سریال «پدرخوانده هارلم»، داستان واقعی یک گانگستر به نام بامپی جانسون را روایت میکند که در دهه ۶۰ قصد دارد محله هارلم را تحت سلطه خود درآورد.
«هارلم مال من است»؛ این جمله، خلاصه داستان یک سریال مافیایی به نام «پدرخوانده هارلم» با عنوان اصلی Godfather of Harlem است که از شبکه اپیکس پخش میشود. داستانهای مافیایی، هواداران زیادی دارند بهخصوص اگر از واقعیت برگرفته شده باشند. ماجرا زمانی آغاز میشود که یک گانگستر آمریکایی به نام بامپی جانسون پس از ده سال از زندان آلکاتراز آزاد شده و حالا به محله خود، هارلم، بازگشته است. زمانی که جانسون (با بازی فارست ویتاکر) متوجه میشود کنترل این محله بهدست یک گروه مافیایی ایتالیایی افتاده تصمیم میگیرد با آنها مبارزه کند. «پدرخوانده هارلم» یک سریال مافیایی جاهطلبانه، نوآورانه و قدرتمند است، اما پرداختن به چندین مضمون پیچیده باعث شده سریال درگیر مشکلات زیادی شود. در نقد و بررسی سریال «پدرخوانده هارلم» با فیلیمو شات همراه باشید.
زمان زیادی از دوران پرشکوه فیلمهای مافیایی گذشته است اما هنوز هم نمیتوان جاذبهای را که این داستانها با خود به همراه دارند، دستِ کم گرفت. مردم به دلایل گوناگونی مجذوب این قصهها میشوند؛ برای مثال، کافی است سریال «سوپرانوز» با عنوان اصلی «The Sopranos» را به یاد بیاوریم که داستان خانواده مافیایی سوپرانو را روایت میکرد. این مجموعه تلویزیونی بهقدری موفق بود که طی ۶ فصل و ۸۶ قسمت، بهطور میانگین ۹ میلیون نفر را پای شبکه اچبیاو مینشاند. برنده شدن ۵ جایزه گلدن گلوب و ۲۱ جایزه امی، آرزوی هر سریالی است اما یکی از معدود نقدهایی که به سریال «سوپرانوز» میشد تمرکز بیش از حد قصه روی موضوعاتی خارج از دنیای مافیا بود. با این پیشزمینه، شبکه اپیکس («Epix») در سال ۲۰۱۹ تصمیم گرفت سریالی مافیایی با محوریت شخصیت بامپی جانسون، یک گانگستر معروف در دهه ۶۰ آمریکا بسازد.

سال ۱۹۰۵ فردی به نام الثورث ریموند جانسون در ایالت کارولینا جنوبی آمریکا به دنیا آمد. الثورث یک برآمدگی بزرگ پشت سرش داشت و همین کافی بود تا دوستانش او را با نام مستعار «بامپی» (کنایهای به حالت دستاندازگونه سرش) صدا کنند. بامپی هنوز ۱۰ سال نداشت که برادر بزرگترش به قتل یک سفیدپوست متهم شد. همین موضوع باعث شد خانواده بامپی او را نزد خواهرش به محله هارلم در شهر نیویورک بفرستند تا شاید سرنوشتی مشابه برادرش پیدا نکند؛ اما سرنوشت، جایگاه بالاتری در دنیای جرم و جنایت برای او در نظر گرفته بود. بامپی جانسون با زنی به نام استفنی سنت-کلیر آشنا شد؛ کسی که چندین بنگاه شرطبندی را اداره میکرد و عضو گروههای مافیایی بود. بامپی بهمرور بر سر زبانها افتاد و همین باعث شد تحقیقات پلیس در موردش بیشتر شود. او در سال ۱۹۵۱ به پانزده سال حبس محکوم شد اما پس از فقط ده سال، از زندان آلکاتراز آزاد شد. بامپی حالا به محله هارلم بازگشته است اما دیگر آن قدرت سابق را ندارد.
داستان سریال «پدرخوانده هارلم» درست در همین زمان آغاز میشود. تیم بازیگری این مجموعه تلویزیونی پر از اسامی بزرگ است. فارست ویتاکر (بازیگر برنده اسکار برای فیلم «آخرین پادشاه اسکاتلند» با عنوان اصلی «The Last King of Scotland») نقش بامپی جانسون را ایفا میکند. ایلفنش هادرا (بازیگر فیلم «اولدبوی»، نسخه آمریکایی فیلم «Oldboy» کرهای) نقش همسر بامپی را ایفا میکند. جانکارلو اسپوزیتو (بازیگر نقش گاس فرینگ در سریالهای «بریکینگ بد» و «بهتره با ساول تماس بگیری») یکی از بازیگران اصلی «پدرخوانده هارلم» است و در قالب شخصیت آدام کلایتون پاول (سیاستمدار آمریکایی) ایفای نقش میکند. لوئیس گازمن (هنرپیشه فیلمهایی همچون «قاچاق» با عنوان اصلی «Traffic» و «عشق پریشان» با عنوان اصلی «Punch-Drunk Love») نیز در این سریال حضور دارد. یکی از نامهای ماندگار تاریخ آمریکا در دهه ۱۹۶۰، مالکوم ایکس است. او یک فعال حقوق بشر بود که نایجل فچ نقش او را در این مجموعه تلویزیونی بازی میکند.

