سال ۲۰۱۵ را میتوان سال تثبیت امپراطوری پیکسار در قلمرو انیمیشن دانست.
سال ۲۰۱۵ را میتوان سال تثبیت امپراطوری پیکسار در قلمرو انیمیشن دانست؛ انیمیشن «درون و بیرون (Inside Out)» با فروش ۸۵۰ میلیون دلار در سراسر دنیا و بهدست آوردن دو جایزه اسکار (برای بهترین انیمیشن و بهترین فیلمنامه غیر اقتباسی)، روزهای درخشانی را برای پیکسار رقم زد. انیمیشن «درون و بیرون»، با کسب امتیاز ۹۸ از ۱۰۰ در وبسایت معتبر Rotten Tomatoes، ستایش منتقدان را در عرصه جهانی کسب کرد؛ محبوبیت این انیمیشن در میان منتقدان تا جایی پیش رفت که بسیاری از آنان اذعان داشتند که «درون و بیرون» شایسته دریافت جایزه اسکار بهترین فیلم هم بود. موفقیت و محبوبیت «Inside Out» حتی توانست ضعفهای انیمیشن «دایناسور خوب» را هم پوشش دهد و ذهن تماشاگران و منتقدان را از آنها منحرف کند؛ بهاینترتیب، «درون و بیرون» به باقی ماندن پیکسار در قله موفقیت کمک شایانی کرد.

اما «تخت امپراطوری پیکسار در دنیای انیمیشن» مدعیان زیادی داشت؛ رقبایی جدی که برای کسب عنوان «برترین کمپانی انیمیشن دنیا» با تمام قوا وارد کارزار شدند. در همین راستا، «زوتوپیا (Zootopia)» از ساختههای استودیو والت دیزنی، در اولین هفته اکران با ۷۳.۷ میلیون دلار در گیشه رکورد زد؛ این موفقیت با ۵۰ میلیون دلار در هفته دوم نمایش کامل شد و رتبه اول باکس آفیس را برای آن به ارمغان آورد. محبوبیت «زوتوپیا» به فروش خوبش محدود نشد؛ امتیاز ۹۹ از ۱۰۰ در Rotten Tomatoes نشان داد که در جلبتوجه منتقدان هم خوب عمل کرده است. این موفقیت به همراه کسب نمره A از CinemaScore، «زوتوپیا» را بهعنوان رقیبی جدی برای جایگاه «درون و بیرون» مطرح کرد.
آنچه امپراطوری پیکسار را تهدید میکرد، فقط یک انیمیشن محبوب و موفق از یک کمپانی قدیمی نبود؛ «زوتوپیا» را میتوان «نوک قله یک کوه یخ» در نظر گرفت.
آنچه امپراطوری پیکسار را تهدید میکرد، فقط یک انیمیشن محبوب و موفق از یک کمپانی قدیمی نبود؛ «زوتوپیا» را میتوان «نوک قله یک کوه یخ» در نظر گرفت. اگر به اتفاقات پنج سال پیشتر از انتشار اثر موفق دیزنی توجه کنید، خواهید دید که دو استودیو دیگر هم برای بهدست آوردن جایگاه پیکسار (بهعنوان معیار سنجش درزمینه ساخت انیمیشن، چه از نظر تجاری و چه از نظر هنری)، شروع به تلاش کرده بودند؛ اما داستان به همینجا ختم نمیشد و تعداد زیادی کمپانی ریزودرشت دیگر هم مشغول رقابت با پیکسار و تلاش برای پا گذاشتن بر جای پای آن بودند.

از میان آثاری که با هدف تسخیر امپراطوری پیکسار تولید شدند، میتوان چند نمونه را نام برد که بسیار موردتوجه قرار گرفتند؛ انیمیشن محبوب و موفق «مینیونها (Minions)» از کمپانی ایلومینیشن اینترتینمنت (Illumination Entertainment) در این گروه قرار میگرفت. «مینیونها» توسط کمپانی یونیورسال (Universal) در سراسر دنیا توزیع شد و با فروش میلیارد دلاریاش وارد لیست رقبای «درون و بیرون» شد. «باب اسفنجی» که بهصورت مشترک توسط شبکه تلویزیونی آمریکایی نیکلودئون (Nickelodeon) و کمپانی پارامونت (Paramount) تهیه و ساخته شد، آثار مشترک استودیو بلو اسکای (Blue Sky) و فاکس (Fox) شامل «عصر یخبندان (Ice Age)»، «ریو (Rio)» و «پیناتس مووی (Peanuts Movie)» هم در این لیست قرار گرفتند؛ یکی از جدیترین رقیبان پیکسار، کمپانی سونی بود که با ارائه «هتل ترانسیلوانیا (Hotel Transylvania)» و «اسمورفها (Smurfs)» در مسابقه تصاحب مقام اول دنیای انیمیشن، حضوری سهمگین داشت.

