نقد فیلم نفرین لیورونا؛ تجربه نه‌چندان جدیدی از ترسیدن

نفرین لیوونا دنباله‌ای برای مجموعه فیلم‌های کانجورینگ است. در نقد فیلم نفرین لیورونا به المان‌های ترس، روند داستان و ارتباط آن با کانجورینگ اشاره کردیم.

یک فیلم ترسناک مشهور- آخرین خودنمایی در دنیای «کانجورینگ» که آکنده از دنیایی معلق و خانواده‌ای دلسوز است. در نقد فیلم «نفرین لیورونا» به ویژگی‌های داستانی و ارتباط آن با دنیای کانجورینگ بیشتر می‌پردازیم.


ترسناک‌ترین فیلم‌های قرن ۲۱ کدامند؟


«نفرین لیورونا» (The Curse of La Llorona) فیلمی است که در حول و حوش مجموعه کانجورینگ می‌پلکد که شاید خودش را به‌عنوان یک فیلم مستقل در دنیای تجاری سینما عنوان کرده باشد؛ اما شهرتش را مدیون فرمول پخته سری فیلم‌های کانجورینگ است. ما تا به حال از این نوع سناریو‌های مابعدالطبیعه‌وار زیاد دیده‌ایم، چه در این فیلم چه در فیلم‌های سبک «لولوخورخوره» یا فیلم‌هایی با موضوع تسخیر؛ اما در پایان، فیلم «نفرین لیورونا» با شیوه مرسوم بازیگری و حس دلرحمی که توسط خانواده‌ای در فیلم تولید می‌شود به این لیست اضافه می‌شود.

بعد از یک مقدمه تقریبا خشونت‌بار در مکزیک سال ۱۶۷۳، جایی که «زن گریان» در فرهنگ اجدادی آمریکای لاتین پا به عرصه می‌گذارد، کسی که کودکان دلبندش را به دلیل خشم از حسادت، غرق کرده است. بنابراین خودش را طلسم کرده و برای همیشه سرگردان به دنبال کشتن کودکان دیگر است. داستان فیلم در لس‌آنجلس ۱۹۷۳ ادامه پیدا می‌کند؛ دوره‌ای که طرفداران کانجورینگ خواهند فهمید خیلی از اتفاقاتی که بعد از وقایع «آنابل» رخ می‌دهند، دور نیست (کاراکتر نقش مکمل در «آنابل» به نام «پدر پرز»، خود را در بخش‌هایی از فیلم نمایان می‌کند.)

شاید برایتان جالب باشد: نقد و بررسی «آنابل به خانه بر می گردد»؛ بازگشت عروسک شیطان‌صفت

«لیندا کاردلینی» بار نقش «آنا تت گارسیا»‌ را بر دوش می‌کشد؛ یک تازه بیوه که به‌عنوان مددکار اجتماعی کار می‌کند و نقش تراژیک او در امر مشاوره به کودکان «پاتریشیا آلوارز» به دلیل آشفتگی ذهنی پاتریشیا، روح علامت‌دار را به دنبال کودک خود «آنا» می‌اندازد. کاشف به عمل می‌آید که پاتریشیا یک فرد دیوانه نبوده و از کودکانش سو استفاده نمی‌کرده است. او درواقع آن‌ها را از شر «لا لورونا» حفظ می‌کرده است! آنا این مساله را متوجه می‌شود؛ همان‌طور که ضرب‌المثل‌های قدیمی می‌گویند، هیچ کردار نیکی بدون سزا باقی نمی‌ماند.

