نسخه جدید و بازنویسی شده از فیلم قبرستان حیوانات خانگی، اقتباس از رمانی معاصر به همین نام است که استیون کینگ آن را نوشته است.
نسخه جدید و بازنویسی شده از فیلم قبرستان حیوانات خانگی ، اقتباس از رمانی معاصر به همین نام است که استیون کینگ آن را نوشته است. قبلا در سال ۱۹۸۹ از روی این رمان، فیلمی ساخته شده بود. نسخه جدید فیلم قبرستان حیوانات خانگی مثالی از این موضوع است که گاهی اوقات بازنویسی و بازسازی بعضی فیلمها از نسخه اولیه آن بهتر میشود. اگر در فیلم قبرستان حیوانات خانگی به دنبال داستان اصلی رمان میگردید و به متن آن تعصب دارید، باید بگویم که ممکن است با دیدن این فیلم ناامید شوید. اگرچه بخشهایی از موضوعات و چارچوب اصلی داستان با فیلم قبلی مشترک است، اما در بازنویسی فیلم قبرستان حیوان خانگی نسخه جدید، بیشتر به جنبه سرگرمکنندگی توام با وحشت فیلم توجه شده است. این فیلم صرفا ساعات جذابی پر از سرگرمیهای ترسناک و مهیج را برای شما رقم میزند که با اجراهای قوی بازیگران جان بیشتری گرفته است. در این فیلم احساس دستوپنجه نرم کردن با مرگ در همه لحظات حس میشود و مدام هم افزایش پیدا میکند. فیلم درعینحال که باقدرت به جریانهای غمانگیز و ترسناک میپردازد، رگههایی از یک طنز تلخ و تاریک را هم در خود جای داده است.

فیلم آمریکایی قبرستان حیوانات خانگی در ژانر فراطبیعی ترسناک است. نویسنده فیلمنامه آن جف بولر است و کوین کولش و دنیس ویدمایر آن را کارگردانی کردهاند. از بازیگران فیلم قبرستان حیوانات خانگی میتوان به جیسون کلارک، ایمی سایمتز و جان لیسگو اشاره کرد.
فیلم آپارتمان ۶۰ ساله شد؛ نگاهی به یکی از بهترین آثار بیلی وایلدر
این فیلم به طرز ماهرانهای توسط کولش و ویدمایر کارگردانی شده است. کارگردانی که پیشازاین، در سال ۲۰۱۴ فیلم «چشمهای درخشان» (Starry Eyes) را کارگردانی کرده بود. فیلم قبرستان حیوانات خانگی توانسته خیلی زود و بهسرعت حس فراگیر و غالبی از ترس را در فضای فیلم ایجاد کند. حسی که از جنگلهای دنیای زیر زمین تا خانه دکتر لوئیس گسترش یافته، جایی که قرار است امنیت و تقدس یک خانواده تامین شود. نقشهای اصلی خانواده کرید در این فیلم شامل این افراد است؛ دکتر لوئیس که پدر خانواده است، مادر که راشل است و بچهها به نامهای الی و گیج که اخیرا از شهر بوستون به خانهای جدید در حومه شهر نقلمکان کردهاند، محیط شیطانی و اسرارآمیز جدید اطراف آنها بر زندگی آنها تاثیر گذاشته است؛ تا حدی که در این فضای وحشتآور، مرگ به همه، در هر زمان و هرجایی دسترسی دارد.
قبرستان حیوانات خانگی به سبکی روشمند و به شکلی کاملا ترسناک و تکاندهنده به موضوع توطئههای شیطانی میپردازد و هر بار به نتایج ناگوار و ناامیدکنندهای میرسد. نتایجی که با داستان کتاب و حتی فیلم اصلی متفاوت است.
در عناصر این فیلم، چندین تغییر کلیدی و زیربنایی ایجاد شده است که مهمترین آنها قبلا در تریلر فیلم مشخص شده است (ازجمله مانور کردن روی کودکی که میمیرد و دوباره زنده میشود) این تغییرات ایجاد شده در سناریوی فیلم کاملا قابلتوجه است و نتیجه فوقالعادهای دارد. این تغییرات سبب شده که در فیلم بهطور مستقیم و به شکلی که بعضا نگرانکننده است، به سوالات فلسفی درباره زندگی و مرگ اشاره شود که فقط در فیلم اصلی به آن پرداخته شده است.
