فیلم ترک شده اولین ماجراجویی سای در واقعیت مجازی است؛ این فیلم اولین بار در سال ۲۰۱۷ در نمایشگاه دوسالانه ونیز در نسخه ۴K به نمایش درآمد.
سای مینگ لیانگ کارگردان فیلم سگهای ولگرد وارد قلمروهای مجازی و فراتر از آن میشود.
در ادامه، مصاحبه با سای مینگ لیانگ کارگردان فیلم ترک شده را میخوانیم.
کارگردان تایوانی، سای مینگ لیانگ در اثر جدید خود، فیلم ترک شده هرگونه تظاهر روایی را رها کرده است تا به دنبال اکتشافات جدید در تصویرسازی مینیمالیستی برود. «بعدازظهر»، اثر برجسته وی در سال ۲۰۱۵ یک دیالوگ طولانی بین کارگردان و بازیگر محبوب همیشگی وی، لی کانگ شنگ بود که در یک اتاق فیلمبرداری شده بود، درحالیکه مستند ۷۷ دقیقهای «صورت تو» سال گذشته شامل مطالعه صورتهای، صامت یا در حال صحبت، از افراد اکثراً مسن، با موسیقی موجز ریوچی ساکاموتو بود. در همین حال، فیلم کوتاه «رهرو» لی را در حال قدم زدن با سرعت بسیار آهسته از میان شهرها در پوشش راهبان سده هفتم نشان میداد.
بااینحال، یکی دیگر از رویگردانیهای جدید سای به نظر ارتباط نزدیکی با فیلمهای قبلی وی دارد – البته در قالبی کاملاً جدید. فیلم ترک شده اولین ماجراجویی او در واقعیت مجازی است؛ این فیلم اولین بار در سال ۲۰۱۷ در نمایشگاه دوسالانه ونیز در نسخه ۴K به نمایش درآمد، البته اکنون به ۸K ارتقا یافته است و در لندن بهعنوان بخشی از برنامه سای در جشنواره فیلمهای تایوانی بریتانیا به نمایش درآمده است. این مینی فیلم ۵۵ دقیقهای با ۱۴ نما، حس کلاسیک کارگردان را القا میکند و در آن مجموعهای از نماها به نمایش درمیآید که به نظر بازیگر اصلی معمول او، شخصیت معمولی که گاهاً بهعنوان شیائو کانگ شناخته میشود را روایت میکند اما همیشه توسط شخصیت ماتمزده لی کانگ-شنگ ایفای نقش شده است – و اساساً او از این شخصیت جداییپذیر نیست. صحنهآرایی عبارت است از خانه لی در یک منطقه روستایی: یک آپارتمان مخروبه رو به محیط طبیعی، که به نظر میرسد بخشی از یک بلوک مدرن خالی از سکنه باشد که توسط ارواح تسخیر شده است. در اولین نما، لی بدون لباس روی یک مبل نشسته است و به یک ماشین طب سوزنی الکتریکی متصل است که بهصورت دورهای ضربه میزند و او از شوکهای وارده به خود می پیچد. یک زن مسنتر، با نقشآفرینی بازیگر دائمی کارگردان، چن شیانگ-چی، از آشپزخانه به او نگاه میکند؛ به نظر میرسد این زن مادر لی باشد، اما ممکن است یک روح بوده باشد. چند صحنه روی لی تمرکز کردهاند: در یکی از آنها، بهواسطه معجزه VR و جایگیری شگفتانگیز دوربین، ما خود را میبینیم که در کنار او در یک وان پلاستیکی بزرگ نشستهایم، او با یک ماهی بزرگ مریض داخل حمام است. نماهای دیگر شامل یکی از روحهای محله میشود: یک زن جوان در لباس سفید (یکی دیگر از بازیگران همیشگی کارگردان: لویی-چینگ). او اولین بار وقتی دیده میشود که کنار یک پنجره ایستاده و به دنیای بیرون خیره شده است، سپس همانند یک زندانی در چند فضای مخروبه از ساختمان مینشیند.

