پرویز شهبازی، مسلما یکی از مهمترین فیلمسازان حال حاضر سینمای ایران است؛ کسی که در میان سینماگران به دلیل وسواس و تسلط در فیلمنامهنویسی و کارگردانی شهرت دارد، منتقدان شیفته شخصیتهای سرگشته فیلمهایش در مواجه با سویه تاریک زندگی مدرن هستند و تماشاگران هم از شیوه قصهگویی سرراست در عین روایتهای پیچیده و شخصیتهای چندوجهی در آثارش لذت میبرد. نتیجه این اقبال چندجانبه به فیلمهای شهبازی چیزی نبوده جز کسب جوایز متعدد و معتبر. با این وجود، شهبازی فیلمساز کمکاری است اما بازیگری را نمیبینید که از همکاری با او استقبال نکند، چرا که به دلیل تاکید او بر شخصیتپردازی و تخصصش در بازی گرفتن، حضور در فیلمهای او میتواند به قلهای در کارنامه بازیگری هر کسی تبدیل شود. نکته اینجاست که شهبازی معمولا از بازیگران حرفهای در نقشهای متفاوت و از بازیگران تازهوارد و اصطلاحا نابازیگرها در نقشهای اصلی فیلمهایش استفاده کرده و فیلمهای او از این جهت همیشه میتوانند غافلگیرکننده باشند.
پرویز شهبازی در دانشکده صداوسیما سینما خوانده بود و به دلیل پروژه پایاننامهاش در میان سینماییها شهرت داشت: بازسازی «طناب» آلفرد هیچکاک به صورت تقطیعشده به جای پلان-سکانس. او در سالهای میانی دهه هفتاد و بعد از چند فیلم کوتاه وارد عرصه فیلمسازی به صورت حرفهای شد. «مسافر جنوب» و «نجوا» کمتر دیده شدهاند اما در همان زمان برای شهبازی جوایز بینالمللی قابلتوجهی را به همراه داشتند. البته آن زمان خیلیها شهبازی را هم مانند جعفر پناهی یا محمدعلی طالبی جزو نسل فیلمسازان تحتتاثیر و ادامهدهنده موج کیارستمی به شمار میآوردند که احتمالا دلیل این نگاه، جنس قصههای ساده و استفاده شهبازی از نابازیگر بود. شهبازی با فیلم سوم، خودش را از این موج جدا و از نو به سینمای ایران معرفی کرد.
فیلم نفس عمیق | ۱۳۸۱
با آغاز دهه هشتاد، سینمای ایران تحتتاثیر فیلمسازانی تازهوارد، سروشکل تازهای به خودش میگیرد: فرزاد موتمن، رضا میرکریمی، اصغر فرهادی، حمید نعمتالله و پرویز شهبازی خیلی زود با همان ساختههای ابتدایی خود مورد توجه قرار میگیرند؛ تا حدی که خیلی از منتقدان همان فیلمهای ابتدایی آنها را کنار بهترینهای تاریخ سینمای ایران میگذارند. آثاری که در عین تعلق و نزدیکی به سینمای بدنه چندان هم عامهپسند نیستند و رگههایی از سینمای روشنفکرانه و همینطور فیلمهای خیابانی دهه پنجاه را میشود در سلیقه آنها دید؛ فیلمهایی با شخصیتهای جوان و درگیر با جامعهای در حال گذار. در مقایسه با «رقص در غبار»، «زیر نور ماه»، «بوتیک» و «شبهای روشن»، «نفس عمیق» فیلم متفاوتتری است و به دغدغههای مدرن و اگزیستانسیالیستی یک نسل، فراتر کمبودهای ناشی از اختلاف طبقاتی، میپردازد. داستان پرسه سه جوان که میخواهند دنیا را به شیوه و خواست خودشان تعریف کنند.
«نفس عمیق» خیلی زود به یک فیلم کالت تبدیل شد و طرفداران پرشماری پیدا کرد؛ فیلمی که بهترین تصویر ممکن از یک نسل سرگشته، کلافه و سرخورده را به نمایش میگذاشت و برای همین به اثر بالینی نسل جدیدی از مخاطبان جوان و جدید سینمای ایران با خاستگاه طبقه متوسط تبدیل شد. شهبازی به جایگاهی در حد یک استعداد منحصر به فرد در سینمای ایران دست پیدا کرد و همه منتظر گام بعدی او بودند.
فیلم عیار ۱۴ | ۱۳۸۷
بعد از چند سال فاصله و تلاش بر روی پروژههایی که به دلایل مختلف به سرانجام نرسیدند، شهبازی با «عیار ۱۴» به عرصه فیلمسازی بازگشت؛ در سالی که سینمای ایران بیش از هر چیز تحت تاثیر «درباره الی» بود. «عیار ۱۴»، حاکی از علاقهی وافر شهبازی به سینمای کلاسیک و ژانر وسترن بود و در روایتی استیلیزه، در یک شهر برفگرفته، قصه تقابل مردی با گذشته تاریک و تلاش برای فرار از آن را روایت میکرد که حتی میتوانست خوانش متفاوتی باشد از خط داستانی «ماجرای نیمروز» فرد زینهمان. شهبازی در تجربه جدید خود سعی کرد که به بدنه سینمای ایران نزدیکتر شود و برای این منظور به سراغ ستارههایی چون محمدرضا فروتن، کامبیز دیرباز و پوریا پورسرخ رفت که آن زمان در سینمای ایران میدرخشیدند و البته مینا ساداتی که بهعنوان چهرهای تازه معرفی شد. استقبال منتقدان از «عیار ۱۴» به اندازه «نفس عمیق» نبود اما برای تثبیت سلیقه و سبک شهبازی کفایت میکرد.
