در فیلیمو شات از ۱۰ فیلمی صحبت خواهیم کرد که در ساخت فیلم سینمایی «انگل»، تأثیری بسزا بر بونگ جون-هو داشتهاند.
زمانیکه بونگ جون-هو از هواپیما پیاده شد و به خاک وطنش پا گذاشت، تمام آدمهای دوروبرش ماسک روی صورت داشتند، اما او هیچ ماسکی بر چهره نداشت. خبرنگار یکی از روزنامهها جلوی پای او زانو زد و میکروفونی را برای پخش صدا جلویش گرفت. پاپاراتزیها دورش را شلوغ کرده بودند، ولی فاصلهشان را محترمانه حفظ میکردند؛ بونگ جون-هو برای آنها شبیه بُتی بود که از نزدیکشدن به وی و لمس کردنش میترسیدند. او بدون اینکه از کرونا بترسد (و البته چرا باید بترسد؟ او خودش سازندۀ یک انگل جهانی است!) و ماسکی بر چهره داشته باشد، از همۀ حاضران برای خوشآمدگویی گرمشان تشکر کرد. از طرفی، با گزارشگری که مجبور بود بهسختی جلوی پایش زانو بزند تا صدای او را بهخوبی ضبط کند، ابراز همدردی کرد. بونگ جون-هو، در کسوت مردی ساده، کرۀ جنوبی را به امید پیداکردن دریچهای بهسوی دنیای خارج ترک کرده بود؛ اما حال مثل یک اسطوره بازگشته بود. البته وی در راه کسب چنین موفقیتی، از تجربۀ چیرهدستان و اساتید سینما، قومیتها و ملیتهای گوناگون نیز استفاده کرده است. اگر شما هم فیلم سینمایی «انگل» با نام اصلی «Parasite» را دوست دارید، با فیلیمو شات همراه باشید. در ادامه، از ده فیلمی صحبت خواهیم کرد که در ساخت فیلم سینمایی «پاراسایت»، تأثیری بسزا بر بونگ جون-هو داشتهاند.
۱۰- «برفشکن» یا «Snowpiercer»
فیلمی علمی-تخیلی (به کارگردانی بونگ جون-هو) دربارۀ زمینی که مغلوب گرمایش جهانی شده است و نتوانسته در مقابل تغییرات شدید آبوهوایی مقاومت کند. آخرین بازماندگان این جهان سوارِ قطاری برفشکن هستند که دائماً در حرکت است و به اقصینقاط جهان سفر میکند. همزمان با این سفر، اتفاقات جدیدی در حال رخدادن است که مشکلاتی را همچون مجادلات و یاغیگریها به وجود میآورد؛ مشکلاتی که کمکم این قطار نجاتدهنده را به جهنمی واقعی تبدیل میکند. صحنههای جدال این فیلم، میتواند رقیبی برای سکانس اوج فیلم سینمایی «انگل» باشد.
در این فیلم، کریس ایوانز همچون ستارهای میدرخشد، هرچند سکانس پایانی این فیلم طبق خواستۀ هاروی واینستین از آب درنیامد. (به دروغی اشاره دارد که بونگ جون-هو دربارۀ ابراز ارادت به پدرش در سکانسی بهخصوص از فیلم گفته بود تا با این ترفند، هاروی واینستین آن سکانس را حذف نکند؛ اما با این کار، کمی از توجه فیلم روی کریس ایوانز کاسته شد.) شاید «برفشکن» بهترین فیلم بونگ جون-هو نباشد، ولی وی این فیلم را در سرگرمکنندهترین و خوشحالترین زمان خودش ساخته است. (البته که این فیلم از بهترین فیلمهای ژانر علمی-تخیلی زمان خود به حساب میآید.)
۹- «پیشخدمت» یا «The Servant»
«پیشخدمت» فیلم دیگری است که بونگ جون-هو از آن بهعنوان یکی از فیلمهای تأثیرگذار در نحوۀ کارگردانیاش در فیلم «Parasite» یاد میکند. او همیشه اذعان میکند که فیلم «پیشخدمت» اثر جوزف لوزی شاهکار است. به همین دلیل، در ظاهر، هرگاه حرفی برای گفتن در «پاراسایت» ندارد، بهطور مشخص، از این فیلم وام میگیرد. فیلم «پیشخدمت» با فُرم روانشناسی یا روان-جنسی-شناسانه از مخاطبانش پذیرایی میکند. در عین حال، داستان مردی عالیرتبه به نام تونی است که شخصی به نام بارت را در سِمت پیشخدمت خود استخدام کرده است. خدمتگزاریِ بیچونوچرای بارت، احساسی ناخوشایند در خانه ایجاد میکند و این موضوع موجب ایجاد تنش بین تونی و همسرش میشود. با توجه به فیلم سینمایی «انگل» میتوانید حدس بزنید زمانیکه خواهر بارت برای زندگی به خانه میآید چه اتفاقی رخ خواهد داد! تباهی و فساد بعد از آن، دروغهایی که گفته میشود، درام تعلیقآور و همۀ تلاشهایی که پیشخدمت داستان، برای آقای خانه شدن میکند، شما را یاد چیزی نمیاندازد؟ بهراحتی میتوانید بنیان و اساس دو شخصیت مادر و پدر فیلم «پاراسایت» (با بازی لی جانگایان و سونگ کانگ-هو) را در فیلم «پیشخدمت» ببینید. زیبایی سینمای سیاه و سفید و سایههای خارقالعاده، فیلم «پیشخدمت» را به شاهکاری از نویسندهای بینامونشان تبدیل میکند، که متأسفانه آنطور که باید و شاید دیده نشده است. اگر بونگ جون-هو را دوست دارید، دیدن این فیلم به شما پیشنهاد میشود.