این فیلم مجموعهای از نماهای اکثراً خالی از رویداد را ارائه میدهد، تا اینکه درنهایت اتفاقی بسیار عجیب رخ میدهد، رویدادی که یا میتوان آن را بهعنوان یک اتفاق ترسناک در داستان روح و شبح در نظر گرفت یا میتوان آن را مضحک در نظر گرفت که در ورای آن حالت خشک و بیروح مخصوص سای دیده میشود. لی در وان خود دراز کشیده است – این بار، ما او را بافاصله میبینیم – زمانی که ناگهان یک زن (ایوی یین) شبیه به ساکابوس (جن مادهای که به باور قدیم با مردان همخواب میشود) از آب بیرون آمده، و شروع به بوسیدن و در آغوش گرفتن لی میکند. این یک شگفتی بسیار ساده است که با این وجود باید شامل مدیریت هوشمندانه نور و سایه باشد، که از طرفین شفاف وان (یا رتوش محتاطانه پس از تولید) دیده میشوند.
ما محیط VR را با تغییر شکل خیره کننده، تعاملی و پیچیده درک بیننده از فضا میشناسیم. با این حال، چیزی که در مورد فیلم ترک شده قابل تعمق است، سادگی فضایی آن و این حقیقت است که این فیلم بیننده را به واکنش فعال دعوت نمیکند. ما فقط روی صندلیهای چرخنده مینشینیم و صحنههای نمایشی را در مقابل خود میبینیم؛ ما میتوانیم بچرخیم و دیگر رویدادهای پیرامونی و مناظر را بررسی کنیم، اگرچه معمولاً تنها یک چیز خاص برای تمرکز وجود دارد. در آغاز، ما میتوانیم چرخی کامل بزنیم تا باغی که روح مادر در آن قدم میزند را بررسی کنیم؛ سپس ما مادر را میبینیم که در امتداد یک جاده راه میرود، اما تنها زمانی که تصمیم به چرخش بگیریم (و چیزی ما را به این کار وسوسه نکند) میتوانیم روح لباس سفید که از این صحنه نگاه میکند را نیز مشاهده کنیم.
ما همانند برخی تجربیات VR، نمیتوانیم از نقطه دید خود عدول کنیم. اما این محیط بهطور ویژه زمانی کارآمد است که این فیلم حس ما از فضا و ساختار را تحت تاثیر قرار میدهد؛ در یک نما، روح روی یک صندلی در یک اتاق مخروبه خم میشود، یک وزغ روی پایش حرکت میکند؛ با نگاه به محیط اطراف، ما درمییابیم که اتاق بهطور کامل مهروموم شده است، در اینجا هیچ راه منطقی برای ورود یا خروج او (یا درواقع ما) به این اتاق وجود ندارد. در فضای داخل، ما میتوانیم ترکها و ساختار قارچی دیوارهای آسیبدیده از رطوبت را مشاهده کنیم؛ المانهای تجسمی و ساختاری آشنای آثار سای گستردهتر میشوند.

درحالیکه خاصیت «همه جانبه بودن» معمولاً برای این نوع تجربه الزامی است، «ترک شده» دقیقاً متناسب با این عنوان نیست – به جز زمانی که صحنه حمام لی را مشاهده میکنیم. حتی وقتی موقعیت دوربین ما را در یک اتاق با شخصیتهای آن قرار میدهد، ما هنوز طوری اتفاقات رخ داده در مقابل خود را حس میکنیم که انگار این اتفاقات روی یک صحنه در حال رخ دادن هستند. در واقع، حس احاطه شدن توسط فضا حیرتانگیز است: گاهاً شما به یاد میآورید که از یک هدست Vive استفاده میکنید، در این لحظات، احساس شما شباهت بیشتری به نظاره کردن دریا از پنجره یک کشتی یا از یک کلاه غواصی دارد – و به دلیل پیکسل سازی نسبتاً ناهموار، حتی در حالت ۸K، این احساس شبیه به تماشا از پشت یک پشهبند است.
