بهترین فیلم های استنلی کوبریک
۷ مارس سالمرگ استنلی کوبریک است
کمتر کسی در تاریخ هر هنر-صنعت آنقدر مشهور شده که بتوان آن صنعت را با سبک آن هنرمند-صنعتگر مترادف دانست. از این منظر «استنلی کوبریک» را میتوان عصاره سینما دانست. او برای فیلمسازی همه چیز داشت: تسلط بر تکنیک و فنون، نگاهی عمیق و انسانی، ذات تجربهگرا. کوبریک وسواسی و گزیدهکار، در طول ۴۰ سال فعالیت هنریاش تنها ۱۴ فیلم ساخت، ولی تقریبا تمام ژانرهای مهم سینمایی را تجربه کرد و دست کم نیمی از کارنامه هنری او را میتوان در رده «شاهکار»های تاریخ سینما قلمداد کرد.
به مناسبت گذشت ۲۳ سال از مرگ استنلی کوبریک، میخواهیم هفت فیلم برتر او را که دیدنش بر تماشاگر سینمایی واجب است به شما معرفی کنیم.
کارنامه فیلمسازی استنلی کوبریک
فیلم یک ادیسه فضایی ۲۰۰۱ | ۱۹۶۸ | ۲۰۰۱: A Space Odyssey
این شاهکار عجیب و شاعرانه استنلی کوبریک که با کمک «آرتور سی.کلارک» نویسنده افسانهای رمانهای علمی-تخیلی خلق شد، درباره حضور انسان در تاریخ هستی است، از ابتدای حضورش در شکل میمون تا رسیدنش به اوج نقطه پیشرفت و سردآوردنش از فلسفه حیات!
اثری حماسی، چندلایه و عمیق که بهراستی با یکبار تماشا نمیتوان به تمام ابعادش پی برد. به عنوان یک تماشاگر سینما، محال است تماشای ترکیب قابهای نمادین کوبریک و استفاده هوشمندانه او از قطعات کلاسیک «ریشارد اشتراوس» (مثل قطعه مشهور «چنین گفت زرتشت») تا مدتها از یادتان برود. ۲۰۰۱، یک ادیسه فضایی، گویی نقطه کمال سینماست و در فرم و محتوا در اوج است. نمیتوان این هنر را در شکلی که در فیلم کوبریک متجلی شده، در فیلم دیگری تجسم کرد.
فیلم بری لیندون | ۱۹۷۵ | Barry Lyndon
حضورش در رتبه دوم این فهرست احتمالا حتی برای طرفداران استاد هم کمی تعجببرانگیز باشد. دلیل این تعجب هم احتمالا این است که یکی از استادانهترین آثار کوبریک، آنطور که باید مورد توجه و نقد قرار نگرفته است.
بری لیندون حاوی تمام چیزهایی است که ما امروز سینمای کوبریک را به استناد آنها میشناسیم: ساخت دقیق، توجه به جزئیات و جاهطلبی محض کوبریک، تمام این ویژگیها در بری لیندون هست، به اضافه اینکه تنها نقطهضعفی که در طول تاریخ به آثار او نسبت داده شده هم در این فیلم به چشم نمیخورد: ضعف در بازی گرفتن از بازیگران.
در بری لیندون، کوبریک عرصه را به شکلی ایدهآل برای درخشش بازیگران مهیا کرده و «رایان اونیل»، «ماریسا برنسون» و «پاتریک مگی» هم بهترین بازیهای عمرشان را در این فیلم به نمایش گذاشتهاند.
فیلم درخشش | ۱۹۸۰ | The Shining
در مورد این شاهکار که به زعم بسیاری بهترین فیلم ترسناک تاریخ سینماست در همین فیلیموشات بارها نوشتیم.
یک فضای دورافتاده و مالیخولیایی، یک «جک نیکلسون» در اوج، یک داستان هولناک و یک کارگردانی بینقص باعث میشود تا دوساعتونیم پای صفحه تلویزیون میخکوب شوید. هنر کوبریک در ساخت یک فیلم ترسناک، پرهیز از نشان دادن صحنههای چندشآور و تکیه به صحنههای بدیعی است که امروزه علاوه بر حافظه خورههای سینما، به فرهنگ عامه هم راه پیدا کرده. مثل سکانس ترسناک جاری شدن خونه در راهروی هتل، یا حضور آن دوقلوهای خردسال و بیروح با آن نگاه سنگی و جملات ترسناکی که بر زبان میآورند!
فیلم چشمان کاملا بسته | ۱۹۹۹ | Eyes Wide Shut
ترجمه صحیح فیلم هرچه که باشد، این فیلم ناتمام (کوبریک قبل از اتمام مراحل فنی فیلم درگذشت) را میتوان وصیتنامه سینمایی کوبریک دانست. یکی از بهترین و پیچیدهترین فیلمهایی که در مورد روابط انسانی زناشویی و حساسیتهای این روابط ساخته شده است.
