تعقیب در شاهراه که داستان زن و مردی قانونگریز را برای بهدست آوردن فرزندشان از چنگ قانون بازگو میکند، درصدد بازتاباندن مشکلات زندگی افراد سابقهدار است.
نام فیلم یکی از مهمترین بخشهای هر فیلمی است. تا حدی که ممکن است با تغییر نام، فیلمی، بهتر، یا بدتر جلوه کند. چرا که همواره اولین راهنمای ما در دستیافتن به درونِ هر فیلم، و در واقع دریچهی ورود به آن، نامِ فیلم است. تعقیب در شاهراه اساسا نامی کنایی است. چرا که به جز ارجاعِ شوگرلند به مکانی مشخص و جغرافیایی، از آنجا که کلمهی شکر و شیرینی را در خود دارد، این پیشفرض را در بیننده ایجاد میکند که با پایانی خوش روبهرو خواهد بود. گرچه بینندهی حرفهایتر، ممکن است پایانِ تلخِ فیلم را حدس بزند، اما حتی در این صورت هم، کنایی بیان کردنِ یک چیز، به خودیِ خود، دارای جذابیت است. کلمهی اکسپرس نیز برای بیننده یادآورِ قطارهای سریعالسیر است. مفهومی که باز هم به شکلی کنایی در فیلم متبلور میشود. لو جین و کلاویس، زن و شوهری هستند که با ماشینِ یک پیرمرد و پیرزن، به شکلی نه چندان باورپذیر، از دست پلیس فرار میکنند. سپس آن ماشین با یک ماشینِ سریعتر جایگزین میشود که ماشینهای پلیسِ زیادی به دنبال آن در جاده راه افتادهاند؛ و همچون واگنهای قطار، پشت سر آنها حرکت میکنند. این مفهوم در پایان فیلم به زیبایی به اوج میرسد؛ هنگامی که علاوه بر پلیسها مردم عادی و کسانی که پس از شنیدنِ اخبارِ مربوط به این زوج، به طرفدارهایشان تبدیل میشوند و آنها را با ماشینهایشان همراهی میکنند. این وجهِ کنایی و چند وجهی، پویاییِ خاصی به نام فیلم میدهد و این پویایی، یکی از شاخصههای نامگذاریِ خوب برای فیلم است.
فیلمِ جادهای که داستان زن و مردی قانونگریز را برای به دست آوردنِ فرزندشان از چنگ قانون بازگو میکند، در واقع درصدد بازتاباندنِ مشکلات زندگیِ افراد سابقهدار در جامعه است. افرادی که زندان نه تنها آنها را اصلاح نمیکند، و زندگیشان را به شکل مقبول جامعه تبدیل نمیکند، بلکه آنها را در تنگناهایی اجتماعی و قانونی قرار میدهد، که این تنگناها بیش از پیش آنها را مجبور به شکستن و زیر پا گذاشتنِ قانون میکند. و این گونه میشود که دور باطل و ابدیِ شکستنِ قانون و مجازاتِ قانونی، در زندگی اینان نقش میبندد. افرادی که حتی بعضا نَتَرستَر، باعرضهتر، باهوشتر، و بااستعدادتر از انسانهای سربهزیرِ جامعه هستند.
فیلم هایلایت ساخته اصغر نعیمی؛ تصادف، خیانت و انتقام

آغازگر ماجرای تعقیب در شاهراه که از داستانی واقعی اقتباس شده است، لو جین است. مادری که همه چیزش را فدای داشتن و نگهداری از بچهاش میکند. او آنقدر در حس مادرانهاش وحشی و تند و تیز است، که حتی شوهرش را نیز در این راه فدا میکند. مردی که شاید دیگر چندان هم به درد او نمیخورد. و از این حیث حتی به زن اغواگر نوآر (فَمفَتَل) که همواره مردان را به کام مرگ میکشاند، کمی نزدیک میشود. و در واقع بیش از آن که خودش را فدای فرزندش کند، شوهرِ نیمهاحمقش را فدا میکند. البته این زن تفاوتهای بسیار زیادی با زنان نوآر دارد، که مهمترینِ آن، همین جنبهی مادرانگی است که در گونه، یا شاید بهتر باشد بگوییم زیرگونهی نوآر هیچ اشارهای به این جنبه نمیشود.
همه چیز درباره سریال صنعت | مسائل ترسناکی که شبها شما را بیدار نگه میدارند!
شاید بزرگترین مشکل فیلم کاراکترپردازی آن باشد. با این که این زوج در این فیلم به واسطهی تماشای کارتن، جناغ شکستن، جمع کردن کوپنهای طلاییِ خرید، فوت کردن دود سیگار در لولهی تفنگ و غیره، کودک و سادهدل جلوه داده میشوند، و با این که زن از همان آغاز که با لباسی که زیر لباسش پوشیده است تا مرد را از مرکزِ پیشآزادی فراری دهد مصمم و به سیمِ آخرزده نشان داده میشود، باز هم برخی کنشها در این فیلم سست و باورناپذیر به نظر میآیند. برای نمونه نیازِ دراماتیک برای اولین فرار از دست پلیس چندان قوی نیست. چون از رفتار پلیس و بیتوجهی او نسبت به زن و مرد جوانی که در ماشین هستند، مشخص است که از فرار کلاویس بیخبر است. پس وقتی هیچ نشانهای از زندانی بودنِ او نیست چرا باید فرار کنند؟ همچنین هنگامی که ماشین سریع پلیس نمیتواند به آن ماشینِ قراضه برسد، باز هم ماجرا باورناپذیرتر میشود. یا آنجا که در جنگل به جای برداشتنِ ماشینِ پلیس او را گروگان میگیرند، لو جین کاملا زنی بیفکر، و بیاهمیت به آیندهی کودکش جلوه میکند. چرا که عاقبت همچون کاری بسیار مشخص است. و این به طور طبیعی با تصویری که لو جین دائما در طول فیلم از آیندهشان میسازد، سازگار نیست. از سویی دیگر مدارا و ترفندهای پلیس که حتی بعضا فانتزی جلوه میکنند نیز چندان باورپذیر نیست. اما اگر این چند ایراد را نادیده بگیریم و کمی از سستیِ انگیزهها و لحظات دراماتیک چشم بپوشیم، میتوانیم بگوییم که در نهایت فیلم تعقیب در شاهراه ما را با موزیک گیرا و نگاههای سمپاتیکِ بازیگرانش در این جاده با خود همراه میکند. جادهای که به سوی شوگرلند میرود و لحظه به لحظه از آن دور و دورتر میشود.