نویسندگان سریال «پدرخوانده هارلم»، جاهطلبی زیادی دارند و میخواهند سریالی بهتر از «سوپرانوز» بسازند. کریس برانکاتو و پل اکشتاین (تهیهکنندگان سریال «نارکس» با عنوان اصلی «Narcos») خالقین اصلی این مجموعه تلویزیونی هستند. آنها سعی دارند در کنار روایت رویدادهای تاریخی و سیاسی واقعی، داستانی وسیعتر در مورد عدالت اجتماعی برای آفریقایی-آمریکاییها در اوایل دهه ۶۰ تعریف کنند. تلاقی زندگی شخصیتهایی همچون بامپی جانسون، مالکوم ایکس و آدام کلایتون پاول جونیور با مافیاهای معروف نیویورک در آن زمان از جمله وینسنت جیگانتی معروف به چین (با بازی وینسنت دنآفریو، بازیگر فیلم سینمایی «غلاف تمامفلزی»)، فرانک کاستلو (با نقشآفرینی پل سوروینو، بازیگر فیلم «رفقای خوب») و جو بونانو (با بازی چاز پالمینتری، هنرپیشه فیلم «مظنونین همیشگی») غنای زیادی به داستان سریال بخشیده است.
کاری که مجموعه تلویزیونی «پدرخوانده هارلم» قصد انجامش را دارد بسیار بزرگ است؛ شاید به همین دلیل باشد که خالقان سریال قبل از شروع پخش قسمتها این متن را نشان میدهند: «اگرچه این داستان از اشخاص و رویدادهای واقعی الهام گرفته شده است اما برخی از کاراکترها، شخصیتپردازیها، حوادث، موقعیتها و گفتوگوها خیالی هستند یا با هدف جذابیت روایی بیشتر به ماجرا اضافه شدهاند.».
استفاده از عبارت «الهام گرفتهشده از» کمی هراسانگیز است؛ این عبارت در مقایسه با «بر اساس» ابهام بیشتری را در ذهن مخاطب ایجاد میکند. ما نمیدانیم که نویسندگان تا چه حد خیالپردازی کردهاند و یا کدام بخش از داستان واقعی یا خیالی است. هرچند، بسیاری از مردم با این موضوع مشکلی ندارند. اکثر داستانهای مافیایی در مورد اسلحه، مواد مخدر، پول، زن و جنگهای گروهی بر سر قلمرو هستند که با خشونت به تصویر کشیده میشوند. نقطه قوت سریال «پدرخوانده هارلم»، جایی برجسته میشود که تمام این ویژگیها بدون هیچگونه کم و کاستی نشان داده میشوند.

نکتهای که جذابیت زیادی برای مخاطب دارد، استفاده از بازیگران مشهور است. تهیهکنندگان سریال حتی برای نقشهای جزئیتر نیز خساست به خرج نداده و بازیگران معروفی همچون ایلفنش هادرا (هنرپیشه سریال «میلیاردها» با عنوان اصلی «Billions»)، اریک لاری هاروی (هنرپیشه سریال «لوک کیج» و «امپراتوری بوردواک»)، الویس نولاسکو (هنرپیشه سریال جرم آمریکایی با عنوان اصلی «American Crime») و بسیاری دیگر را بهکار گرفتهاند. قسمت اول سریال، توسط جان ریدلی (نویسنده برنده اسکار برای فیلم «۱۲ سال بردگی») کارگردانی شده است. شبکه اپیکس تلاش زیادی برای محبوبیت «پدرخوانده هارلم» در میان مردم کرده و باید گفت در این امر موفق بوده است.
استفاده از تعداد زیادی ستاره بزرگ معمولاً فیلمها و سریالها را دچار مشکلات خاصی میکند اما «پدرخوانده هارلم» به خوبی توانسته است این مشکلات را مدیریت کند. فارست ویتاکر عملکرد فوقالعادهای ارائه داده است. خوی وحشی دنآفریو و خونسردی پل سوروینو تعادل زیبایی را در سریال ایجاد کرده است و نایجل فچ، که پیشازاین نیز در فیلم سلما با عنوان اصلی «Selma» نقش مالکوم ایکس را ایفا کرده بود، در تعامل با ویتاکر و اسپوزیتو درخشنده ظاهر شده است.