۸- «این مرد باید بمیرد» یا «This Man Must Die»
فیلم «این مرد باید بمیرد» یا «هیولا باید بمیرد»، ترکیبی بینقص از دو ژانر هیجانی و درام روانشناسانه است. پسر کوچک مردی به نام چارلز، در تصادف با ماشینی که بهسرعت در حرکت بود، کشته میشود. تحقیقات پلیس بینتیجه میماند و چارلز تصمیم میگیرد خود تحقیقات را از سر بگیرد. تحقیقات وی با ایجاد رابطهای عاشقانه با خواهرزن قاتل، زنی به نام هلن، شروع میشود. در ادامه، او متوجه میشود داماد این خانواده حقیقتاً مردی پستفطرت است؛ ولی در این میان، بین او و هلن عشقی واقعی شکل میگیرد. آیا او باید پاول (فردی که فرزندش را کشته است) را بکشد؟ چگونه باید این کار را انجام دهد؟ پس عشقش به هلن چه میشود؟
فیلم «این مرد باید بمیرد» یادآور انتقام و ماهیت آن است؛ فیلمی که به دیالوگهای زیبا و بازیهای باکیفیت بازیگرانش میبالد. تماشای تأثیر موضوع رحم و شفقت در این فیلم بر «انگل» بسیار جالب است؛ زیرا خانوادۀ کیم در برابر راز مخفیشده در انبار خانوادۀ پارک ذرهای رحم و مروت نشان ندادند.

۷- «ما» یا «Us»
جوردن پیل بازیگر خارقالعادۀ فیلم «برو بیرون» با نام اصلی «Get Out» حالا با فیلم «ما» بازگشته است. یکی دیگر از فیلمهای سال ۲۰۱۹ که دربارۀ موضوعاتی همچون فقر و ثروت است. «ما»، داستان ایالاتمتحده را تعریف میکند؛ داستانی که دربارۀ دستهبندیهای اجتماعی و ایدهپردازیهای آمریکایی است. این فیلم دربارۀ دختری است که همراه با خانوادهاش به خانۀ دوران کودکیاش بازمیگردد. وی به دلیل مشکلات روحیای که در گذشته با آنها دستوپنجه نرم کرده، احساس میکند اتفاق بدی در راه است و همینگونه هم میشود. چهار همزاد رازآلود و ماسکپوشیده به خانۀ آنها حمله میکنند و خانوادۀ ویلسون را تحتفشار قرار میدهند تا برای بقا و زنده ماندنشان بجنگند.
این فیلم احتمالاً بتواند همزاد و رقیب آمریکایی فیلم سینمایی «انگل» باشد. البته اشتباه برداشت نکنید، «پاراسایت» همیشه بهترین است. هردو فیلم با مفاهیمی همچون طبقهبندیهای اجتماعی و رؤیاپردازیهای ملی سروکله میزنند و در داشتن صحنههای دعوا و زدوخورد اشتراک دارند.

