه از آن ارائه میدهد. با این تفاوت که نسبت به روشنتر از خاموشی، فتحی در مدار صفر درجه داستان را فدای محتوا نمیکند و تحولات سیاسی را در بستری عاشقانه و جنایی پیش میبرد. فیلمبرداری در لوکیشنهای تاریخی خارج از کشور، استفاده از بازیگران بینالمللی و موسیقی زیبای سریال باعث شدند مدار صفر درجه به سریالی محبوب تبدیل شود.
مروری بر کارنامه بازیگری و فیلم های شهاب حسینی
پس از سه سریال تاریخی، فتحی با میوه ممنوعه (۱۳۸۶) بازگشتی موفقیتآمیز به سریالهای درام خانوادگی داشت. پخش شدن سریال به شکل پیوسته در ماه رمضان، داستان ملتهب عشق یک پیرمرد به دختری جوان و زیبا، دیالوگهای هوشمندانه علیرضا نادری، بازی خیرهکننده علی نصیریان و استفاده از صدایِ احسان خواجهامیری مجموعه عواملی بودند که باعث شدند میوه ممنوعه به یک پدیده تبدیل شود. میوه ممنوعه اقتباسی بهروزشده از شاه لیر و شیخ صنعان ارائه میدهد اما با حفظ کردن فاصله خود با منابع اقتباسی موفق میشود تصویری قابلباور از جامعه و مناسبات پیچیده حاصل از تحولات اقتصادی/سیاسی میانه دهه هشتاد به بیننده عرضه کند.
اشکها و لبخندها (۱۳۸۸) تلاش ناموفق فتحی برای ساختن سریالی طنز است. خط داستانی کممایه، انتخاب اشتباه بازیگران و کش دادن موقعیت داستانی باعث شدند اشکها و لبخندها نه محبوبیتی کسب کند و نه در یادها بماند. برخلاف در مسیر زایندهرود (۱۳۸۹) که باوجود مشکلات اساسی در پرداخت داستان، به خاطر دست گذاشتن روی موضوع حساسیتبرانگیز شرط گذاشتن برای اجرا نکردن حکم قصاص و اعتراضات گسترده به دلیل استفاده از لهجه اصفهانی بهسرعت موردتوجه قرار گرفت و در خاطرهها باقی ماند. بااینحال اشکها و لبخندها و در مسیر زایندهرود سریالهایی هستند که به لحاظ کیفی تفاوتهای فاحشی با آثار پیشین فتحی دارند و این گمان را تقویت میکردند که فتحی در پایان راه خود قرارگرفته است.
دو سال بعد و در کوران ساوپ اپراهایی که پخش آن از شبکههای ماهوارهای فارسی زبان غوغایی به پا کرده بود، حسن فتحی با زمانه (۱۳۹۱) به تلویزیون بازگشت. سریالی ۴۹ قسمتی با خط داستانی و شخصیتهای پرداختشده که میکوشد تصویری امروزی از روابط عاطفی و مناسبات خانوادگی ارائه دهد. با این حال زمانه به دلیل تصویری سطحی که از عشق ارائه میداد، مورد انتقادهای بسیاری واقع شد. بینندهها و منتقدان که سالها شاهد عشقهای تاریخی و اسطورهای در سریالهای فتحی بودند، نمیخواستند بپذیرند در حال دیدن سریالی هستند که شخصیتهایاش عشق و عاشقی را در حد پیامک دادن پایین آوردهاند.
شهرزاد (۱۳۹۴-۱۳۹۶) شروع سریال سازی حسن فتحی در شبکه نمایش خانگی بود. سریالی با خطر سرمایهگذاری بالا که با حضور ستارگان سینمایی داستانی عاشقانه را پیرامون حوادث پس از کودتایِ ۲۸ مرداد روایت میکرد. مثلث ترانه علیدوستی، شهاب حسینی و مصطفی زمانی در کنار علی نصیریان میتواند برگ برنده هر سریالی باشد؛ اما شهرزاد پا را فراتر گذاشت و با سرعت بخشیدن بر سیر وقوع حوادث و تعبیه پیچشهای داستانی، بینندهاش را درگیر داستانی تراژیک در بطن تاریخ معاصر کرد. شهرزاد پس از چند قسمت ابتدایی و به واسطه گل کردن ترانه کجایی محسن چاووشی مورد توجه مضاعف قرار گرفت و به سرعت به سریالی محبوب تبدیل شد. وضعیت پیچیده شخصیتها در میانه داستان و پایان سنجیده باعث شد فصل اول شهرزاد به یکی از بهترین و باکیفیتترین سریالهای دهه نود تبدیل شود. اما شهرزاد به دلایلی که همچنان نامشخص و مبهم است، دو فصل دیگر نیز ادامه پیدا کرد. هرچند بازی ماهرانه شهاب حسینی در فصل دوم شهرزاد را همچنان سر پا نگه داشت، اما کش آمدن داستان در فصل سوم و ماجراهای حقوقی پیرامون سرمایهی سریال عملاً شهرزاد را از کیفیت انداخت و به سریال معمولی تبدیل کرد.
نزدیک به ۳۰ سال است که حسن فتحی پیوسته در حال سریال ساختن است و با وجود فراز و فرودهایی که در کارنامه هنریاش داشته همواره کوشیده روایتگر صادق زندگی عشاق در بازههای تاریخی متفاوت باشد. آخرین ساخته فتحی با نام جیران در حال ساخته شدن برای پخش از فیلیمو است و آنچنان که از نامش پیداست، بنا دارد به زندگی جیران (سوگلی ناصرالدینشاه قاجار) بپردازد. از اینرو باز هم با سریالی عاشقانه رو به رو خواهیم بود که در بستری تاریخی روایت میشود و به پیچیدگیهای روابط انسانی در زمانهای میپردازد که عشقها هنوز هم میتوانستند رنگ بویی متفاوت داشته باشند.
سریال جیران آخرین ساخته حسن فتحی و با نقشآفرینی ستارگانی چون بهرام رادان، پریناز ایزدیار، امیر جعفری، مریلا زارعی، مهدی پاکدل، رعنا آزادیور، امیرحسین فتحی، غزل شاکری، رویا تیموریان، ستاره پسیانی و… به صورت انحصاری بر روی فیلیمو قابل تماشا خواهد بود.
اکثرفیلمهاشو دیدم و واقعا جذابیت دارن. خیلی کارهاشونو دوست دارم