همانطور که گفتیم ماجرا زمانی آغاز میشود که بامپی جانسون از زندان آزاد شده و به محله هارلم بازمیگردد اما چیزهای زیادی تغییر کردهاند. جان ریدلی در به تصویر کشیدن رابطه او با همسرش میمی پس از دوران حبس خارقالعاده عمل کرده است. پس از یک دهه، حالا ایتالیاییها کنترل محله را در دست گرفتهاند و این چیزی نیست که بامپی بتواند با آن کنار بیاید. او و چین خیلی زود دستبهکار میشوند و در این میان، کاستلو سعی دارد اوضاع را برای دیگر گروههای مافیایی متعادل کند.
قسمت اول، شروعی امیدوارکننده داشت اما این موضوع کمی فریبدهنده است. در طول ۵۵ دقیقه اپیزود اول، ما شاهد یک داستان جذاب بودیم اما قسمتهای بعدی نمیتوانند این جذابیت را تکرار کنند. «پدرخوانده هارلم» خیلی زود سراغ پیروی از الگوی قابلپیشبینی کلیشههای مافیایی میرود. افراد کمی در این دنیا هستند که میتوانند المانهای قدیمی ژانر مافیایی را در قالب نمایشی نوآورانه به تصویر بکشند و متأسفانه این سریال از آنها بیبهره است. باید اذعان کرد که خالقان سریال، حداقل تا فصل اول، در رسیدن به هدف خود که چیزی فراتر از فیلمها و سریالهای قبلی بود شکست خوردهاند.
برانکاتو و اکشتاین تمام تلاش خود را برای حفظ یکپارچگی قصه کردهاند اما روایت چند داستان بهطور همزمان باعث شده سریال «پدرخواندهی هارلم» گاهی از اوقات درگیر حاشیه شود. شاید فشار زیاد برای نمایش عناصر جامعهشناختی نژادها، مذاهبی که در حال رقابت با یکدیگر هستند و مسائلی که در ذات این موضوعات نهفتهاند سهم زیادی در این نقطهضعف داشته باشد. البته این مجموعه تلویزیونی تنها به روابط سیاسی نمیپردازد و چند رابطه عشقی نیز در داستان روایت میشوند. یکی از این روابط عاشقانه بین استلا، دختر چین (با بازی لوسی فرای، هنرپیشه مینیسریال «۱۱.۲۲.۶۳») و یک نوازنده سیاهپوست به نام تدی (با نقشآفرینی کلوین هریسون جونیور، هنرپیشه فیلم «امواج» با عنوان اصلی «Waves») اتفاق میافتد که بعدها از زاویه تفاوتهای نژادی موردبررسی قرار میگیرد. مالکوم ایکس و آدام کلایتون پاول نماینده اسلام و مسیحیت هستند و بحثهایی میان آنها شکل میگیرد. در همین حال، الیز، بزرگترین دختر بامپی (با بازی آنتوینت کرو-لگاسی) درگیر خط داستانی فروش هروئین توسط پدرش به جامعه سیاهپوستان میشود.

یکی دیگر از داستانهای جانبی سریال «Godfather of Harlem»، در مورد میمی جانسون، همسر بامپی است. ما اولین بار او را در نقش یک زن باهوش و قدرتمند میبینیم که خیلی زود به زنی تبدیل میشود که راضی است دخترش الیز را ترک کند تا مارگارت، دختر الیز (با بازی دمی سینگلتون)، که فکر میکند میمی مادر واقعیاش است حقیقت را متوجه نشود. این انتخابی است که نویسندگان سریال میکنند تا جنبه درام این مجموعه بیشتر برجسته شود.
در انتهای قسمت سوم، که با چیزی شبیه به یک موزیک ویدئو به پایان میرسد، تماشاگر به خوبی متوجه دستوپازدن نویسندگان برای حفظ انسجام داستانها میشود. امیدواریم این سقف آمال و آرزوهای سریال «پدرخوانده هارلم» نباشد. اگرچه این مجموعه تلویزیونی شاید نتواند موفقیت سریال «سوپرانوز» یا «امپراتوری بورودواک» را تکرار کند اما با کمی بازنگری در فصل دوم میتواند بیشازپیش جذاب بوده و هوادارانش را به وجد بیاورد. به امید آن روز.

منبع: Hollywood Reporter