نقد و بررسی انیمیشن روح | پاسخ پیکسار به سوال‌های بنیادی

انیمیشن روح با به تصویر کشیدن مرگ یک نوازنده جاز، اقدام به شرح ماجراهایی خلاقانه کرده که می‌شود هریک از آن‌ها را پاسخی برای سوال‌های مهم زندگی درنظر گرفت.

انیمیشن روح (Soul) یکی از تماشایی‌ترین‌های امسال است که نگاهی عمیق به سوال‌های بنیادی دارد و پیکسار با خلق تصاویری لبریز از جزییات، اقدام به تولید اثری بی‌بدیل کرده است. برای نقد و بررسی انیمیشن روح با فیلیمو شات همراه باشید.


انیمیشن موزیکال و متافیزیکی روح حکایت زندگی جوگاردنر(با صدا پیشگی جیمی فاکس) نوازنده جازی است که در جهانی گیر می‌افتد که روح‌هایی مدام به آن وارد می‌شوند و به وادی دیگری می‌روند. این انیمیشن ۱۰۰ دقیقه‌ای، با صحنه‌هایی دلپذیر و گاهی نه چندان شیرین، به دور محور مواردی می‌گردد که از بچگی برای همه ما سوال بوده؛ مسائلی همچون: چرایی زیستی و فایده‌اش؟ و این موضوع در پس این دنیا چه چیزی در انتظار ماست؟


تریلر جدید انیمیشن «روح» پیکسار منتشر شد


اینکه انیمیشنی تا این حد به قلمرو ماورالطبیعه، ترسناک و عمیق قدم بگذارد عجیب است! به خصوص اینکه مخاطب عام هم داشته باشد؛ اما با جرات می‌شود گفت این بار اولی است که استودیو پیکسار از منابع بصری و داستانی طور خود استفاده و دروازه سنگین مضامین فلسفی را باز می‌کند.

انیمیشن روح از طرفی در خلق مضامین بصری درباره جهان پس از مرگ و همچنین زندگی قبل از این جهان، از انیمیشن کوکو (Coco) الهام می‌گیرد؛ همچنین از طرفی دیگر، برای تبدیل مفاهیم انتزاعی به شخصیت‌های بانمک و مناظر دل‌انگیز و روشن از انیمیشن درون و بیرون (Inside Out) بهره می‌جوید.
عالمی که در آن روح انسان‌ها در رفت‌وآمد هستند، یک قلمروی درخشان و مینیمالیستی است که ساکنینش را ارواح اکتوپلاسمیک حباب‌دار و مشاوران بوروکراتیک جنجالی تشکیل می دهند که همه‌شان جری نام دارند.


انیمیشن روح؛ ماجراجویی متافیزیکی پیکسار


انیمیشن روح به کارگردانی پیت داکتر و فیلمنامه‌ای که محصول مشترک کارگردان و همچنین کمپ پاورز و مایک جونز است، یک جهش در واقع‌گراییِ پیکسار را نشان می دهد. انیماتورهای این کمپانی پیش از این با طراحی پولک ماهی‌ها در در جستجوی نمو (Finding Nemo)، خز در کارخانه هیولاها (Monsters Inc)، فلز در ماشین‌ها (Cars)، جانوران موذی در راتاتویی موش سرآشپز (Ratatouille)، با چالش‌های ظریفی روبرو شده بودند و توانایی‌های حرفه‌ایشان را به رخ کشیده بودند.

اگرچه در دیگر انیمیشن‌های پیکسار از مکان‌های واقعی همچون پاریس، سانفرانسیسکو و سد بزرگ مرجانی (مجموعه بزرگی از صخره های مرجانی واقع در شرق استرالیا) تصاویری آورده شده است، اما در انیمیشن روح ، گرداگرد شهر نیویورک را تماشا می‌کنیم و تماشاچی به‌طور کامل با ضرب‌آهنگ‌ها، آداب و رسوم سنتی، و ریزه‌کاری‌های معماری این شهر زنده (شهری نسبتاً ارگانیک و متراکم، که دائماً در حال تکامل و بهینه سازی نیازهای مردم باشد) آشنا می‌شود. در یک کلام، انیمیشن روح درباره مرگ، موسیقی جاز و محدودیت‌ها است.