شخصیت قهرمان فیلم قبرستان حیوانات خانگی در مقایسه با فیلم فرانکشتاین که بهنوعی این فیلم الهام گرفته از آن است، جالبتر و مبهوتکنندهتر از دکتر دیوانهای است که در آن فیلم نقش خدا را بازی میکرد. اگرچه کاراکتر این فیلم هم کماکان شخصیتی پریشاناحوال و ناخوشایند دارد، اما اکیدا به شخصیت تکبعدی و روانپریش فیلم فرانکشتاین ارجحیت دارد.
کالکشن چارلی کافمن در فیلیمو شات | ذهن من کجاست؟!
جت لارنس که نقش الی کرید را در این فیلم بازی میکند، به طرز چشمگیری همه توجهات را به بازی خود جلب میکند و هرچه به آخر فیلم نزدیکتر میشویم درخشش این بازیگر بیشتر میشود. او نهتنها پابهپای بازیگران بزرگسال پیش میرود گاهی از آنها هم گوی سبقت را میرباید. اگر بازیگر نقش الی نمیتوانست بین حالتهای مختلف شرارت و خشونت مدام سوئیچ کرده و تغییر وضعیت بدهد بهراحتی امکان این موضوع وجود داشت که فیلم قبرستان حیوانات خانگی از مسیر اصلی داستانش خارج شود؛ اما لارنس واقعا، بهتر از حد انتظار بود؛ چندین پله بالاتر از انتظار همه.
جیسون کلارک هم کاملا درخشان و موفق از عهده اجرای نقشش برآمد. او در بالاترین حدی بود که از شخصیت لوئیس انتظار میرفت. او در عین انتقال و ایجاد همه ویژگیهای موردنظر کمپانی اوری من (Everyman) توانست در فیلم قبرستان حیوانات خانگی ، داستانی جهانی مربوط به بدترین کابوسهای والدین را همزمان با ارائه حس از هم گسستگی و فروریختن یک مرد، با مهارت به تصویر بکشد. غرور لوئیس منشا سقوط او شد؛ مرد تحصیلکردهای که به زندگی پس از مرگ اعتقاد ندارد؛ یک انسان فانی که فکر میکند همهچیز در کنترل اوست. اما کلارک، با بازی درخشانش کاری میکند که علیرغم اعمال نادرست او و تلاشهایش برای فریب دادن مرگ، بیننده با او احساس همدردی کند و طرفدار شخصیت او در فیلم باشد. همچنین راشل، که امی سیمتز نقش او را بازی میکند، توانسته به همین ترتیب، به خوبی از عهده ایفای نقش عمیقش بربیاید. بخش تاریکتر شخصیت او که از گذشته غمزدهاش نشات گرفته با ماهیت ترسناک امروزش برخورد میکند و رودررو میشود.
اگرچه نقش سمیتز بهاندازه لوئیس و الی روی پرده پررنگ نیست و این نقش، بهعنوان نقش مکمل شناخته میشود؛ اما او به شخصیت راشل اعتبار و هویتی بخشیده است که حتی در بخشهای مخرب و ترسناک کاراکتر او هم، تاثیر مثبت گذاشته است.
حضور برایان کرانستون در داستان جنایی کلیشهای سریال عالیجناب
جان لیسگو که نقش جود کاندال را بازی میکند، همسایه خانواده کریدهاست؛ اما او در این فیلم، عینا همان نقشی را که فرد وین -با ایفای نقش مین در نسخه دیگر این فیلم که در سال ۱۹۸۹ ساخته شده بود- داشت را ندارد. به لطف این فیلمنامه جدید، نقش بیشتر و پررنگتری برای شخصیت عجیب و غریب او رقم خورده است و به این کاراکتر، بهای بیشتری داده شده است. بهنحویکه شخصیت جود در تعیین مسیر فکری لوئیس در سقوط او در این مسیر تاریک که از قبل مشخص بوده، اثر گذاشته است و جزییات تاثیرش روی تفکر لوئیس در این نسخه از فیلم بهوضوح نمایان میشود.