بااینحال، به همین دلیل سای یک رویکرد ساده انتخاب کرده است – ۱۴ لحظهای که ما از یک نقطه دید ثابت مشاهده میکنیم – که تجربه آن شامل در برگرفته شدن و استمرار است. دو چیز خاص این احساس را ارتقا میدهند. یکی از آنها روشی است که ما اغلب به نظر در میان زمین و هوا قرار گرفتهایم و باعث میشود حسی مانند روح داشته باشیم که در این فضاها تجسم یافته است. موضوع دیگر هماهنگی متراکم جلوههای صوتی است: در سکانس آغازین، ضربه منظم دستگاه طب سوزنی، با تشکیل حباب روی اجاق برنج پز و صدای حیوانات جنگلی بیرون همراه شده است. سپس، ما تقریباً با مشاهده صحنه بارش باران سیلابی بیرون از اتاق و شنیدن صدای آنکه یک نشان اختصاص سای است کَر میشویم و این باعث میشود شما به لرزه بیفتید زیرا عملاً حس میکنید رطوبت در استخوانهایتان نفوذ کرده است. ممکن است به نظر برسد که فیلم ترک شده کمتر شبیه به حالت بسیار پیچیده سبک بازی VR باشد و بیشتر به یک فیلم هنری در حالت سهبعدی باشد، البته یک فیلم سه بعدی که در آن دوربین در عوض قرارگیری در مقابل بهصورت احاطهکننده قرار داده شده است. اما این فیلم در تمامی لحظات کاملاً شبیه به فیلمهای سای مینگ لیانگ است، غافلگیرانه، مالیخولیایی، و تقریباً دلمرده – و بیشک مخلوق شاعر متخلخل سینمای معاصر است.
ایده پروژه از کجا نشات گرفت؟
سه یا چهار سال قبل، افراد زیادی سعی داشتند من را به ساخت یک فیلم VR وادار کنند. در ابتدا من به این موضوع علاقمند نبودم – من همیشه فکر می کردم که VR محیطی برای حوزه بازی است. HTC شرکت فناوری تایوانی من را به ساخت یک فیلم VR دعوت کرد زیرا آنها میخواستند محتوای مناسب دیگری ارائه دهند. من سعی کردم تا حد ممکن آثار VR را مشاهده کنم. من فکر میکردم این محیط بسیار کسل کننده است – اما یک فرد جوان از من خواست تا یک نما که آنها ساخته بودند را تماشا کنم: درواقع یک تصویر ساکن در محیط VR. به نظرم خارق العاده بود، میتوانستم رنگهای زیادی را در یک تصویر VR ببینم، و این باعث شد تجدید نظر کنم.
تجربیات دیگری که در حوزه VR کسب کرده بودم همیشه من را به جستجو برای چیزی مجبور میکردند. بنابراین در فیلم ترک شده سعی کردم مخاطبان را در موقعیتی قرار دهم که آنها نیازی به انجام کاری نداشته باشند. این به نحوه موقعیت گیری شما بستگی دارد، و این یعنی همان جایی که شما در فضای VR ایستادهاید. در VR، شما در سینمای شخصی خود هستید، شما در فیلم خود بازی میکنید. مردم در حال تماشای یک فیلم در تماشاخانه نیستند، بلکه آنها واقعاً داخل یک فیلم هستند. شما آنجا هستید و بیشتر در بر گرفته خواهید شد، اما شما تنها هستید – شما تجربهای را با یک مخاطب به اشتراک نمیگذارید. این صمیمت و محرمانگی بیشتری دارد.
تماشای فیلم ترک شده حس و حال غریبی دارد – با نظاره کردن جایی که فکر میکنید باید آنجا باشید، شما درک می کنید که آنجا نیستید، حضور شما تنها یک حضور نامرئی معلق در فضا است. به عنوان یک بیننده، شما به یکی از روحها تبدیل میشوید.
ما همگی روح هستیم. من روی موقعیت تمرکز کردم، این بسیار مهم است. تمامی افراد قد متفاوتی دارند، و دوربین ارتفاع مخصوص به خود را دارد. نسبت به فیلم سازی سنتی جایی که شما با یک چیز روبرو میشوید و آن را از یک فاصله معین مشاهده میکنید، این موضوع بسیار متفاوت است زیرا در VR شما باید ارتفاع نیز فکر کنید. بدین ترتیب، هر فرد ترکیب متفاوتی دارد زیرا تراز دید شما متفاوت است. بنابراین افراد فیلمهای متفاوتی را تجربه میکنند.