نمایی از انیمیشن روح

بنابراین، به دل یک‌سری از احساسات شهرگرایانه می‌رود که از کلیشه مصون نیست و از طرفی ترسی هم از آن ندارد؛ نیویورک، جایی که همه چیز در آن یافت می‌شود: از بوق ماشین‌ها گرفته تا سروصدای قطارها، نان بیگل (نوعی نان دوناتی‌شکل که با خمیری حلقه‌ای درست می‌کنند) تکه‌های پیتزا، آرایشگاه‌ها، سکوهای مترو، حرکت همیشگی عابران، تاکسی‌های زردرنگ و تمام آنچه که هر روز با آن روبه رو هستیم؛ خلاصه چیزهایی که همیشه از آن‌ها شکایت می‌کردیم و حالا دل‌تنگشان هستیم.
درست مانند دیگر فیلم‌های به‌نامی که شهر نیویورک در آن‌ها جایی باز کرده، این فیلم نیز شما را به دیدن تقاطع‌ها و ویترین‌های مغازه‌های خاص نیویورک می‌برد که در آخر بدون اینکه بخواهید، وادار به مقایسه شهر خود با تمام آنچه که دیده‌اید می‌شوید.

باید گفت که تمام انیمیشن با سروصدا و شلوغی دیوانه کننده نیویورک ادغام شده؛ این ویژگی انیمیشن روح از این بابت است که هدف بخشی از زیبایی شناسی پیکسار در سالیان دراز، از بین بردن فاصله بین انیمیشن و سایر انواع فیلم‌های سینمایی بوده و به زبان ساده‌تر می‌شود گفت که سعی می‌شود انیمیشن‌ها به فیلم‌ها نزدیک‌تر شوند؛ برای مثال، در همین انیمیشن روح هم صحنه‌هایی از نیویورک را می‌بینیم که گویی با نور طبیعی فیلمبرداری شده‌اند؛ در واقع شاهد یک نوع زیبایی‌ معنوی در سرتاسر اثر هستیم و این در پرتوهای خورشیدی که از ویترین مغازه‌ها می‌گذرد و بر کف آپارتمانی که سرتاپایش را پله گرفته می‌رسد و از به خانه‌های چسبیده رد می‌شود به‌وضوح قابل‌مشاهده است. جو گاردنر در یکی از همین آپارتمان‌ها زندگی می‌کند  تا اینکه جسم و روحش از شهر گذشته و به یک جای دوری می‌رود.

جو، مردی میان‌سال و نوازنده جاز، درست همانند پدرش (که البته وجود او بر علاقه‌مند شدن جو به این حوزه بی‌تاثیر نبوده) خرج زندگی‌اش را در یک مدرسه به عنوان معلم موسیقی در می‌آورد؛ شغلی که البته موردپسند مادرش (با صدای فیلیسیا رشاد) است چراکه شامل بیمه و مزایا هم می‌شود؛ ولی خب مادرش تقرییا مانند هر مادر دیگر همیشه نگران جو است و در یکی از همین روزها یک فرصت شغلی به او پیشنهاد می‌شود؛ شغلی که گفت برای او ساخته شده است. وظیفه او در این شغل جدید، ساز زدن در یک گروه جاز به سرپرستی یک ساکسوفونیست قهار و شناخته شده است. درست در همان روز که قرار است مهم‌ترین روز زندگی‌ جو با اجرا در این گروه رقم بخورد و او می‌رود تا خود را آماده کند و کت و شلواری شیک بخرد، شانس یارش نیست. آن روز، آخرین روز زندگی جو می‌شود.

نمایی از انیمیشن روح

به یک‌باره جو از منهتن به یک عالم دیگر (برزخ) منتقل و در آنجا با شخصیت ۲۲ (با صدای تینا فی) آشنا می‌شود. باید این را اضافه کرد که آنقدری ابتکار و خلاقیت در این اثر وجود دارد، که تقریبا هرچه در موردش گفته و شنیده شود، داستان را افشا نمی‌کند؛ در اصل ما با انیمیشنی روبرو هستیم که غافلگیرکننده بودنش حد و اندازه ندارد.
برای شخصیت ۲۲ که هنوز تبدیل به قالبی مشخص از انسان نشده، صدایی متناسب با شخصیت آزاردهنده‌اش انتخاب شده؛ طوری که در این عالم همه به‌جز جری‌ها را به ستوه آورده است. جری‌ها (با صداپیشگی وس استودی، آلیس براگا و ریچارد آیوادی) صبر ایوب دارند. از دیگر شخصیت‌ها می‌توان به تری (با صدای راکل هوس) اشاره کرد که وظیفه‌اش شمردن ارواح و بایگانی آن‌هاست.

