گپی با «جیم جارموش» درباره فیلم زامبیهای او با نام «مردگان نمیمیرند» که امروز با نمایش آن، جشنواره فیلم کن افتتاح شد.
گپی با «جیم جارموش» درباره فیلم زامبیهای او با نام «مردگان نمیمیرند» که با نمایش آن، جشنواره فیلم کن افتتاح شد. این فیلم همزمان دست کم در ۵۰۰ سینمای فرانسه روی پرده رفت. جارموش در این مصاحبه از سری مصاحبه های جشنواره کن میگوید: «قصد من این بود که یک فیلم سرگرمکننده بسازم که کمی هم گزنده باشد.» این فیلم در روز ۱۴ ژوئن به آمریکا میرسد. جارموش میگوید با این که بیش از یک سال روی این فیلم کار کرده است، اما اینقدر به فیلم وابسته است نمیتواند درباره آن نظری بدهد و این احساسی است که جارموش در مورد اکثر فیلمهای خود دارد.
من فکر میکنم این فیلم یکی از بهترین، پرانرژیترین، بامزهترین، هوشمندانهترین، زیباترین و در عین حال یکی از فیلمهای خیلیخیلی غمگین اوست. تقریبا همه کاراکترهای این فیلم، واقعا آدمهای خوبی هستند و تقریبا همه آنها توسط آدمهای خوب دیگری که از قبرهایشان بلند شدهاند به طریق مشابهی کشته میشوند. (البته این یک عبارت متناقض است که من فراموش کردم درباره آن از جارموش سوال کنم) آنها به طور ضمنی اجازه میدهند که اتفاق بدی در کل کره زمین رخ بدهد. این برخاستن از قبرها در یک چرخه بیپایان ادامه خواهد یافت تا زمانیکه همه از بین بروند – به راستی «مردهها نمیمیرند».
اتفاق بسیار بدی که آخرالزمان زامبیها را در این فیلم تسریع میکند، از قطب شمال منشا گرفته است، همان چیزی که از طمعکاری انسانها نشات گرفته و انسان را به سمت مصرف بیشتر و بیشتر و به سوی یک جامعه مصرفی سوق میدهد؛ تا حدی که به استفاده از امعا و احشای آدمهای هم نوع خود روی آورده است. بیل موری، آدام درایور، کلو سویینی، تیلدا سینتون، استیو بوشیمی، تام ویتس، دنی گلور، سلنا گومز، کالیب لاندری جونز و… در فیلم مردگان نمیمیرند نقش آفرینی میکنند. پرسش و پاسخی که در ادامه میآید، از سری مصاحبه های جشنواره کن و برگرفته از مصاحبهای است که در روز دوم ماه می در شهر نیویورک انجام شده است.

مصاحبه با جارموش، از سری مصاحبه های جشنواره کن
وقتی بچه بودی زامبی بازی میکردی؟
نه زیاد، من طرفدار فیلمهای زامبی نیستم. من از چیزهای کلاسیک خوشم میآید. ولی رومرو (Romero) قهرمان زامبی پست مدرن من است. پیش از رمرو، زامبیها، آدمهایی بودند که ظاهرا از طبقه پایینتری برخوردار بودند؛ مثل هائیتیها، طوری که میشد آنها راکنترل کرد و آنها دستوراتت را اجرا میکردند. فیلم زامبی سفید (White Zombie) در مورد دختری بود که زامبی شده بود. اما وقتی رومرو شب مردگان زنده (Night of the Living Dead) را ساخت، درواقع او همان چیزی را ساخت که من آن را زامبی پست مدرن مینامم. هیولاهای این داستانها، در حالت معمول از خارج از نظام اجتماعی آمده بودند؛ مواردی مثل فرانکشتاین، دراکولا، گودزیلا. اما زامبی رومرو از درون یک نظام اجتماعی بیمار آمده بود. او اولین کسی بود که نشان داد که همه چیز از درون از هم میپاشد. با این توصیف، من عاشق شب مردگان زنده (Night of the Living Dead) و روز مردگان (Day of the Dead) و طلوع مردگان (Dawn of the Dead) هستم. من فیلم کرهای قطار بوسان (Train to Busan) را هم دوست دارم. این فیلم، یک فیلم سرشار از زامبی است با هزاران زامبی که خیلی سریع حرکت میکنند؛ زامبیهایی که بد و دردسرساز بودند. اما من یک خون آشام هستم و خون آشامها را دوست دارم. آنها خیلی پیچیدهاند؛ مدام تغییر شکل میدهند. آنها واقعا مرده نبودند یا دوباره زنده نشدند. آنها در موقعیت خود جاودانه هستند.
مروری بر فیلم زد | داستانی تکراری اما غافلگیرکننده
پس چه چیزی باعث شد که شما یک فیلم زامبی بسازید؟
نمیدانم. نمیدانم چرا تصمیم گرفتم که چنین کاری انجام بدهم. شاید فقط قدرت استعاری ذاتی زامبیها، انگیزه این کار شد؛ بهخصوص حالا. همه رفتارهای گوسفند گونه. رومرو همچنین بر موضوع مصرفگرایی بهعنوان یک بیماری بدخیم متمرکز است و این استعاره خوبی برای وضعیت و شرایط کنونی است. آنها نوعی از اساطیر مدرن هستند.
در فیلم شما، من به این موضوع فکر نمیکنم که زامبیها از درون میآیند یا از بیرون.
آنها صرفا آدمهای معمولی هستند؛ اما دارند میآیند، چون ما سیاره را نابود کردهایم و من معتقدم که این امر در مورد زامبیهای رومرو هم صادق است. اما حتی علت زنده شدن دوباره آنها از درون سرچشمه میگیرد. اینطور نیست که قرار باشد زامبیهای بیگانه از فضا به ما حمله میکنند. ما واقعا گند زدهایم و برای همین آنها میآیند. همانطور که هرمیت باب (تام ویتس خواننده) در انتهای فیلم من میگوید: «چه دنیای مزخرفی!»
بیایید کمی درباره چیزی که روی صفحهنمایش میبینید صحبت کنید.
من عاشق این نمایشها هستم. من برای تیلدا، بیل، آدام، کلویی و استیو نوشتهام. من دوست دارم تنها کسی که کشته نمیشود یا بهعنوان زامبی به اینجا برنمیگردد هرمیت باب باشد؛ کسی که خودش را از هر ساختار اجتماعی جدا کرده است و نوجوانانی که از بازداشتگاه فرار میکنند. آنها افرادی هستند که معمولا مطابق نظام اجتماعی واقعی کار نمیکنند. نوجوانان به گواهی تاریخ، نشانههای ادبیات، هنر و سبک موسیقی را خلق کردهاند. قلب من همیشه با نوجوانان است.
منبع: FilmComment