نبرد برای کسب جایگاه امپراطوری پیکسار، سه جنگجوی نهایی داشت: پیکسار (که مدافع عنوانش بود)، دیزنی و دیریم ورکس (DreamWorks). جنگجوی سوم، دریم ورکس، کارنامه پرباری هم داشت. این کمپانی در بازه زمانی بین سالهای ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۵، بیست عنوان انیمیشن جدید یا دنباله آثار قبلیاش را برای علاقهمندان عرضه کرد که از میان آنها میتوان به نامهایی مانند «ماداگاسکار (Madagascar)»، «چگونه اژدهای خود را تربیت کنیم (How to Train Your Dragon)»، «شرک (Shrek)» و «پاندای کونگفوکار (Kung Fu Panda)» اشاره کرد. قدرت ماندگاری این عناوین در ذهن مخاطبان، میزان دوام آوردن دریم ورکس در بازی را مشخص میکرد؛ فقط کافی است به یاد بیاورید که از ساخت اولین انیمیشن «شرک»، ۱۸ سال میگذرد؛ دانستن این عدد ممکن است به شما احساس پیر شدن بدهد، اما بهطور همزمان بر ماندگاری نام این فیلم و موفقیتش درزمینه برندینگ تاکید میکند.

در مقابل، تعداد تولیدات والت دیزنی بهاندازه دریم ورکس نبود؛ این کمپانی در بازه زمانی مشابه، فقط هشت عنوان انیمیشن تولید کرد ولی به سلسله موفقیتهای غیرقابلانکاری دست یافت. «زوتوپیا» پس از انیمیشن موفق «بیگ هیرو ۶ (Big Hero 6)» اکران شد و با فروش ۶۵۰ میلیون دلاری در سینماهای سراسر دنیا، دیزنی را در اوج نگه داشت. «منجمد (Frozen)» هم با فروش ۱.۲۵ میلیارد دلاریاش در صدر لیست پرفروشهای دیزنی نشست و «رالف خرابکار (Wreck-It Ralph)» با وجود آنکه در اعداد و ارقام مربوط به فروش از سایرین عقب ماند (۴۷۱ میلیون دلار در سراسر دنیا)، آنقدر مورد تمجید قرار گرفت که سرآغاز بازگشت دیزنی به قله دنیای انیمیشن شد.

پیکسار (با در نظر گرفتن این نکته که بخشی از سهام آن متعلق به شرکت دیزنی است) در طول یک دهه، از سال ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۶، تاثیر غیرقابلانکاری بر باکس آفیس داشت؛ میانگین درآمد جهانی پیکسار، به ازای هر فیلم ۶۴۱ میلیون دلار بود با میانگین ۸۳.۲ درصد نقد مثبت از منتقدین متخصص. دریم ورکس در مقایسه با پیکسار و دیزنی، با میانگین درآمد جهانی ۴۷۹ میلیون دلار بابت هر فیلم و ۷۱.۶۵ درصد رضایت منتقدان، رتبه سوم را از آن خود کرده بود. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که امپراطوری پیکسار بر پایه درآمد ناخالصش بنا شده بود. میانگین درآمد کمپانی دیزنی از اکران جهانی هر انیمیشن ۴۷۲ میلیون دلار بود؛ این عدد از درآمد دریم ورکس هم کمتر بود اما رضایت ۸۵.۳۸ درصدی منتقدان متخصص از آثار این کمپانی باعث شد که دیزنی جایگاهی حتی بالاتر از پیکسار داشته باشد.