به هر حال، ۲۲ اینکه به زمین برود و در یک بدن جا بگیرد را بی‌فایده می‌بیند. ولی از طرفی جو خودش را به هر در و دیواری می‌زند که بتواند به زمین برگردد. علی رغم این میل و اعتنا آن‌ها به زمین می‌روند ولی نه به آن شکلی که می‌خواهند، بلکه جو در بدن یک گربه و ۲۲ هم در بدن جو پدیدار می‌شود؛ البته در ادامه، هرکدام از آن‌ها به دیگری چیزهای با ارزشی یاد می‌دهد.

به جرات می‌شود گفت که دیداکتیزم (نوعی مکتب فلسفی در تعلیم و تربیت لذت مندانه است) را می‌توان به وضوح در انیمیشن روح لمس کرد، که هنر جدا نشدنی‌اش را نیز به همراه دارد. از سوی دیگر شاهد هنرنمایی جاز در انیمیشن هستیم، که به زیبایی از دریچه چگونگی خلق و ادامه‌اش می‌نگرد و به زندگی سیاه پوستان آمریکایی ساکن نیویورک می‌پردازد.

نوازندگی جو آمیزه‌ای از انرژی و آرامش است، طوری که او را به جایی بین زمین و دنیای معنوی می‌برد. (از دیگر شخصیت‌های اینجا می‌توان به مونویند (با صدا پیشگی گراهام نورتون) اشاره کرد که یک سالک آواره خیابان است.) آهنگسازی (جاز) جون باتیست همراه، ترنت رزنر و آتیکوس راس آنقدر دل‌انگیز است که تماشاچی را به روی پلی صوتی بین حس و انتزاع و به زبانی دیگر، بین فیزیک و متافیزیک می‌کشاند.

نمایی از انیمیشن روح

انیمیشن روح هم مانند دیگر کارهای پیکسار به پارادوکس‌های خودش آگاه است. در انیمیشن داستان اسباب بازی (Toy Story) چرخه‌ای در جریان است که حکایت حماسه‌ای انسانی بین اشیا بی‌جان را روایت می‌کند؛ در انیمیشن درون و بیرون (Inside Out) با داستان پرتب‌وتابی روبه‌رو هستیم که می‌خواهد اهمیت غم و اندوه را به ما نشان دهد؛ و حالا روح مانند هشداری در برابر ما قرار می‌گیرد: اینکه نباید جاه‌طلبی را جدی بگیریم و هر جا که رفت به دنبالش راه بیفتیم. یکی از جری‌ها می‌گوید: «هر روحی برای خود یک اسپارکی (جرقه) دارد که به آن روح کمک می‌کند تا به زمین برود و در قالب یک جسم زندگی کند.» دو شخصیت اصلی انیمیشن روح(یعنی جو و ۲۲)، منظور جری را به اشتباه برداشت می‌کنند و به این نتیجه می‌رسند که هرکس باید یک هدف خاص داشته باشد. این برداشت اشتباه باعث ایجاد ایدئولوژی رقابتی و حرفه‌ای بین آن‌ها می‌شود که انیمیشن روح نمی‌تواند آن را رد کند. اما با این حال، وجود احتمالات دیگر را هم رد نمی‌کند و این رویکرد می تواند نهایت انتظاری که از یک اثر هنری داریم را برآورده کند.

انیمیشن روح در تلاش است که با وجود سلایق مختلف هنری، که پشتشان انگیزه‌های تجاری هم وجود دارد، هویتی برای خود رقم بزند. در پایان سخن، باید اعتراف کرد که با اثری جمع‌وجور و لطیف مواجه هستیم که شاید موردتوجه همه واقع نشود،اما ترکیبی است جذاب از مهارت، احساس و الهام‌بخشی… شاید همین ها کافی باشد تا یک اثر در ذهن تماشاچی برای مدتی طولانی، شعله‌ای فروزان داشته باشد.