«کاردلینی» در به وجود آمدن  قدرت و استحکام در آنا کمک می‌کند، کسی که همسر فوت شده‌اش یک پلیس بوده و در ناحیه شهری به امر مددکاری اجتماعی مشغول است. هر دو این موارد به این معناست که او جدا از مسائل فراطبیعی، از قبل هم با دنیای ترس به صورت کامل دست و پنجه نرم می‌کرده است. این نوع زندگی به شخصیت او حاشیه بیشتری نسبت به تجربیات معمول در دنیای کانجورینگ یا نوعی از قهرمان‌ بازی بی‌قید و شرط را می‌دهد. کاردلینی رابطه خوبی با «رومن کریستو» و «جینی لین کینچن» دارد. دو فردی که نقش کوکان او «کریس» و «سامانتا» را به‌ترتیب بازی می‌کنند. با همدیگر این سه بازیگر حس همدردی و نوعی از باورپذیری را به عنوان یک خانواده القا می‌کنند که باعث می‌شود این فیلم تخیلی را با روابط انسانی و احساسی دخیل کند. به‌طور خلاصه، شما مدام به این خانواده اهمیت می‌دهید و با تمام وجود می‌خواهید از بین تمام مصیبت‌های طول داستان جان سالم به در ببرند. آن‌ها با یک فرد دیگر متحد می‌شوند و فیلم با ورود «رافائل الورا» که «ریموند کروز» نقش آن را بازی می‌کند به جادو خیر مقدم می‌گوید. یک «کوراندرو» (یک نوع شفابخش باستانی) که با استفاده از سلاح قدیمی خود به جنگ لا لورونا میرود، تا حد کمی شوخی به نظر می‌آید و وجود ماشین سرگردانش حتی به این مساله بیشتر دامن می‌زند. زمانی که روند فیلم باعث می‌شود رافائل به عنوان یک جایگزین کوچک به جای وارنز قرار بگیرد، او کم و بیش از عهده نقش خود به‌عنوان یک محقق پارانویا/جنگجوی دنیای ارواح برمی‌آید.

در ادامه نقد فیلم نفرین لیورونا بد نیست به کارگردان فیلم هم اشاره‌ای داشته باشیم. کارگردان این فیلم یعنی «مایکل چاوز» تعدادی از قطعات معلق را به شکلی ماهرانه سرهم کرده است، مخصوصا زمانی که تقابل کودکان با لا لورونا به وجود می‌آید (بهترین مثال صحنه‌ای در ماشین خانوادگی و دیگری زمانی است که سامانتا فکر می‌کند مادرش در حال شستشوی سرش در حمام است). اما این سکانس‌ها همچنین نقش منطق کل فیلم را بازی می‌کند، وقتی‌که شما در مورد قوانین فیزیکی در ارتباط با روح دچار سوال می‌شوید. خود لا لورونا گاهی اوقات به شکل خون‌آشام یا زامبی و جای دیگر به شکل نا‌محسوس و ناپیدا مثل یک روح جلوه می‌کند. شما می‌توانید این موجود را دوگانه بدانید. این سوالات درباره قوانین فیلم درست زمانی به وقوع می‌پیوندند که ذهن بیننده نباید منحرف شود.

بسیاری از وقایع و اتفاقات کلی این فیلم به سبک دنیای کانجورینگ روایت می‌شوند. اما این فیلم، ششمین قسمت از این مجموعه، افزایش تکیه بر فرمول‌ کلی را نشان می‌دهد. معماری خلاقانه فیلم درست همانند پنج فیلم سابق است، همان لحن و همان سرعت روایت و به‌طورکلی شیوه‌های ایجاد ترس مشابه. همان‌طور که نوعی راحتی خیال در آشنا بودن با سبک این فیلم وجود دارد، نوعی از ناامیدی هم وجود دارد؛ مخصوصا وقتی‌که وجود رگه‌هایی از سنن باستانی می‌توانست در ایجاد وحشت بیشتر کمک کند. شاید این اتفاق در آینده‌ اجتناب‌ناپذیر نسخه‌های بعدی این مجموعه اتفاق بیافتد.


منبع: IGN

 

نظر شما چیست؟

ایمیل شما منتشر نخواهد شد

از اینکه نظرتان را با ما در میان می‌گذارید، خوشحالیم

1 دیدگاه
  1. حیرت می‌نویسد

    فیلم داغونی بود خاک تو سرم که نشستم تا آخر دیدمش
    تامام

fosil