۶- «مراسم» یا «La Cérémonie»
آثار کارگردان چیرهدست فرانسوی، کلود شابرول، تأثیری بسزا در ساخت فیلم سینمایی «پاراسایت» بر بونگ جون-هو داشته است. جرم و تبهکاری اصلی در فیلم سینمایی «انگل» الهامگرفته از فیلم «مراسم» است که یکی از بهترین فیلمهای ژانر جنایی در تاریخ به شمار میآید. این فیلم، داستان دختری جوان و جذاب، ولی بیاستعداد، به نام سوفی را به تصویر میکشد که بهعنوان مستخدم، در عمارت بزرگ خانوادهای استخدام شده است. خانوادهای چهارنفره که پسری هنردوست و دختری دانشجو دارند. در ادامه، سوفی با جین (با بازی خیرهکنندۀ ایزابل هوپر) آشنا میشود. او کسی است که دربارۀ این خانواده افکاری منفی به سوفی القا میکند و همین موضوع پیامدهایی جنایی برای فیلم به بار میآورد… البته ادامۀ فیلم نباید در این مقاله بازگو شود.
فیلم «مراسم» از آن دسته فیلمهایی است که تماشایشان فقط باید روی پرده سینما تجربه شود؛ فیلمی قدرتمند که حقیقتی مهم را از پس قتلها به نمایش میگذارد. این فیلم، به ما یادآوری میکند که سینما شبیه مراسمی است که باید محترمانه و در سنتیترین حالت ممکن برگزار شود. هربار که مخاطب، فیلم را از نو میبیند، آرزو میکند که کاش بخشی از داستان این فیلم بود؛ کاش خودِ جین با همان حس سلطهگریاش بود، اصلاً کاش در این مراسم کشته میشد!

۵- «طناب» یا «Rope»
این فیلم دربارۀ دو دوست مغرور و ثروتمند است؛ افرادی که فکر میکنند حق دارند انسانها را به قتل برسانند و پس از آن فرار کنند تا به ادامۀ عیاشیشان برسند… اما در ادامۀ داستان، جیمز استوارت به آنها مظنون میشود. نماد اصلی فیلم سینمایی «پاراسایت» حضور یک سنگ شانس بزرگ است که همه چیز از آن شروع میشود. به همین ترتیب، فیلم «طناب» نیز به کمک تکهطنابی شناخته میشود که دو بازیگر اصلی برای جنایاتشان از آن استفاده میکنند؛ نمادی در رابطه با فلسفۀ نیچه، که فیلم «طناب» بر پایۀ آن استوار است. همچنین «طناب» نیز مثل فیلم «انگل» بیشتر در یک لوکیشن (با طراحی صحنهای خاص) و همانطور که از هیچکاک انتظار میرود با استفادۀ حداکثری از حداقلها ساخته شده است. این فیلم به کارگردانی هیچکاک و به نویسندگی آرتور لاوزتنر و بن هکت و با اجرای زیبا و چشمنواز جان دال و فارلی گرنجر، شما را اسیر خودش میکند.
۴- «کنیز» یا «The Handmaiden»
فیلم «کنیز» یا «ندیمه» یکی از شاهکارهای پارک چانووک است. این فیلم، روایتگر داستان پسری یتیم و جیببر به نام سوکهی است که به همراه مردی (با بازی ها جونگوو) نقشه میکشند زن ژاپنی ثروتمندی را گول بزنند و ثروت او را بالا بکشند. در اصل، «کنیز» هم مثل «انگل» تقابل سادۀ صرف بین ژانر روانشناسانه و مهیج نیست؛ این فیلم بیانیهای دربارۀ طبقهبندی جنسیتی در کُره است که در آن زمان (دهۀ۱۹۳۰) تحت اشغال ژاپن بوده است. با توجه به اینکه پارک چانووک یکی از دوستان خوب بونگ جون-هو است، (البته که یکی از DVDهای او را نیز کش رفته است) هرکسی که حتی ذرهای فیلم «انگل» را دوست داشته باشد یا اصلاً علاقهمند به سینمای کره باشد، فیلم «کنیز» هم برایش جذاب خواهد بود.

