در فیلیمو شات به بررسی نقشآفرینی بازیگران تازه نفسی میپردازیم که در سریال های جدید شبکه نمایش خانگی خوش درخشیدهاند و حضور متفاوتی دارند.
در هر فیلم و سریالی بازیگرانی هستند که برای اولین بار در مقابل دوربین ظاهر میشوند و این امکان را به دست میآورند تا به واسطه استعداد و تواناییهایشان به چشم بیایند و به حضور خود در آثار نمایشی استمرار ببخشند. همچنین بازیگران همواره پس از حضور در محصولات بصری مختلف بالاخره مدیوم خود را پیدا میکنند، مورد توجه عامه مردم قرار میگیرند یا به دلیل تطبیق دادن خود با محیط، این امکان را کسب مینمایند که حداکثر تواناییشان را به نمایش بگذارند. به عنوان نمونه، فتحعلی اویسی سالها بازیگر نقش مکمل فیلمهایی سینمایی بود (مثلا هامون یا ناخدا خورشید) اما تنها زمانی به چشم عامه مردم آمد که در سریالهای نودشبی تلویزیون (مثل بدون شرح یا کمربندها را ببندیم) در نقش پیرمردی غرغرو، حراف ولی مهربان ظاهر شد. یا شهاب حسینی سالها مجری برنامهها و بازیگر سریالهای تلویزیونی بود اما بعد از حضور در فیلمهای سینمایی توانست پرسونایی متفاوت از خود به نمایش بگذارد و مسیر حرفهایاش تغییری چشمگیر داشت. از اینرو یافتن مدیومی که هنرمند بتواند حداکثر استعداد خود را بروز دهد یکی از سختترین مراحل زندگی حرفهای هر بازیگری است.
در این بین، بازیگران بسیاری وجود دارند که هم در آغاز راه خود هستند و هم به واسطه حضور در محصول بصری متفاوت به چشم عامه مردم میآیند. این توجه و اقبال را هم میتوان به عنوان سکوی پرش این بازیگران در نظر گرفت و هم امکانی که برای ادامه راه آنها در قالب مدیومی تازه به وجود آمده است.
در فیلیمو شات به طور مشخص به بررسی نقشآفرینی بازیگران تازهنفس میپردازیم که در سریال های جدید شبکه نمایش خانگی خوش درخشیدهاند و حضور متفاوتی دارند.
مروری بر کارنامه بازیگری و فیلم های شهاب حسینی
۱- امیر نوروزی در مردم معمولی و میخواهم زنده بمانم

پیش از سال ۱۳۹۹ امیر نوروزی علیرغم بازی در چندین تئاتر مطرح، بازیگری ناشناخته به حساب میآمد. در سال ۹۹ اما نوروزی با بازی در دو فیلم مامان و مصلحت و نامزدی برای بهترین بازیگر نقش اول مرد سی و نهمین جشنواره فیلم فجر شروعی موفقیتآمیز داشت و حضور همزمانش در دو سریال مردم معمولی و میخواهم زنده بمانم باعث شد توجه عامه مردم را به خود جلب کند. تنها با مقایسه بازی او در مردم معمولی و میخواهم زنده بمانم میتوان به سادگی نتیجه گرفت که نوروزی از آن دست بازیگرانی است که توانایی بازی در نقشهای جدی و کمدی را به شکل همزمان دارد.
نوروزی به عنوان یکی از بازیگران سریال جدید میخواهم زنده بمانم در نقش یحیی ظاهر شده؛ مأمور کمیتهای در دهه شصت که مسئولیت اصلیاش مبارزه با گروههای توزیع مواد مخدر است. یحیی جوانی تنها، مسئولیتپذیر، سختگیر، منضبط، اندکی تندخو و خشک است؛ برادرش را از دست داده و به دور از خانوادهاش زندگی میکند؛ مجموعه ویژگیهایی که او را به مردی عدالتخواه تبدیل کرده تا در برابر دارودسته امیر شایگان (با بازی حامد بهداد) قرار بگیرد. در مقابل، خسروی مردم معمولی یک مربی ورزشی سر به هوا و الکی خوشی است که بهتازگی از همسرش جدا شده و در محیطی خانوادگی کار میکند. هر چقدر یحیی با اعتماد به نفس، روراست و رک است، خسرو به خاک ذلت نشسته، از کمبود اعتماد به نفس رنج میبرد و خواستههای قلبیاش را پنهان میکند. نکته جالب اینجاست که نوروزی در هر دو نقش یک گریم دارد اما با کمک میمیک چهره و بازی با صدا، تفاوت فاحشی میان یحیی و خسرو ایجاد کرده است.
