بررسی ده فیلم پرفروش سال ۱۳۹۸ و دلایل موفقیت آن‌ها؛ رمز و رازهای گیشه

حال که به اجبار ویروس کرونا باید تا بازگشایی دوباره سینماها منتظر بمانیم، برای مرور پرفروشترین فیلم‌های سال با فیلیمو شات همراه باشید.

سینمای ایران در سال ۹۸ چند هفته زودتر، به‌اجبار و به دلیل شیوع ویروس کرونا به کار خود پایان داد. حال که تا بازگشایی دوباره سینماها باید منتظر بمانیم، فرصت مناسبی است برای مرور دوباره فیلم‌هایی که در صدر جدول فروش سالیانه قرار گرفتند و بررسی عواملی که موفقیت و اقبال عمومی از آن‌ها را تضمین کردند؛ عواملی که کشف و دقیق شدن در آن‌ها شاید به درک بهتر از سلیقه عمومی و راه‌های نفوذ به گیشه کمک کند.
برای مرور پرفروشترین فیلم های سال ۹۸ و دلایل موفقیت آن‌ها با فیلیمو شات همراه باشید.


«زیرنظر»

اکران آنلاین فیلم زیر نظر

احتمالا در ساده‌ترین شکل ممکن همه می‌گویند که نیازی به فکر کردن ندارد: رضا عطاران. باور بکنید یا نه، سینمای ایران در مواردی به همین سادگی برای تحلیل فروش چرتکه می‌اندازد و حساب می‌کند که حضور ستاره‌ای همچون عطاران بین پنج تا ده میلیارد فروش را برای هر فیلمی تضمین می‌کند. اما در مورد «زیرنظر» بحث اصلی می‌شود این که چرا بیشتر از این نفروخته؟ مشخصا زمان اکران و رقابت آن با دیگر کمدی پرفروش سال یعنی «مطرب» خیلی کمک نکرده است؛ احتمالا همین فیلم اگر نوروز یا تابستان اکران می‌شد، بیشتر به چشم می‌آمد.
عطاران فیلم هم بیشتر از آن که یادآور پرسونای مرد زبل با کمی شیشه‌خرده همیشگی‌اش باشد که یک‌تنه به محور قصه و شوخی‌ها تبدیل می‌شود، حضوری در میان جمع دارد؛ شبیه آنچه که از او در فیلم‌های عبدالرضا کاهانی دیده‌ایم.
نکته دیگری را هم باید در نظر داشته باشیم: در سینمای ایران هنوز عامه تماشاگران به‌واسطه نام کارگردان به سینما نمی‌روند، مخصوصا تماشاگرانی که انتخاب اولشان یک کمدی مفرح است. اما مجید صالحی در تجربیات تلویزیونی‌اش نشان داده است که در اجرای شکل قابل‌قبولی از کمدی‌های هزل مهارت دارد و در ادامه می‌تواند به گزینه‌ای جذابی برای ساخت چنین فیلم‌هایی تبدیل شود که در شرایط فعلی بازار ایران، کم خواهان ندارند.

به‌روزرسانی: اکران آنلاین فیلم زیرنظر از دوشنبه ۲۹ اردیبهشت ۹۹ در فیلیمو آغاز می‌شود.

حتما ببینید: فیلم سینمایی ایرانی در فیلیمو

«ما همه با هم هستیم»

در تاریخ صنعت بازی‌های ویدیویی، یک مثال تاریخی و مهم وجود دارد که آن هم بازی «ئی-تی» برای کنسول آتاری در سال ۱۹۸۲ است؛ بازی با فروش ۱.۵ میلیون نسخه، یکی از پرفروشترین فیلم های سال بود اما از آن به‌عنوان یکی از بزرگترین شکست‌های تاریخ گیم یاد می‌کنند چون نزدیک به ۴ میلیون نسخه از بازی فروش نرفت و کمپانی مجبور شد این حجم زیاد از بازی‌های باد کرده را در بیابان دفن کند!
در مورد «ما همه با هم هستیم» هم نمی‌شود فروش ده‌میلیاردی را موفقیت تلقی کرد؛ مخصوصا با در نظر گرفتن ترکیب بازیگران و سختی‌ها و هزینه‌ی تولید. و این که تجربه قدیمی هالیوود یک‌بار دیگر ثابت شد: استفاده از ستارگان پرشمار، ریسک بالایی است که در اکثر موارد جواب نمی‌دهد.

ما همه با هم هستیم

«چهارانگشت»

اگر معادله موفقیت ساخته حامد محمدی را بخواهیم به عناصر اصلی آن ساده کنیم، به سه گزینه می‌رسیم: زوج موفق جواد عزتی و امیر جعفری که پیش‌تر با «اکسیدان» هم توانسته بود تماشاگران سینمای ایران را راضی کند، وقوع قصه در خارج از کشور و حضور بازیگران زن غیرایرانی که در سال‌های اخیر اکثرا جواب داده و نهایتا شوخی با جنبه‌های ریاکارانه جاری در فرهنگ و گفتمان رسمی. «چهار انگشت» کنترل شده است تا شوخی‌های آن به سمت وقاحت نرود و از پیش‌فرض‌های تعریف یک فیلم خانوادگی در سینمای ایران خیلی دور نشود. اگر فیلم به این سمت می‌رفت، شاید فروش آن بیشتر می‌شد اما از سوی دیگر امکان داشت که از جانب رسانه‌ها و منتقدان موردحمله قرار بگیرد.