۳- «مادر» یا «Mother»
فیلم «مادر» یکی از بهترین آثار بونگ جون-هو است؛ درامی دربارۀ یک زن بیوه، با بازی کیم هیه جا در روستایی کوچک. در این روستا، زن به همراه پسرش، وون بین (که اندکی معلولیت ذهنی دارد)، زندگی میکند و برای کسب درآمد، گیاهان دارویی میفروشد؛ اما زندگی آرام آنها، با پیداشدن جسد دختری جوان، به هم میریزد. بر اساس شواهد، وون بین متهم به قتل دختر است. تماشای دوبارۀ نقد بیرحمانۀ جهان و دنیای ما از دریچۀ نگاه بونگ جون-هو هیجانانگیز است؛ خصوصاً اینکه اینبار، نگاه منتقدانۀ وی، بهطور مستقیم، انگشت اتهام را بهسمت سیستم قضایی گناهکار گرفته است. این فیلم با تفاسیر پیچیدۀ اجتماعی، مقدمهای برای شکلگیری فیلم شاهکار «انگل» است.

۲- «خدمتکار» یا «The Housemaid»
احتمالاً بونگ جون-هو درمیان فیلمهای موجود در این لیست، بیشترین وام را از همین فیلم «خدمتکار» گرفته است. این فیلم در سال ۱۹۶۰ و به شکل سیاه و سفید در کرۀ جنوبی ساخته شد. «خدمتکار» دربارۀ مرد سازندۀ پیانو و همسر باردارش است که خدمتکاری برای خانهشان استخدام میکنند. خدمتکاری که دائماً به شکلی عجیبوغریب مشکل میآفریند. درست بعد از رابطۀ مخفیانۀ مرد خانه و خدمتکار و سقط جنین اجباری او، خانۀ آنها به فضایی ترسناک و کینهجو تبدیل میشود که در آن، هرکس باید برای بقای خودش بجنگد. این فیلم، شاهکار دیگری از سینمای کره است. فیلم «خدمتکار» اثری است که اگر طرفدار بونگ جون-هو هستید یا حتی صرفاً از فیلم سینمایی «پاراسایت» لذت بردهاید، باید آن را ببینید.

۱- «روانی» یا «Psycho»
بونگ جون-هو پیشنهاد میکند فیلم «انگل» را پیش از دیدن تریلرها و بازخوردهایش ببینید. چنین جملهای را میتوان برای فیلم «روانی» نیز گفت. پس اگر هنوز این فیلم را ندیدهاید، خواندن متن را بیش از این ادامه ندهید. بونگ جون-هو میخواهد همین الان این فیلم را ببینید.
«او همیشه برایم الهامبخشی مؤثر بوده است.»
بونگ جون-هو این جمله را برای خداوندگار تعلیق و فیلمهایش میگوید. راهرویی که به پناهگاه انباری خانوادۀ پارک منتهی میشود در واقع ثمرۀ راهرویی است که در سال ۱۹۶۰ در دو فیلم «روانی» و «خدمتکار» مشاهده کردیم؛ اما احتمالاً الهامگرفتن «پاراسایت» از «روانی» به تغییر ژانر ناگهانی آن مرتبط است. اگر تا به حال چیزی از فیلم «روانی» نشنیده باشید، به نظرتان میرسد که گویا فیلم تبهکاری دیگری از هیچکاک است که در آن زنی چهلهزار دلار میدزدد؛ اما این فیلم، گرگی است در پوست گوسفند که در میانۀ راه پوستش را میاندازد و ماهیت حقیقیاش را نمایان میکند و داستانی هراسانگیز دربارۀ قاتلی زنجیرهای به نمایش میگذارد.
منبع: Taste of Cinema
پلتفرم بهترینشونه که جاش تو لیست خالی بود