سناریو مبتنی بر داستان ارواح در یک متن کلاسیک چینی است. شما از چه المانهایی استفاده کردهاید؟
این فیلم به طور کامل از یک رمان اقتباس نشده است. مفهوم کلی بر اساس زندگی ما است. قبل از آن که ما فیلم ترک شده را بسازیم، لی کانگ شنگ حس خوبی نداشت، بنابراین ما به کوهستان رفتیم و این خانههای رها شده را دیدیم و در یکی از بخشهای خانه زندگی کردیم، البته دیگر بخشهای خانه ویران شده بود. در فلسفه کلاسیک چینی، ویرانهها ممکن است روحها و شبحهای زیادی داشته باشند – آنها خالی نیستند، آنها پر از زندگی هستند. بنابراین وقتی به آنجا رفتیم، این ایده به ذهن من خطور کرد که این روحها همسایگان ما هستند و ما در کنار هم میتوانیم داستانهایی خلق کنیم. مفهوم کلی به ایده یک رمان چینی باستانی نزدیک است – این ارواح به معنای دقیق کلمه “روح” نیستند، به همین دلیل است که شما در آن مکان تنها نیستید، زندگیهای زیادی پیرامون شما هستند، حتی اگر آنها را نبینید. عنوان چینی فیلم “خانهای در معبد لان ره” است یعنی “مکانی برای زندگی ارواح بیشمار”. این عبارت مرجع به آن رمانها است.
مردم همیشه در مورد همه جانبه بودن VR صحبت می کنند، اما فیلم ترک شده واقعاً در مورد همه جانبگی است، در مورد قرار گرفتن در فضا ها – حتی قرار گرفتن در حمام با لی.
در یک صحنه روح زن را در یک اتاق میبینیم – ما در را طوری پوشش دادیم که در اتاق محصور شویم. هنگام فیلمبرداری صحنه باران، من حس کردم VR واقعاً این محیط را ارتقا داده است – شما سرما و برخورد قطرات باران به خود را واقعاً حس میکنید. این تفاوت بسیار بزرگی است.
مشهور است که شما همیشه در فیلمهایتان از المان آب استفاده میکنید، اغلب به صورت فضاهای سیلابی یا چکه کردن از دیوار. کار با آب از چه جهت برای شما جذاب است؟ شما تقریباً از آن به عنوان یک ماده تجمسی استفاده کنید.
آب در همه جای زندگی روزمره ما نقش دارد – مانند تراوش، یا بخشهای مرطوب روی دیوار. چه آن را حس کنید یا چه درکی از وجود آن نداشته باشید، آب در اطراف شما جریان دارد. در فیلم ترک شده هر بار ما که ما فیلمبرداری را متوقف میکردیم، بخش هنری باید دیوار را آب افشانی میکرد تا مطمئن شویم که دیوار واقعاً خیس است. این چیزی است که شما نمیتوانید آن را بدون آب ببینید – هنگامی که دیوار خیس است، رطوبت خود را نشان میدهد؛ هنگامی که دیوار خشک باشد نمیتوانید چیزی که در پس آن است را ببینید. دیوار وقتی که خیس است توجه شما را جلب میکند. البته شما نمیتوانید دیوارهای خانه خود را خیس کنید! (میخندد.)
ماهی در فیلم ترک شده شباهت زیادی به فردی دارد که ما آن را در فیلمهای قبلی شما میدیدیم.
فیلم “رودخانه” در خانه لی فیلمبرداری شده بود، و این ماهی کوچک متعلق به او بود. این ماهی آنقدر رشد کرد و رشد کرد تا به ابعادی رسید که در فیلم “ساعت آنجا چند است؟” دیدید – این همان ماهی است. این ماهی بخشی از فیلم است، بخشی از شخصیت. هنگامی که من فیلم “سیما” را میساختم، آن ماهی مرد – بنابراین با به یک ماهی دیگر نیاز داشتیم تا نقش آن ماهی را بازی کند. حال در فیلم ترک شده این ماهی روح همان ماهی است.
و چون لی حال خوبی نداشت، این فیلم در مورد بازیابی و بهبود است – نه از یک بیماری بلکه از وضعیت ذهنی خود. بنابراین من میخواستم فیلم ترک شده را نه در یک محیط شهری بلکه در جایی متروک بسازم. این فیلم در مورد بهبودی از روحیهها، از طبیعت، از خاطرات و شاید حتی از مرگ است.