یک گفتگوی خصوصی زناشویی در اتاق خواب بین یک زوج ظاهرا خوشبخت و متمول و یک اعتراف کلامی بهظاهر بیاهمیت از سوی زن درحالیکه هردوی آنها از مصرف مواد نشئه هستند، منجر به بروز یک بحران فکری عمیق در مرد و انجام یک سفر شبانه حیرتانگیز و منجر به خودشناسی میشود.
طراحی صحنه و کارگردانی صحنههای آن میهمانی آریستوکراسی باعث شده تا چشمان کاملا بسته یکی از استعاریترین فیلمهای کوبریک باشد. شاید از بخشی از استعارههای فیلم سر در نیاوریم، اما اثرش تا مدتها با ما باقی خواهد ماند. شاهبیت فیلم که آخرین جمله یادگاری کوبریک در سینماست، آخرین دیالوگی است که زن (نیکول کیدمن) در فروشگاه به شوهرش (تام کروز) میگوید.
فیلم دکتر استرنجلاو یا چگونه یاد گرفتم دست از هراس بردارم و به بمب عشق بورزم | ۱۹۶۴ | Dr. Strangelove: Or How I Learned To Stop Worrying And Love The Bomb
کوبریک بلندپروازتر از آن بود که یکی از محبوبترین و قدیمیترین ژانرهای سینما را امتحان نکند: ژانر کمدی. حاصل کارش هم به یکی از بهترین فیلمهای خودش و یکی از عمیقترین کمدیهای تاریخ سینما بدل شد.
ستاره بیچونوچرای فیلم کسی نیست جز «پیتر سلرز» که در فیلم در سه نقش اصلی بازی میکند و بهترین اجرای عمرش را در این کمدی سیاه انتقادی که هدفش دستانداختن جنگافروزهای عالم در اوج دوران جنگ سرد است، به تاریخ سینما عرضه کرده است.
منبع اقتباس کوبریک برای ساخت فیلم، کتاب «آژیر خطر» نوشته «پیتر جورج» بود که رمانی جدی و تلخ است. کوبریک تلخی سهمگین و هشدارگونه رمان جرج را به طنزی سیاه تبدیل کرد و اثری بر پایه آن ساخت تاثیرش بهمراتب بیشتر از تاثیر خواندن کتاب بود. سکانس «موشکسواری» کاراکتر «اسلیم پینکز» در فیلم، یکی از بامزهترین و بهیادماندنیترین صحنههای تاریخ سینماست!
فیلم پرتقال کوکی |۱۹۷۱| A Clockwork Orange
این یکی هم در کنار «۲۰۰۱، یک ادیسه فضایی»، «دکتر استرنجلاو» و «درخشش»، یکی دیگر از اقتباسهای کوبریک از یک رمان است و کوبریک طبق معمول به صلاحدید خودش بخشهایی از کتاب (مثل کودکآزار بودن «الکس») را در فیلم تعدیل و به نوع دیگری از خشونت عریان تبدیل کرده است.
فیلم اجتماعی است؟ بله. نقدی است صریح بر سیستم آموزشی و تربیتی جامعه بریتانیا و آمریکا در آن دوران. آیا ترسناک است؟ بهشدت! خشونت بهظاهر مصلحانه بلاهایی که سیستم اصلاح و تربیت بر سر «الکس» میآورد، بهمراتب ترسناکتر از خشونت الکس و رفقایش در سکانس مشهور حمله به آن زوج میانسال ثروتمند است.
فیلم مثل تمام آثار کوبریک اثر عمیقی روی ذهن بیننده میگذارد و احتمالا پس از دیدنش تا مدتها ذهنتان مشغول محتوای آن خواهد بود.
فیلم راههای افتخار |۱۹۵۷| Paths of Glory
«فرانسوا تروفو» کارگردان مشهور و فقید فرانسوی روزگاری در اظهارنظری مشهور و احتمالا غلط گفته بود «چیزی به اسم فیلم ضدجنگ وجود ندارد.» تروفو میگفت من نمیتوانم فیلمی در مورد جنگ الجزایر بسازم، چون اعتقاد دارم «نمایش دادن چیزی به معنای شرافت بخشیدن به آن است.»
تروفو در نهایت ادعا کرده بود هر فیلمی درباره جنگ نهایتا طرفدار جنگ است! حتی اگر ادعای تروفو هم درست باشد، «راههای افتخار» را میتوان نزدیکترین فیلم به مفهوم «ضدجنگ» دانست. او در این فیلم که در مورد جنگ جهانی اول است، جنگ را تحقیر میکند. شما میتوانید نگاه حقارتآمیز کوبریک خطاب به جنگطلبان را ببینید که از پشت دوربین در حال جوشیدن است.
«راههای افتخار» حتی اگر ضدجنگ هم نباشد، طرفدار انسان است. فیلمی که وقار و شرافت خود را با درک این موضوع متجلی میکند که «برای اثبات شجاع بودن نیازی نیست برای رسیدن به مرگ عجله کرد.»