«چشم‌وگوش‌بسته»

یکی از سورپرایزهای گیشه امسال که نشان داد همچنان می‌شود کمدی شسته‌ورفته ساخت و از مردم هم جواب مثبت گرفت. فیلم، بازسازی وطنی از کمدی نسبتا معروف «بد نبین و بد نشنو» با حضور جین وایلدر و ریچارد پرایر در دهه هشتاد میلادی است و از ایده اصلی همراهی ناخواسته یک ناشنوا و یک نابینا برای خلق موقعیت‌های کمدی مبتنی بر فیلمنامه و قدرت اجرای بازیگرانش به خوبی استفاده کرده. نه امین حیایی و نه بهرام افشاری در سال‌های اخیر ستاره‌هایی نبوده‌اند که به‌تنهایی بار یک فیلم را در گیشه به دوش بکشند، اما در عمل، از پس اجرای لحظات کمیک فیلم به خوبی برآمده‌اند و علت این نه شهرت بلکه تسلط آن‌هاست. حاصل کار نشان می‌دهد که رضایت تماشاگران و توصیه‌های شفاهی آن‌ها عامل اصلی کشاندن مخاطب بیشتر به سینماها بوده.

چشم و گوش بسته

«سرخپوست»

نوید محمدزاده برای کشاندن مخاطب به سینما کافی است اما آنچه که بیش از سه ماه «سرخپوست» را در سینماهای ایران سر پا نگه داشت، فاصله آن از فضای همیشگی فیلم‌های ایرانی و تلاش برای نزدیک شدن به الگوهای ژانر در یک تجربه معمایی است. در حالی که مردم ایران عموما آثار روز سینمای جهان را در ژانرها و گونه‌های مختلف با رضایت دنبال می‌کنند، عادت کرده‌اند که از فیلم‌های ایرانی چیزی به‌جز کمدی و ملودرام انتظار نداشته باشند. «سرخپوست» به‌واسطه حضور ستاره‌ای محبوب و سیاست‌های رسانه‌ای درست، تماشاگران زیادی را در سالن‌های سینما سرگرم کرد ویکی از پرفروشترین فیلم های سال شد؛ همین موضوع نشان داد که تصمیم‌گیرندگان و تولیدکنندگان سینمای ایران با محافظه‌کاری و ساده‌انگاری از چه پتانسیل بالایی برای جذب مخاطب غفلت کرده‌اند.

«شبی که ماه کامل شد»

در شرایطی که گیشه سینمای ایران هرسال به زحمت به بیش از چند مورد انگشت‌شمار از فیلم‌های درام فرصت درخشش می‌دهد، موفقیت آخرین ساخته نرگس آبیار اتفاق امیدوارکننده‌ای بود و تقریبا از تمام عناصر موجود و در دسترس هم به بهترین شکل ممکن استفاده کرد؛ تبلیغات محیطی گسترده، مانور تبلیغاتی روی موفقیت فیلم در جشنواره فجر، حضور متفاوت دو ستاره محبوب و در حال درخشش (الناز شاکردوست و هوتن شکیبا)، سوژه درگیرکننده و پرداختن به یک پرونده واقعی شخصیت مخوفی چون عبدالمالک ریگی. اما تمام این‌ها بدون اجرای قابل‌قبول و قصه‌گویی تاثیرگذار در «شبی که ماه کامل شد» به نتیجه نمی‌رسید.

شبی که ماه کامل شد

«رحمان ۱۴۰۰»

احتمالا اگر توقیف نمی‌شد، ممکن بود خیلی بیشتر از رکورد فعلی‌اش هم بفروشد. استفاده از دو چهره محبوب یعنی محمدرضا گلزار و مهران مدیری در هیبتی کمتر دیده شده، برای جلب کنجکاوی طرفداران آن‌ها کافی بود؛ که هر دو زمان نمایش فیلم به دلیل حضور قبلی در تاک‌شوهای تلویزیونی ترند روز هم حساب می‌شدند. جدا از این، یک کمدی مفرح در تعطیلات نوروز هم می‌تواند انتخاب بالقوه اکثر مردمی باشد که سینما را برای سرگرمی انتخاب کرده‌اند. منوچهر هادی و بابک کایدان هم نشان داده‌اند که رگ خواب مخاطب امروزی را پیدا کرده‌اند و می‌توانند با کنار هم قرار دادن المان‌هایی از اوضاع اجتماعی روز مثل اختلاف طبقاتی، نیش و کنایه‌های نه‌چندان تیز سیاسی و بازیافت فرمول‌های جواب داده در داستان‌های عامه‌پسند و فیلمفارسی به ترکیبی برنده برسند. حالا در مورد «رحمان ۱۴۰۰» باید مقادیری از سرخوشی غیرمعمول را هم اضافه کنید.