همه چیز درباره سریال می خواهم زنده بمانم
۲- فرزاد فرزین در ملکه گدایان
پنج سال پیش، فرزاد فرزین خواننده پرطرفداری بود که سابقه حضور در چند فیلم سینمایی هم داشت؛ اما فرزین با فاصله گرفتن از شمایل جوان اولی که قرار است فقط جوانان را به خود جذب کند، شروع به بازی در سریالهای شبکه نمایش خانگی کرد و حالا رفتهرفته به بازیگری تبدیل شده که خوانندگی هم میکند. پس از بازی کردن در نقشهایی مشابه در عاشقانه و مانکن، حالا فرزین یکی از بازیگران سریال جدید ملکه گدایان است و نقشی متفاوت با سریالهای پیشین را به عهده گرفته است. برخلاف عاشقانه و مانکن که فرزین در آنها نقش جوانی آسمانجل را ایفا میکرد، در ملکه گدایان نقش وکیلی شیکپوش را بر عهده دارد؛ خلافکار سنگدلی که زمینه را برای اعمال مجرمانه ملکه فراهم میکند و روشهای متفاوتی برای اغفال آدمها و پیشبرد کارها دارد. این اولین بار است که فرزین نقشی سخت و تأثیرگذار را به عهده گرفته، نقشی که بخش زیادی از باورپذیری رفتار شخصیتهای دیگر منوط به کیفیت ارائه آن است. از اینرو میتوان فرزین را به عنوان نمونه خوبی از بازیگرانی در نظر گرفت که با قرار گرفتن در مدیوم مطلوب، در حال پیشرفت است و مسیری روشن در پیش دارد.
مصاحبه با علی طلوعی تهیهکننده
۳- مهدی حسینینیا در میخواهم زنده بمانم

مهدی حسینینیا تا کنون در بیش از بیست فیلم و سریال تلویزیونی (از جمله متری شیش و نیم و شنای پروانه) حضور داشته اما به دلیل قرار نگرفتن در محیط مناسب یا نقشی که به واسطه آن شناخته شود، هیچگاه به چشم نیامده و در کل بازیگری مطرح به حساب نمیآید. با این حال، پس از بازی در میخواهم زنده بمانم و نقش مفتاح به بازیگری تبدیل شده که در آینده در کانون توجه قرار خواهد گرفت. مفتاح شخصیتی کاریکاتوری دارد؛ از سویی مهربان و خندهرو و از سوی دیگر قاتلی بیرحم و خلافکاری بیپرواست. حسینینیا با استفاده از چشمهایش، کمک گرفتن از لباسهایی که با دقت برای او طراحی شده و شکل بیان دیالوگها، کیفیت متفاوتی به یک خلافکار داده تا موقعیتی که به دلیل رفتار او برای شخصیتهای دیگر به وجود آمده به همان اندازه که هراسانگیز است، مفرح و جذاب هم باشد.
همه چیز درباره فیلم شنای پروانه
۴- خسرو پسیانی در مردم معمولی
پسر آتیلا پسیانی و خواهر ستاره پسیانی. سالها طول خواهد کشید تا خسرو پسیانی از زیر سایه پدر و خواهرش بیرون بیاید. اگر فیلم-تئاترهای او را ندیده باشید، هیچ تصوری از سطح بازیگری و تواناییاش ندارید. پسیانی عملاً در آغاز راه است و بازی در نقش اَخی مردم معمولی میتواند در حکم سکوی پرشی برای او باشد؛ پسر خجالتی، رؤیاپرداز و ریزنقشی که سودای استندآپ کمدین شدن در سر دارد. موقعیتهای خندهدار مردم معمولی پیرامونِ اَخی، رفتار و دیالوگهایش شکل میگیرند. موضوعی که نشان میدهد پسیانی تواناییهای لازم برای پذیرش نقشهای سختتر و پیچیدهتر را در خود دارد.
مروری بر بهترین سریال های شبکه نمایش خانگی
۵- مهدی صباغی در میخواهم زنده بمانم

اگر شما هم مثل من از طرفدارانِ سریال سالهای دور از خانه (۱۳۹۸) باشید، پس از اینکه بفهمید عماد در میخواهم زنده بمانم همان تیمور در سالهای دور از خانه است، شوکه خواهید شد. تفاوت تیمور و عماد آنقدر زیاد است که بهسادگی میتواند گواهی بر توانایی بالای صباغی در اجرای نقشهایی متفاوت باشد. مهدی صباغی یکی از بازیگران سریال جدید میخواهم زنده بمانم نقش عماد را برعهده دارد که جوانی کمحرف، عملگرا و متعهد است و از نبود خانوادهای که او را پشتیبانی کنند، رنج میبرد. رابطه عماد با کاوه (با بازی علی شادمان) نیز به همین دلیل به سرعت شکل گرفته و مستحکم میشود. کاوه جای برادر نداشته عماد را پر میکند و به او پشتگرمی رویارویی با مفتاح را میدهد. با این حال، این صباغی است که با نگاه گیرا و سکوت معنادارش به شخصیتی جان داده که میتوانست کاراکتر خنثی و باسمهای باشد و به راحتی از ذهنها پاک شود.