من پیوسته در حال تماشای لی هستم، و با الهام گیری از او فیلم میسازم. در طول تمامی این فیلمها، او با یک بیماری عجیب و غریب دست و پنجه نرم میکرد. هنگامی که او اولین بار این بیماری را در شانه و گردن خود حس کرد، ما “رودخانه” را ساختیم – ۲۰ سال بعد ما فیلم ترک شده را ساختیم، بنابراین این تقریباً همان چرخه است، همان بیماری. ما نمیدانیم چه رخ داد، اما او به تنهایی با این مسئله کنار آمد.
دو جلوه خارق العاده از داستان ارواح در این فیلم وجود دارد: یکی از آنها زمانی است که یک زن در حمام لی پدیدار میشود، دیگری در اوایل فیلم به طور ساده رخ میدهد، اگر بیننده به فضای پیرامونی توجه کرده باشد، آنها می توانند زنی در لباس سفید را مشاهده کنند که در یک بالکن ایستاده است.
افراد مختلف چیزهای متفاوتی در این فیلم میبینند – برخی ممکن است آن زن در بالکن را نبینند، آنها ممکن است هیچ گاه سرشان را نچرخانده باشند. اگر شما در موقعیتی باشید که من دوست دارم در آن موقعیت باشید، در ابتدا یک موتورسیکلت خواهید دید … اما اکثر افراد این موتورسیکلت را نمیبییند، و تنها صدای آن را میشنوند، آنها مشغول تماشایی چیزهای دیگری هستند. من باید مطمئن میشدم که حتی وقتی مخاطبان چیزی را نمیبینند، لااقل صدای آن را بشنوند – این یک راهنمایی کوچک برای چیزی بود که در آنجا رخ می داد. و حتی اگر شما صدای این اتفاقات را نیز نشنوید، مهم نیست. اکنون من حس میکنم مخاطبانم، تا زمانی که هر یک از آنها تجربه متفاوتی داشته باشند، واقعاً مجبور به درک فیلمهای من نیستند – این هدف من بود.
شما گفته بودید که سگ های ولگرد ۲۰۱۳) آخرین فیلم شما خواهد بود. اکنون چه حسی در این مورد دارید؟
من در ونیز مصاحبه کردم و گفتم شاید این آخرین فیلم من باشد که در سینما به نمایش در میآید. آنها فکر کردند که منظور من این است که این آخرین فیلم من است. پس از سگهای ولگرد، من در مورد موزهها تحقیق کردم و تجهیزاتی نصب و راه اندازی کردم و به این فکر کردم که چگونه میتواند فیلمها را به روشهای مختلف تماشا کرد، این که چگونه توزیع یک فیلم میتواند برای فیلمهای مختلف متفاوت باشد. اکثر همکارانم در تایوان در موزهها و گالریها کار میکنند – شما باید بلیت تهیه کنید، بنابراین این روش هنوز شبیه به سینما رفتن است، اما محیط تغییر میکند و در نتیجه زاویه دید نیز تغییر خواهد کرد. در آخرین فیلم من، «صورت شما»، همه میگفتند که این یک قطعه هنری برای موزه است، اما من مجدداً فکر کردم و در ماه می، این فیلم در سینماهای تایوان به نمایش در خواهد آمد.
من همچنین سعی دارم مخاطبان چینی را در سینما ها آزمایش کنم، و به آنها اجازه دهم حس کنند که چگونه فیلم ساز میخواهد آنها را ببیند. برای مثال، در مورد فیلم سگهای ولگرد، ما سه اتاق در موزه هنر گوآنگ ژو داشتیم، و در یک اتاق، مخاطب باید دراز میکشید و فیلم را تماشا میکرد – من به این اهمیت ندادم که آیا آنها به خواب رفتهاند یا خیر.
من دوست دارم فیلمهای ساده بسازم، به روش شخصی خودم. در دو سه سال اخیر، هرگاه توانستهام بودجهای دریافت کنم، ار چیزی مربوط به فردی که در این دوره زمانی دیدهام فیلم ساختهام، یک کارگر از لائوس – فیلمبرداری از آنها و البته لی. من قصه یا برنامه ریزی خاصی برای نماها ندارم – من فقط آنها را به طور مجزا فیلمبرداری میکنم، و سپس آنها را در کنار هم قرار میدهم. دوربینهای جدیدی که از آنها استفاده میکنم بسیار قدرتمند هستند، شما حتی نیاز به نورپردازی ندارید – لنزها همه کار انجام میدهند. بنابراین کار من در حال پیشرفت است.
منبع: Film Comment