برتری آثار دیزنی در نظر منقدین و متخصصان، اولین نشانه نزدیک شدن امپراطوری پیکسار به دوران افول بود؛ دومین نشانه، در کیفیت آثار این کمپانی ظاهر شد. اگر نگاهی به گذشته داشته باشیم، از سال ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۵ و طی یک دوره پنجساله، وضعیت صنعت انیمیشن به شکل قابلتوجهی تغییر کرد: آثار دیزنی در جلب نظر مخاطبان، گوی سبقت را از سایرین ربودند و با میانگین ۸۸.۵ درصد نقد مثبت و متوسط فروش جهانی ۶۰۹ میلیون دلاری و عملکرد عالی در باکس آفیس، دوران جدیدی را رقم زدند. پیکسار ازلحاظ وضعیت تجاری و سوددهی با میانگین فروش جهانی ۶۰۲ میلیون دلار، نزدیک به دیزنی حرکت میکرد؛ اما موفقیتهایش به دوره پنجساله ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۱ محدود میشد. اگر «درون و بیرون» را کنار بگذاریم، پیکسار در سالهای ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۵ «ماشینها ۲ (Cars 2)»، «دلیر (Brave)»، «دانشگاه هیولاها (Monsters University)» و «دایناسور خوب (The Good Dinosaur)» را در کارنامه داشت که هیچکدام پتانسیل لازم برای رقابت با آثار دیزنی در بازه زمانی مشابه را نداشتند. دریم ورکس همچنان در رتبه سوم باقی ماند، با میانگین فروش جهانی ۴۸۰ میلیون دلار و میانگین ۷۴.۴ درصد نقد مثبت بر آثارش؛ البته فراموش نکنید که دیریم ورکس با ساخت ۱۰ انیمیشن، از لحاظ تعداد آثار تولیدشده در مدتزمان مشابه، از دیزنی و پیکسار پیشی گرفت؛ از ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۵، از دیزنی ۴ و از پیکسار ۵ اثر جدید منتشر شد.

آنچه بهعنوان دیدگاه تخصصی منتقدان در وبسایت Rotten Tomatoes منتشر میشود، مثبت باشد یا منفی، بهسختی میتواند مبنای قضاوتی عادلانه برای اثر هنری پیچیده و هوشمندانهای مانند «درون و بیرون» قرار بگیرد؛ همانطور که نمیتواند میزان دوستداشتنی بودن «سوپر هیرو ۶» را نشان دهد یا تعداد دفعاتی که والدین مجبور شدهاند همراه با فرزندشان آوازهای انیمیشن «فروزن» را زمزمه کنند بشمارد. با تمام این اوصاف، نظر منتقدان و متخصصان میتواند بر این نکته صحه بگذارد که دیزنی، رقیبی جدی و ارزشمند برای امپراطوری پیکسار محسوب میشود: چه از لحاظ جذب مخاطب موردبررسی قرار بگیرد و چه از لحاظ میزان سودآوری.

در پایان باید گفت، پیکسار محکوم به پذیرش یک واقعیت تلخ است: از زمانی که این کمپانی کاملا بیرقیب و یکهتاز بود، ۲۰ سال میگذرد و امروز، چارهای جز رقابت با رقبای متعددش ندارد.
منبع: Vulture
دقیقا هیچ انیمیشنی مثل زوتوپیا نمیشه بنظرم قشنگترین انیمیشن دیزنیه. اینساید اوت اصلا به پای زوتوپیا نمیرسه البته این نظر منه.
خدایی مطلب بی معنی ای بود. قشنگ معلومه با تعصب نویسنده اینو نوشته.
دیزنی ۵ ساله جایزه اسکار نگرفته. پیکسار تو سال ۲۰۱۷ با کوکو جایزه اسکار گرفت، و تو سال ۲۰۱۹ با داستان اسباب بازی ها ۴ و مطمئمن تو ۲۰۲۰ هم با روح جایزه اسکار رو میگیره.
تو بحث فروش هر دو ی اندازن و تو بحث نمره ها بازم پیکسار قوی تره
بعد شما میگید تموم شده؟
باید در جواب بگم قوی تر هم شروع شده😂
خدایی مسخره ترین مطلبی بود که خونده بودم.
دیزنی ۵ ساله جایزه اسکار نگرفته. پیکسار تو سال ۲۰۱۷ با کوکو جایزه اسکار گرفت، و تو سال ۲۰۱۹ با داستان اسباب بازی ها ۴ و مطمئمن تو ۲۰۲۰ هم با روح جایزه اسکار رو میگیره.
بعد شما میگید تموم شده؟
باید در جواب بگم قوی تر هم شروع شده😂
خخخخخخ