«تگزاس ۲»

قسمت اول «تگزاس»، کمدی موفقی بود و از عناصر جواب پس‌داده‌ گیشه درست استفاده می‌کرد: لوکیشن و بازیگر خارجی، ترکیب دیده‌‌ شده‌ بازیگران در فیلم‌های قبلی (پژمان جمشیدی، سام درخشانی و حمید فرخ‌نژاد) و به این موارد جنس شوخی‌های رایج چند سال اخیر سینمای ایران باید اضافه کنید فیلمنامه‌ای که موقعیت‌های کمدی را با ریتمی، که به آشوب نزدیک می‌شد، پشت سر هم ردیف می‌کرد. قسمت دوم، روی موفقیت فیلم اصلی سوار شده است و با حفظ سه کاراکتر از قسمت اول، زوج جمشیدی و سام و بازیگر زن، ماجراجویی را در داخل کشور ادامه می‌دهد. اضافه شدن شخصیت‌های جدید با نقش‌آفرینی مهدی هاشمی و ژاله صامتی هم برای دامن زدن به موقعیت‌های کمدی به کمک آمده و یکی از پرفروشترین فیلم های سال حاصل شده است. با این وجود، نباید فراموش کرد زمان و فرصت اکران فیلم را که بعد از توقیف غیرمنتظره‌ «رحمان ۱۴۰۰» خیلی سریع جایگزین آن شد. این موقعیت تاثیر چشمگیری در دیده شدن حداکثری فیلم داشت.

تگزاس 2

«متری شیش‌ونیم»

«ابد و یک روز» مثل بمب صدا کرد؛ به پدیده‌ای تبدیل شد که فراتر از سینما به فرهنگ عامه هم راه یافت. پس طبیعی بود که همه منتظر فیلم بعدی سعید روستایی باشند. موفقیت فیلم در جشنواره‌ فجر گذشته با درایتی قابل انتظار متصل شد به اکران عید و به این اضافه کنید حواشی ایجاده شده که در رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی مدام تب فیلم را هم داغ‌تر می‌کرد؛ از ایجاد دوقطبی در زمان اکران گرفته تا حرف و حدیث ها بر سر سانسور و حذفیات آن.
جدا از عوامل بیرونی، خود «متری شیش‌نیم» هم پتانسیل چنین استقبال گسترده‌ای را داشت. نکته‌ای که اکثر منتقدان را نسبت به فیلم حساس کرد، یعنی دوپارگی لحن که در میانه از یک تریلر ملتهب اجتماعی به سمت ملودرام می‌لغزد، در عمل برای عموم مخاطبان سینمای ایران خیلی هم بد نشد و انتظارات همیشگی تماشاگر را هم برآورده می‌کرد. برای نمونه کافی است به بخش وایرال شده از فیلم، همان تک‌گویی معروف نوید محمدزاده نگاه کنید که همه‌گیر شدن آن موید تاثیر همین جنبه در موفقیت «متری شیش‌ونیم» است.

«مطرب»

بررسی علت‌های موفقیت فیلمی که در صدر جدول فروش سال ۱۳۹۸ قرار گرفته، نیازمند تحلیل بیشتری است؛ چرا که الزاما و تماما با پیش‌بینی‌ها و فرمول‌های تکراری گیشه در سینمای ایران همخوان نیست. بازگشت پرویز پرستویی به کمدی و در نقشی غیرمنتظره، حضور الناز شاکردوست در اوج شهرت، استفاده از لوکیشن ترکیه در عین آشنایی و جذابیت برای مخاطب عام، دست گذاشتن روی موسیقی زیرزمینی و فرهنگ غیرمجاز، استفاده‌ درست از بازاریابی در شبکه‌های اجتماعی و حتی استفاده از واکنش‌های منفی برای بیشتر دیده شدن فیلم و مهم‌تر از همه بازه‌ زمانی بی‌رقیب، که در اوضاع اجتماعی و اقتصادی نه چندان مناسب گیشه در تسخیر پرو‌سر‌صداترین کمدی در حال اکران قرار گرفت. تمام این عوامل در رکوردشکنی «مطرب» تاثیر داشته و با این وجود همیشه باید سهمی را هم برای عوامل غیرقابل پیش‌بینی و خارج از کنترل در نظر گرفت.

مطرب

نظر شما چیست؟

ایمیل شما منتشر نخواهد شد

از اینکه نظرتان را با ما در میان می‌گذارید، خوشحالیم

2 نظر
  1. گلاره گلایه می‌نویسد

    زیاد اهل فیلم نیستم…

  2. تبریزی می‌نویسد

    فرمول فروش فیلم در سینمای ایران سخت نیست. هر کدام بیشتر از بقیه ارزش‌ها را زیر پا بگذارد و خطوط قرمز را رد کند و بیشتر سیاه‌نمایی و بدبخت‌نمایی کند بیشتر می فروشد.

fosil