منبع: NYTimes

نظر شما چیست؟

ایمیل شما منتشر نخواهد شد

از اینکه نظرتان را با ما در میان می‌گذارید، خوشحالیم

2 نظر
  1. مژگان معمارزاده می‌نویسد

    موفق شدم انیمیشن روح “Soul” را تماشا کنم. فیلم فوق العاده ای بود. نه بهتره بگم یک شاهکار بود. فیلمی قوی و عمیق در فرم و محتوا با جلوه های بصری زیبا و تکنیک ها و ریزه کاری های بی نظیر در ساختار، مصور سازی بی نقص، موسیقی ها دلپذیر، شخصیت ها دوست داشتنی و دیالوگ ها سنجیده و دلنشین.
    از آنجایی که فیلم های انیمیشنی بیشتر مورد پسند کودکان هستند نکته بارز فیلم بکار نبردن هیچ لفظ ناپسند یا بدآموزی است و نکته برجسته دیگر تصویر زیبایی است که از دنیای بعد از مرگ برای ذهن کودکان ساختند. فرشته ها و روح ها و الهام دهنده ها همه مهربان و دوست داشتنی هستند . تنها موجوداتی که سیاهند آدم های مضطرب و بدعنقی هستند که در دنیا سرخورده و بی هدفند که بشکل هیولاهای قابل ترحم نشان داده شدند.مطلب دیگر آموزش های قبل از مرگ را در فیلم گنجانده بودند که جالب بود. یعنی قبل از بزمین آمدن باید استعدادهای خود را کشف می کردند.نکته های ریز دیگری هم برای بچه ها داشت. مثلا ۲۲ وقتی پیتزا خورد گفت دیگر عصبانی نیستم و بدین طریق فیلم اهمیت غذاخوردن را به کودکان می آموزد.در جای دیگری ۲۲ از زبان جو به مادر جو میگه :میترسم امروز بمیرم و تو زندگیم کاری نکرده باشم پس شغلی بخاطر پیدا کردن آب و نون نمیخوام، دلیلی برای زندگیم میخوام و در جای دیگری ۲۲ از زبان خودش میگه جرقه ها هدف روح ها نیستن، انگیزه زندگی من، شاید نگاه کردن به آسمون یا راه رفتن باشه چون من واقعا خوب راه میرم….

    بنظر من تکنیک و فرم زیبای این فیلم بیشتر برای بزرگترها زیبا بود و محتوا و مفهوم فیلم برای کوچک ترها….چون شخصا در نگاه من به دنیا تغییری بوجود نیاورد. ۲۲ ابتدا از آمدن بزمین نفرت داشت ولی با دیدن و تجربه کردن زیبایی های طبیعت و خوردن و بو کردن و تحسین شدن و زندگی با دیگر آدمها، نظرش تغییر کرد. ولی شک ندارم او هم بعد از سالها زندگی کردن باین نتیجه می‌رسد که قبلا درست فکر می کرده. مثل کودکان که ابتدا از تک تک اتفاقات شیرین ذوق میکنند ولی وقتی بزرگ میشن و با ناملایمات زندگی و پوچی و بی‌معنایی دنیا روبرو شدند دیگه مثل کودکی فکر نمی‌کنند. هر چه بود این انیمیشن قوی و جذاب بود و بمن خیلی چسبید. از تحلیل شما نیز لذت بردم.
    #مژگان_معمارزاده

  2. مرتضی کللی می‌نویسد

    بنظر من اصلا تحلیل عمیق از فیلم نبود این فیلم بیشتر روی بعد سوم زندگی انسان بود بسیار بسیار ماهرانه و حرفه ی که بسیار جای سخن داشت زنگی کردن در لحظه حال
    وظیفه ما در بعد سوم فقط حس تجربه و لذت بردن در قالب جسمانی است و لاغیر
    ناظر بودن انسان در به خوبی هرچه تمام به نمایش میگذارد
    در هر شغل و کسوتی باشیم میتوتنیم لذت در لحظه را تجربه کنیم و فقط فهمیدن این موضوع برای انسان کفایت میکند

fosil