فیلم دربند | ۱۳۹۱
باز هم چند سال طول کشید تا شهبازی دوباره پشت دوربین برود، این بار با محوریت تقابل دو دختر؛ یک دختر شهرستانی که تازه دانشگاه قبول شده، به تهران میآید. با دختری دیگر همخانه میشود و این آشنایی که همزمان است با ورود به یک دنیای تازه، مسیر زندگی هر دو را تغییر میدهد. «دربند» موفقترین و تحسینشدهترین فیلم جشنواره سیویکم بود و چند جایزه، از جمله بهترین کارگردانی را هم برنده شد. با وجود عناصر آشنای سینمای شهبازی، در مقایسه با فیلمهای قبلی، «دربند» به مولفههای همیشگی سینمای اجتماعی ایران نزدیکتر شد و همین باعث شد که تعدادی از طرفداران فیلمهای قبلی با ساخته جدید شهبازی کمتر ارتباط برقرار کنند و در عوض مخاطبان تازه و بیشتری به فیلم روی خوش نشان دادند. همچنین روند کشف و معرفی استعدادهای تازه، این بار هم با نازنین بیاتی ادامه پیدا کرد.
فیلم مالاریا | ۱۳۹۴
کسانی که فیلم را دیدهاند، احتمالا پرسههای یک زوج فراری و عاشق در بخشهای دیده و نادیده از شهر بزرگ و عجیبی مثل تهران را به یاد سپردهاند؛ زوجی که هیچ سقف و مأمنی ندارند و اتفاق و تصادف مدام مسیر حرکت آنها را تغییر میدهد. اما فیلم، در اصل بسیار به بازی و نمایش ویدیوهای ضبطشده در موبایل شخصیتها متکی است. همین یکی از دلایلی بود که واکنشهای ضدونقیضی را نسبت به «مالاریا» برانگیخت. فیلمی که در آن به غیر از ساعد سهیلی، دیگر بازیگران اصلی یعنی ساغر قناعت، آذرخش فراهانی و آزاده نامداری برای اولین بار جلوی دوربین میرفتند. با وجود این که «مالاریا» در داخل کشور کمتر تحویل گرفته شد، در جشنوارههای معتبر نمایشهای موفقی داشت؛ از جمله بخش افقهای جشنواره ونیز و حتی برای شهبازی جایزه بزرگ جشنواره فیلم ورشو را نیز به ارمغان آورد.
فیلم طلا | ۱۳۹۷
از نظر ترکیب بازیگران که بیش از هر زمانی وابسته به حضور چهرههای سرشناس و جوابپسداده است، «طلا» را میتوان با «عیار ۱۴» مقایسه کرد اما آخرین ساخته پرویز شهبازی هم مانند دیگر آثار او تصویری دقیق و شاید تلخ از زمانه خود را ثبت میکند. به عبارت دیگر، شاید بتوان گفت جوانان سرگشتهای که شهبازی در ابتدای دهه هشتاد به درستی رصدشان کرده بود، حالا با بحرانهایی تازه برای تثبیت و بقای خود در یک جامعه بیرحم و خشن مواجه شدهاند.
«طلا» در جشنواره سیوهفتم فجر نمایش موفقی داشت و از سوی منتقدان بهعنوان یکی از بهترینهای آن دوره انتخاب شد. حال باید دید که پس از اکران اینترنتی فیلم سینمایی «طلا»، طیفهای مختلفی از مخاطبان چه واکنشی نسبت به آن خواهند داشت؛ امری که قطعا بر سرنوشت ساخته بعدی او تأثیر آشکاری خواهد داشت.
با اکران آنلاین فیلم «طلا»، آخرین ساخته پرویز شهبازی با حضور ستارگانی چون هومن سیدی، طناز طباطبایی، نگار جواهریان و مهرداد صدیقیان هماکنون بر روی فیلیمو قابل تماشاست.
بهترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران به ترتیب :
۱ کافه ستاره
۲ بوتیک
۳ نفس عمیق
تعدادی فیلم ارزشمند که نمیتوانم ترتیب دقیقی برایشان قائل شوم :
صندلی خالی ، شمعی در باد ، فریاد زیر آب ، چهارشنبه سوری ، اینجا بدون من ، ابد و یک روز ، درباره الی ، خوابم میاد ، دایره زنگی ، اسب حیوان نجیبی است در امتداد شب و حتی در شهر خبری نیست
ممنون از فیلیموشات