تیم، احتمالا تنها انسان روی کره زمین است که از پوکمون خوشش نمیآید.
خلاصه داستان: تیم (با بازی جاستین اسمیت)، احتمالا تنها انسان روی کره زمین است که از پوکمون خوشش نمیآید. پدر تیم، (که کارآگاهی زبده است) در یک تصادف مشکوک کشته میشود و پسازآن، او مجبور است که برای پرده برداشتن از راز مرگ پدر، با پوکمون پیکاچو (با صدای رایان رینولدز) همکاری کند؛ پیکاچو تنها کسی است که میتواند در این مسیر با تیم همراه شود. برای نقد و بررسی کارآگاه پیکاچو با فیلیمو شات همراه باشید.
اگر هنوز کسانی هستند که از طریق بازیها، کارتونها و محصولات تجاری با دنیای پوکمون آشنا نشدهاند، باید به آنها توضیح داد که پوکمونها موجوداتی هستند که به همراه صاحبانشان در حال گشتوگذارند. آنها عاشق بازی کردن هستند و یکی از سرگرمیهای موردعلاقهشان آوردن توپی است که صاحبشان پرت میکند. آنها قدرتهای خاصی هم دارند که میتوانند در مبارزه با یکدیگر بهکار ببرند. این موجودات حرف نمیزنند و فقط میتوانند نام خودشان را تلفظ کنند. تنوعشان بینهایت است و انسانها میتوانند کلکسیونی از انواع مختلف را در اختیار داشته باشند. آنچه گفته شد، فقط چند نکته کلی بود و برای آشنایی با پوکمونها و دنیایشان فرصت بیشتری لازم است؛ اما اگر قصد دارید به تماشا و بررسی کارآگاه پیکاچو بنشینید، فقط لازم است بدانید که با شخصیتهایی کارتونی مواجه هستند و یکی از آنها، که با صدای رایان رینولدز حرف میزند و «نسخه پوکمونی ددپول» را به نمایش میگذارد.

کارآگاه پیکاچو، اولین فیلم با محوریت پوکمونها نیست؛ تا امروز ۱۹ فیلم انیمیشنی دیگر درباره این موجودات تولید شده است. آنچه این فیلم را از آثار قبلی متمایز میکند، مناسب بودن آن برای مخاطبانی است که با دنیای پوکمون آشنا نیستند؛ سازندگان فیلم برای جذب طیف وسیعتری از مخاطبان یا هر دلیل دیگری، با یک کاراکتر کاملا جدید به صحنه آمدهاند که باعث میشود در هنگام تماشای این فیلم، تازهواردان با طرفداران قدیمی فرقی نداشته باشند. تیم، با بازی جاستین اسمیت که اجرای جذابی در خلق یک شخصیت بیدستوپا از خود به نمایش میگذارد، پسری ۲۱ساله است که پس از فوت والدینش بهتنهایی زندگی میکند. مادر او، سالها پیش از دنیا رفته است و داستان فیلم از جایی شروع میشود که تیم پس از فوت پدرش در یک تصادف، سرنخهایی مشکوک مییابد که فرضیه قتل احتمالی پدر را مطرح میکند. پدر تیم یک دستیار از جنس پوکمون با نام پیکاچو داشته است که پس از تصادف زنده میماند؛ پیکاچو برای کشف راز مرگ پدر تیم به کمک او میشتابد، درحالیکه حافظهاش را هم ازدستداده است و نمیتواند وقایع روز تصادف را به یاد آورد.
نکته عجیبوغریب داستان این است که تیم، تمام حرفهای پیکاچو را میفهمد درحالیکه هیچ پوکمون دیگری توانایی حرف زدن ندارد و فقط میتواند نام خود را تلفظ کند. آن دو برای کشف راز تصادف با یکدیگر همراه میشوند و تیم که هیچوقت پوکمونها را دوست نداشته است، در برابر پیکاچو بر احساسش غلبه میکند.

اولین مسالهای که در بررسی کارآگاه پیکاچو جلبتوجه میکند، نبود یک طرح داستانی منسجم در فیلمنامه است؛ برای مثال، در سیر داستانی فیلم، به نقش پوکمون در دنیای انسانها پرداخته نمیشود؛ مثلا اگر شخصیت Mewtwo را نمیشناسید، قطعا در برخورد با جزییات دیگر دچار مشکل خواهید شد. فیلم در بهتصویرکشیدن داستان آنقدر ضعیف عمل میکند و آنقدر با لکنت پیش میرود که تقریبا هر ۲۰ دقیقه یکبار، با صحنهای طولانی و گفتگو محور، مواجهیم. این صحنهها تلاشی برای گشودن گرههای ایجادشده در ذهن تماشاگر هستند؛ یک کاراکتر با یک مونولوگ طولانی ظاهر میشود و ضمن توضیح آنچه اتفاق افتاده است، حوادث بعدی را هم افشا میکند. البته بهعنوان یک کمدی سرگرمکننده، حتی این نکته هم خندهدار و جالب به نظر میرسد.
هرکدام از اعضای تیم سازنده که رایان رینولدز را برای صداپیشگی پیکاچو انتخاب کرده، شایسته دریافت یک جایزه است. صدای رینولدز از دهان یک موجود کوچک پشمالوی همستری شکل بیرون میآید و علاوه بر هماهنگی بین صدا و ظاهر کاراکتر، شاهد ادای دیالوگهای تندوتیز، احمقانه و در مواردی زیرکانه از جانب او هستیم که به شخصیت پیکاچو شیرینی خاصی میبخشد.

رینولدز و اسمیت در بازسازی یک زوج عجیبوغریب بسیار موفق عمل میکنند و در بسیاری از صحنهها، شاهد خلق نمونههایی عالی از کمیک سورئال هستیم؛ شاید بهترین نمونه، صحنهای باشد که در آن پیکاچو و تیم مشغول بازجویی از یک Mime Pokémon هستند. برخی منتقدان، کارآگاه پیکاچو را با The Lego Movie مقایسه میکنند؛ بزرگترین تفاوت بین این دو فیلم، ظاهر نشدن پیکاچو در حد و اندازه پوکمون است، البته نمیتوان منکر موفقیت و جذابیت آن در بعضی جنبهها شد.
بهطورکلی، در بررسی کارآگاه پیکاچو به این نتیجه میرسیم که فیلم بهجای آنکه در چارچوب دنیای پوکمون (که برای ساخت و برندینگ آن میلیاردها دلار هزینه شده است) درجا بزند، با اعتمادبهنفسی که از محبوبیت جهانی شخصیتها کسب میکند، تماشاگر را به نمایشی بیوقفه از شوخی و سرگرمی میبرد؛ البته نباید کمک پیکاچوی احمق زردرنگ شیرینزبان را دستکم بگیرید.
قبل از تماشای کارآگاه پیکاچو، دو نکته را درنظر بگیرید: اول اینکه فیلم به رایان رینولدز بسیار مدیون است و نمیتوان نقش تاثیرگذار او را نادیده گرفت و دوم، حتی برای تماشاگرانی که دنیای پوکمون را نمیشناسند، شوخیهای فوقالعاده و موقعیتهای کمیک آن لذتبخش خواهد بود.
منبع: Empire Online