۶- شبنم قربانی در ملکه گدایان
سینمای ایران از نبود چهرههایی جدید که استعداد و پشتکار لازم برای تبدیل شدن به یک ستاره را داشته باشند، رنج میبرد؛ از اینرو هر بازیگری که بتواند خود را به عنوان استعدادی تازه به اثبات برساند، این امکان را دارد تا یکشبه ره صد ساله را بپیماید. در این بین شبنم قربانی به عنوان یکی از بازیگران سریال جدید میخواهم زنده بمانم، همچون همنسلانش این امکان را دارد تا خود را به عنوان استعدادی تازه به سینمای ایران تحمیل کند. قربانی که با بازی در سریال لحظه گرگ و میش (۱۳۹۶) از تئاتر به تلویزیون رفت و پس از آن با بازی در کویر امروز در کنار شهاب حسینی از تلویزیون به سینما، حالا با ملکه گدایان در نقش سارا ظاهر شده است. شخصیتی دوگانه که از سویی دختری عاشقپیشه و دلشکسته است و از سوی دیگر جوانی طماع که قصد دارد با تن دادن به کارهای غیرقانونی ثروتی را کسب کند که سالها در آرزوی آن بوده. قربانی هنگام اجرای هر دو حالت شخصیتش قانعکننده عمل کرده و در لحظاتی که با فرو رفتن در قالب زنی معتاد در پی اغوای البرز است، توجه ببینده را به خود جلب میکند.
۷- یسنا میرطهماسب در ملکه گدایان

کسی فکرش را نمیکرد پسربچه ساکت و عصبانی فیلم سیزده به این سرعت بزرگ و در نقش نوجوانان شورشی ظاهر شود. پس از درساژ، میرطهماسب یکی از بازیگران سریال جدید ملکه گدایان است که نقش سهیل را بر عهده دارد. دست راست اَفرا (با بازی باران کوثری) و برادر بزرگتر کودکان کار مفتآباد؛ پسر پر شر و شوری که ادعا میکند رَپر است و با استفاده از کلمات ویژه در دیالوگهایش نقش رابط میان گروههای خلافکار را به عهده دارد. میرطهماسب ۲۲ ساله تازه در ابتدای راه است اما بازیاش در ملکه گدایان بازتابدهنده تجربهای است که با وجود سن کمش دارد.
۸- نیما شعباننژاد در دراکولا
نیما شعباننژاد یکی از بازیگران سریال جدید دراکولا کارش را با فرو رفتن در قالب شخصیتهای تیپیکال در خندوانه آغاز کرد و به مرور زمان به واسطه پذیرفته شدن این شخصیتها میان مردم محبوبیت کسب کرد. پس از آن بود که شانس خود را در سریالهای درام تجربه کرد اما برای اولین بار در هیولا در نقشی کمدی و در محیطی خارج از استودیوی خندوانه ظاهر شد. هوشمند کامروا پسری نازپروده است که با کمکهای مالی پدرش واحدهای درسی را میگذراند و مطمئن است که آیندهاش بدون هیچ گونه تلاشی تأمین خواهد بود. اما هوشمند برخلاف تصویر رایجی که از فرزندان خانوادههای مرفه به تصویر کشیده میشود، شخصیتی ضدکنش دارد؛ آرام و سر به زیر است، با بلاهت از تن دادن به ظاهرسازیهای پدرش سر باز میزند و با هوشمندی به جای پذیرش راههای پیشرفت تحمیلی، در پی ساختن استایل شخصی خودش است. بدین ترتیب شعباننژاد نه از طریق قرار گرفتن در موقعیتها یا مزهپرانی بلکه از طریق ایجاد ریاکشن در سایرین موجب خنده بیننده میشود. به بیان دیگر، این هوشمند است که به صحنهها جهت میدهد و با رفتارش لحظات خندهدار خلق می کند. دراکولا در ادامه هیولا، همچنان از هوشمند به عنوان شخصیتی فرعی بهره میبرد؛ با این حال حضور شعباننژاد در دراکولا تأثیری چندین برابر هیولا داشته و از طریق تداوم رویکردی که در هیولا در پیش گرفته بود نتیجهای بهتری به دنبال دارد. دقت کنید که در هیولا در اکثر موارد هوشمند موجب ایجاد واکنش در پدرش میشد، اما در دراکولا به دلایل آنکه اکثر صحنههای هوشمند در قالب بازجویی ساخته شدهاند، شاهد تسلط شعباننژاد در اجرای صحنههایی هستیم که بازیگر میبایست بدون دریافت واکنش احساسی بازیگر مقابلش صحنه را پیش ببرد.
درباره سریال جدید دراکولا (هیولا ۲) ساخته مهران مدیری
مطالب خیلی خوبی داشتی عالی بود