لیسگو، همسایه لوئیس در توصیف و تجسم نور و تاریکی و شیرینی و شومی، استاد است و مهارت خاصی دارد و گاهی اوقات این کار را در زمانی بسیار کوتاه و همراه با مهارتهایی انجام میدهد که کاملا عالی و بینظیر است.
در این فیلم، صحنه رویارویی بازیگری که برای ایفای نقش وینیستون چرچیل جایزه امی دریافت کرده است (جان لیسگو) و مواجهه او با گربهای که اسم او هم چرچیل است (چرچیل نام نخستوزیر سابق و فقید بریتانیاست)، تضاد بسیار جالبی ایجاد کرده که با صدای خنده و قهقهه فوق طبیعی تماشاگران حاضر در سالن همراه شد.

صحبت از چرچیل، این گربه بیچاره شد و ما را به یاد گوس گربه فیلم کاپیتان مارول انداخت. گویا سال ۲۰۱۹، سال درخشش گربهها در هالیوود است. چرچ گربهای است که درست به همان اندازه که بینندگان انتظار دارند عجیب غریب و ترسناک است؛ اما نقش گربهای که دوباره زنده میشود، خیلی بیشتر از آنچه بشود حدس زد و پیشبینی کرد میتواند شوم و مخرب باشد.
در اواسط این فیلم، روند داستان کمی کند میشود و به سمت یک تراژدی بهنوعی اجتنابناپذیر پیش میرود که این اتفاق، قطعا به داستان لطمه میزند. اما این موضوع خیلی هم ناامیدکننده نیست، چون این جریان، روند کاهشی پیدا میکند تا داستان فیلم به مسیر اصلی بازگردد. فیلم از عهده ایجاد فضایی توام با افزایش ترس و ناامیدی به خوبی برآمده است و با ایجاد صدای چند خنده عصبی که هر از گاهی در فیلم شنیده میشود، همهچیز مرموز و مرموزتر میشود.

نسخه بازنویسی شده فیلم قبرستان حیوانات خانگی بهطور شگفتانگیزی تاثیرگذار است و تلنگری سرگرمکنندهای بهحساب میآید. فیلم قبرستان حیوانات خانگی فیلم ترسناکی است که از رفتن به سمت داشتن پایان نامناسب و بههمریختگیهای نامعقول جان سالم به در برده است؛ علیرغم اینکه بهراحتی پتانسیل آن را داشت که پایان نامناسبی داشته باشد.
فیلم، با هر گامی که کرید بهطرف تاریکی میرود، نگرانی بیننده را افزایش میدهد؛ با این حال همیشه بیننده را از نظر احساسی در حالتی نگه میدارد که احساس کند همه این اتفاقات مربوط به خانواده واقعی خودش است.
در این فیلم، بازی جذاب بازیگران قوی و فیلمنامه بدون نقص، سبب شده، حس ترس و وحشت بهدرستی شکل بگیرد؛ وگرنه ارائه فضایی سرشار از ترس و وحشت اصلا کار سادهای نیست.
قبرستان حیوانات خانگی فیلم سرگرمکننده و ترسناک سال ۲۰۱۹ است. اگر دیدن زجر و ناراحتی دیگران و رفتن به جهنم و برگشتن آنها برای شما قابلتحمل و بعضا خوشایند است، حتما فیلم قبرستان حیوانات خانگی را ببینید.
این فیلم با این فرض قدرتمند، که میشود مرگ را دور زد همه توجهها را به خود جلب کرد و از فیلم کسب درآمد کرده است؛ البته این دور زدن مرگ قطعا عواقب وحشتناکی هم دارد که ارزش آن را داشته است. بعضیها به این فیلم، این اعتراض را دارند که چرا در آن بخشهایی از داستان اصلی تغییر یافته است، اما اگر کسی واقعا دنبال فیلم ترسناکی است که درعینحال، همان اندازه عجیبوغریب هم باشد، قطعا باید از دیدن نسخه جدید قبرستان حیوانات خانگی لذت ببرد.
منبع: IGN